حاکم روم، تیوفیل بن میکائیل، به سرزمینهای اسلامی، طمع ورزید؛ بویژه زمانی که اطلاع یافت همهی سپاهیان اسلام، برای گسترش فتوحات اسلامی در آذربایجان به سر میبرند. وی، سپاهی متشکل از صد هزار تن ترتیب داد و خود، فرماندهی آن را بر عهده گرفت تا به مسلمانان حملهور شود. سپاهیان کفر تا قلعهی «زبطره» پیشروی کردند و کودکان و سالمندان مسلمان را از دم تیغ گذراندند و زنان مسلمان را به اسارت گرفتند و به آنان هتک حرمت نمودند. یکی از زنان مسلمانی که به اسارت رومیان درآمده بود، فریاد وامعتصماه سر داد و خلیفهی مسلمانان را به یاری اسیران مسلمان فراخواند.
زمانی که این خبر به معتصم رسید، سخت برآشفت و فریاد خواهی آن زن مسلمان را لبیک گفت. چنانچه سپاهیان زیادی فراهم آورد و خود، با آنان همراه شد تا به کمک مسلمانان بشتابد. وی، در کرانهی غربی رود دجله اردو زد و عجیب بن عنبه و عمر فرغانی را برای بررسی وضعیت مردم زبطره گسیل نمود. آن دو، مشاهده کردند که رومیان پس از ارتکاب جنایات بسیاری، آنجا را ترک کردهاند. معتصم، همچنان بر تعقیب رومیان و جنگیدن با آنان پافشاری کرد و به پیشروی در سرزمینهای دشمن پرداخت و سؤال نمود که استوارترین قلعهی رومیان، کدامین دژ است؟ و بدین ترتیب دریافت که قلعهی عموریه، مهمترین و بهترین دژ رومیان بشمار میرود و هیچ یک از فرماندهان مسلمان بسوی آن، لشکر کشی نکرده است. بنابراین معتصم تصمیم گرفت که این شهر را فتح نماید؛ هر چند منجمان کوشیدند تا او را از این تصمیم منصرف نمایند. آنان، به او گفتند که اینک زمان مناسبی برای فتح عموریه نیست و دلایلی بیاساس و آکنده از خرافه، برایش آوردند. ولی معتصم، به خرافات منجمان تن نداد و دستور فتح عموریه را صادر کرد. وی، در کرانهی رود سیحان اردو زد و به یکی از فرماندهان جنگیاش به نام افشین دستور داد که از راه الحدث پیشروی نماید و اشناس را هم مأمور پیشروی از راه طرسوس نمود. معتصم، همچنین زمان پیوستن این دو لشکر به یکدیگر را معین نمود. دو لشکر در آنکارا به هم پیوستند. در ادامهی تاکتیک نظامی، معتصم، افشین را بر ناحیهی راست سپاه گماشت و اشناس را بر سمت چپ لشکر؛ و خود، در مرکز سپاه، فرماندهی کل را بر عهده گرفت. سپاه اسلام، شهر را به محاصرهی خویش در آورد و سرانجام راهِ نفوذی به داخل عموریه را یافت و بدین ترتیب پس از جنگی سخت و شجاعانه، کنترل شهر را در دست گرفت و بر رومیان پیروز شد. این رویداد، در روز جمعه و ششم ماه مبارک رمضان روی داد و معتصم پس از بیست و پنج روز، از آنجا کوچ کرد.
بدین سان مهمترین و محکمترین قلعهی رومیان، به تصرف مسلمانان در آمد و سبب تقویت روحیهی آنان گردید و تداوم فتوحات اسلامی در شرق اروپا را آسان نمود. در مقابل، روحیهی جنگی رومیان در هم شکست؛ چرا که آنان توان و قوت مسلمانان را مشاهده نمودند و دریافتند که توان و قدرت مسلمانان، در خور توجه میباشد و نمیتوان آن را دستکم گرفت. یکی از دستاوردهای این فتح، همزیستی رومیان با مسلمانان بود؛ آنان، با مشاهده اخلاق و نیکمنشی مسلمانان، به عظمت دین اسلام پیبردند و به بسیاری از آنان، به این آئین راستین گرویدند.
مقاله پیشنهادی
خودت تاریخ خود را بنویس
در شدت گرما و ساعتی قبل از نماز ظهر، در حرم نشسته بودم؛ دیدم پیرمردی …