زمان: ۱۸ شوال ۵۴۱ ه برابر با ۲۴ مارس ۱۱۴۷ م
این واقعه یکی از مهمترین حوادثی است که در سرزمین مغرب و اندلس به وقوع پیوسته است. اضمحلال و سقوط دولت مرابطون از حساس ترین و مهمترین حوادثی است که حکومت جهانی اسلام در این بخش از جهان با آن روبرو شده است چرا که دولت مرابطون از تمام جهات دینی و اخلاقی و جهادی و اجتماعی و اقتصادی بهترین دولتی بود که در مغرب و اندلس بر پا شده بود. ابتدای کار این حکومت بر اساس عقیده دینی و ایمان قوی به دست فقیه معروف عبدالله بن یاسین جزولی و با کمک امرا و بزرگان قبایل لمتونه و مسوفه بنا شده بود. آغاز این حکومت چنان بود که عبدالله بن یاسین با هدف نشر اسلام صحیح بین قبایل بربر شمال آفریقا که از اسلام صحیح بدور بوده و شدیدا گرفتار جهل و خرافات و بدعتها بودند؛ جنبشی تشکیل داد. در اوایل کار این جنبش به سال (۴۳۴ ه ۱۰۴۲م) امیر یحیی بن عمر لمتونی به حمایت از آن برخاست و از آن پس این حرکت، رنگ نظامی به خود گرفت و با خرافات و بی دینی ها و بدعتهای بربرها به جنگ برخواست.
این جنبش با کسب پیروزی های پیاپی به سرعت توسعه یافت و حوزه نفوذ و قلمرو خود را گسترش داد. تا اینکه امیر یحیی وفات کرد و برادرش ابوبکر بن عمر لمتونی جانشین وی شد. او پیوسته همراه عبدالله بن یاسین می بود و فرماندهی مرابطون را در دست داشت .با رهبری وی مرابطون بخشهای بزرگی از جنوب کشور مغرب را فتح کردند و به این ترتیب جنبش مرابطین به بزرگترین نیروی نظامی منطقه تبدیل شد.
پس از شهادت عبدالله بن یاسین در جنگ با ملاحده (اسماعیلیان باطنی) در سال ۴۵۱ ه تحول بزرگی در ساختار حرکت مرابطین بوجود آمد، چنانکه پس از آن امیر ابوبکر بن عمر برای نشر اسلام بین قبایل زنگی در سال ۴۵۳ ه متوجه نواحی جنوبی شد. مدتی بعد ارتش مرابطون تحت امر فرمانده بزرگ «یوسف بن تاشفین» که با نبوغ بی نظیر نظامی خود در کنار ایمان و اراده و همت والای خود توانست سایر مناطق مغرب آفریقا را هم فتح کند و تأسیس دولت مرابطین را در سرزمینهای وسیع مرکب از الجزائر و مغرب و موریتانی و قسمتهایی از چاد و مالی تا دلتای نیجریه در سال ۴۵۵ ه اعلام نماید.
چهار نفر به نوبت در سلسله مرابطون حکومت کردند:
۱- یوسف بن تاشفین (۴۵۵ – ۵۰۰ ه ق) وی موسس واقعی حکومت مرابطون و رهبر بزرگ و بی نظیر آنها به شمار می رود که به امیر المسلمین ملقب شده است. او در یکم محرم سال ۵۰۰ ه وفات یافته که در مقاله ای به همین مناسبت از صفات او یاد کرده ایم. در یکی از حساس ترین دوره های تاریخ اسلام به خدمت اسلام کمر بست و توانست یک دولت قدرتمند در مغرب تأسیس کند و اسلام را بین قبایل بربر گسترش دهد. بعلاوه رژیم های ضعیف و ناتوان آن سامان را از میان بردارد.اما برجسته ترین کار وی نجات حکومت اسلامی اندلس در دو نوبت می باشد. نخستین بار در سال ۴۷۹ ه بود که پیروزی بزرگی در جنگ زلاقه بر صلیبیان اسپانیا بدست آورد و به توسعه طلبی و زیاده خواهی های آلفونسوی ششم؛ شاه مسیحی اسپانیا پایان داد. بار دوم در سال ۴۸۳ ه بود که طومار حکومت ملوک الطوائفی آندلس رادرهم پیچید. چرا که آن وضعیت که هر شهر اندلسی بوسیله یک امیر اداره می شد- برای حکومت اسلامی در اندلس خطرات فراوانی داشت. از همین رو در آن دوره بیشتر اراضی اندلش از تصرف مسلمین خارج شد. با این اقدام یوسف بن تاشفین، اندلس تابع حکومت مرابطین قرار گرفت.
۲- علی بن یوسف بن تاشفین (۵۰۰ ه-۵۳۷ ه) امیر علی مانند پدرش خیر و نیکوکار بود. در دوران طولانی سلطنت وی، پایه های حکومت مرابطین در مغرب و اندلس استوار شد در اوائل سلطنت وی، قدرت و توسعه سلسله مرابطین به اوج خود رسید. در همین زمان جنبش ابن تومرت که مدعی مهدویت بودت در سال ۵۱۵ ه آغاز شد. این جنبش، علت اصلی سقوط مرابطین بود. امیر علی عابد و زاهد بود و همنشینی با علماء را دوست می داشت. از این رو در زمان وی فقهاء از مقام و مکانت بالایی برخوردار بودند تا جایی که امیر علی بدون مشورت با آنها تصمیمی نمی گرفت از این رو گفته اند که امیر علی بیش از آنکه به سلاطین و حکام شباهت داشته باشد به زاهدان و عابدان شباهت داشت و همین ویژگی امیر در اواخر حکومتش، اوضاع حکومت مرابطین را آشفته کرد زیرا به جای اینکه با جنبش ابن تومرت و پیروانش که خود را موحدین می نامیدند مبارزه کند، به روزه داری و شب زنده داری مشغول بود لذا قدرت آنها ضعیف شد و اوضاع مملکت روبه نابسامانی رفت و تسلط خود را بر بسیاری از سرزمینهای تابعه مرابطین در مغرب و پس از آن در اندلس از دست دادند.
۳- تاشفین بن علی بن یوسف بن تاشفین (۵۳۷ ه – ۵۳۹ ه) این امیر نگون بخت هیچ گاه روی خوش و راحتی را ندید. وی از قبل از اینکه به حکومت برسد تا زمانیکه در یکی از جنگهایی که بی وقفه با موحدین ادامه داشت کشته شده بیشتر زندگی خود را در جنگ گذرانده بود دیگر اکنون موحدین به یک قدرت توفنده و مهار نشدنی تبدیل شده بودند که بیشتر بلاد مغرب را از چنگ مرابطون در آورده بودند. و تاشفین بیهوده می کوشید تا اشتباهات پدرش را در مقابل موحدین جبران کند ولی دیگر خیلی دیر شده و او وارث مشکلات عدیده ای شده بود. و علیرغم جانفشانی ها و دلاوری ها و استقامتی که تا آخرین لحظه زندگی خود در جنگها نشان داد، از پس موحدین برنیامد و در پایان حکومت کوتاهش جز پایتخت مرابطون یعنی مراکش و چند شهر کوچک دیگر، جای دیگری از مملکت گسترده در اختیار ایشان باقی نماند.
۴- ابراهیم بن تاشفین (۵۳۹ ه- ۵۴۱ ه) وی پس از کشته شدن پدرش تاشفین عهده دار حکومت شد در حالی که هنوز ۱۴ ساله بیشتر نبود. وی در همان آغاز دچار جدال خانوادگی شد چنانکه عمویش امیر اسحاق حکومت او را نپذیرفت و لذا مرابطون به دو دسته تقسیم شدند و در حالی که موحدین بر در دروازه های شهر مراکش بودند به جنگ با یکدیگر مشغول شدند و ابراهیم به خاطر سن کم بر امور تسلط نداشت. موحدین چند ماه تمام مراکش را به محاصره خود در آوردند و سرانجام در ۱۸ شوال سال ۵۴۱ ه وارد پایتخت مرابطین شدند و در کشتاری هولناک تمام مردم را قتل عام کردند این عادت مشخصه کلی موحدین بود و بارها به چنین کاری دست زده بودند و اولین کسی که قربانی این جنایت شده امیر ابراهیم بود ۱۶ ساله بود که نه هواداری داشت و نه نیرویی برای دفاع از خود. در این کشتار هر کسی که نسبتی با قبیله لمتونه یعنی پشتیبانان مرابطون داشت به قتل رسید. بدین ترتیب این دولت بزرگ در پی یکی از شدیدترین مصیبتهایی که بلاد اسلام در آن گوشه کره زمین بدان گرفتار شده بود ، سقوط کرد.
مترجم: ابویحیی