الحمد لله رب العالمین والصلاه والسلام علی أشرف المرسلین نبینا محمد وعلى آله وصحبه وسلم
اسلام علیکم و رحمت الله و برکاته،
برادر عزیز و گرانقدرم،
الله تبارک و تعالی زمانیکه آیه (من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا) را در سوره بقره نازل فرمود یکی از صحابه جلیل القدر رسول خدا صلی الله علیه و سلم که ابو دحداح نام داشت خدمت رسول گرامی اسلام صلى الله علیه و سلم آمد و گفت یا رسول الله صلى الله علیه و سلم، آیا الله تبارک و تعالی قرض میخواهد؟
رسول خدا صلى الله علیه و سلم فرمود: بلی، الله قرض میخواهد.
گفت من چیزی ندارم که الله را بقرض بدهم . بعد از لحظه اندکی به رسول خدا صلى الله علیه و سلم گفت بلی من یک باغی دارم و یک اتاقی هم داخل آن باغ دارم و بس، آیا الله این باغ را اگر من برایش قرض دهم از من فقیرقبول میکند؟ رسول عظیم الشان الله فرمود که بلی الله قرض شما را قبول میکند.
ابو دحداح گفت من باغ و اتاق خود را به الله قرض دادم و آنرا به مساکین و فقراء تقسیم کنید.
ابو دحداح رفت و از پشت دیوار باغ زنش را صدا میکند که “یا ام دحداح اخرجی” (خارج شو)
و بخود حق داخل شدن به باغ را نمیدهد چون باغ را به الله قرض داده به زنش از خارج باغ صدا میکند که خارج شود .
زنش صدا میکند که چرا داخل نمیآیی. ابو دحداح گفت چون من باغ خود را به الله قرض داده ام بنابراین حق داخل شدن در باغ را به خود نمیدهم . زنش چون مؤمن قوی بود به شوهر خود میگوید “بهترین معامله کرده اید و این معامله زیانی به
همراه ندارد”. سامان و لوازم خود را گرفتند و در سحرایی زیر خیمه زندگی خود را شروع کردند، چون خواهان اجر و باداش از الله بودند.
در جنگ تبوک رسو ل خدا صلى الله علیه و سلم به تمام صحابه و یاران خود گفت که فاصله جنگ زیاد دور است، هر که هر قدر کمک مالی و غیره میتواند دریغ ننماید.
ابوبکر صدیق و عمر فاروق رضی الله تعالی عنهما در غیاب یکدیگر یعنی در دل خود در کمک با اسلام مسابقه زدند که کدام از انها کمک زیادی میکند. بالاخره ابوبکر صدیق تمام مال خود را میاورد و عمر رضی الله عنه نصف مال خود را میاورد، و در ضمن حضرت ابوبکر صدیق تمام دکمه ها ی لباس خود را نیز میکَنَد و در مال جهاد میاندازد و بجای دکمه ها خار استفاده میکند تا عورتش محا فظت گردد.
رسول خدا صلی الله علیه وسلم به ابوبکر میگوید که در خانه چه چیزی را گذاشتی شما که تما م مالتا نرا آوردید؟ گفت: الله و رسول الله را گذاشتم.
عمر رضی الله عنه گفت که با صدیق نمیشود مسابقه کرد.
الله تبارک و تعالی در ا ین وقت حضرت جبریل علیه السلام را فرستاد و به ابوبکر صدیق رضی الله عنه گفت که الله مرا برای خودت فرستاده و الله گفت که برای ابوبکر صدیق بگو که الله تبارک و تعالی از ابو بکر راضی است آیا ابوبکر صدیق از الله راضی است یا نه؟
ابوبکر صدیق فریاد کشید که ابوبکر صدیق فقیر چطور از الله راضی نباشد.
این بود بعضی از صفات ایثار و از خود گذشتگى مؤمنین که در دنیا بشارت بهشت میگرفتند و با وجود آن هم حضرت عثما ن در کنار قبر ریش مبارک خود را با دریای اشک اشکباران میکرد.
اگر رضایت الله میخواهی مانند ابوبکر شو.
چه چیزی ما را مطمئن و مغرور کرده که نه اشکی است و نه گریه ای؟
مطلب بنده رساندن دو داستان واقعی یاران با وفای رسول خدا صلى الله علیه و سلم و درس آموختن از آنها بوده است.
اگر میخواهی ابو دحداح باشی و یا ابوبکر صدیق باشی و یا عمر باشی قرض و یا صدقه را که به کسی میدهی بدون منت باشد بگذار الله شما را بدیل دهد چون الله بدیل آنرا به عهده خودش گرفته پس شما حق منت گذاشتن را بالای کسی را ندارید اگر پاداش الله میخواهید، و اگر پاداش ما را میخواهید بجز اینکه هزاران تشکر لفظی نماییم چیز دیگری نصیبت نیست.
مثل ابوبکر و عمر و ابو دحداح شدن هر چند امکان پذیر نیست، ولى میشود سیر و سلوک آنها را طى کرد، و آنها همه چیز را و همه معجزات را به چشم سر میدیدند و باور میکردند ولی ما بدون دیدن معجزات ایمان به غیب داریم و با اندکی کوشش میتوانیم سلوک آنها را طى کنید.
دنیا فناست با تمامی خوشی ها و لذتهایش، و آخرت بقاست، بقا را بر فنا ترجیح مده
و این حد یث رسول گرامی اسلام را بر خود عملی کن:
على ابن ابى طالب رضى الله عنه فرمود: برای دنیا تلاش بکن مثل اینکه همیشه ماندکارى، و براى آخرت تلاش بکن مثل اینکه فردا میمیرى.
الله تبارک و تعالی توفیق به من و تو عطاء فرماید تا عمل به چیزهای گفته شده صور گیرد.
و السلام علیکم و رحمه ا لله تعالی و برکاته
نویسنده : دکتر روح الله عباسی