مقدمه:”ماتیوونیکلاس از فارغ التحصیلان مدرسه نمونه ایتون می باشند،مدرسه ایتون یکی از معروفترین مدارس انگلستان می باشد که فرزندان افراد متمول در این مدرسه به درس خواندن مشغول می باشند.اهمیت این مدرسه تا آنجاست که دوفرزند ولیعهد انگلستان ویلیام وهاری در این مدرسه به تحصیل پرداخته اند؛به خاطر همین این مدرسه شهرت جهانی دارد.ماتیوویلکنسون ونیکولاس براندت از شاگردان این مدرسه بوده اند.آنها امروز طارق وصالح هستند که بعد از تحقیقاتی که در مورد دین اسلام کرده اند به این دین مشرف شده اند.آنها تا آنجایی که ممکن است سعی می کنند در جلسات دینی مساجد لندن شرکت کنند وهمانطورکه نماز پنج وقت را در مسجد ادامی کنند به خواندن قرآن نیز می پردازند.سر ولیام ویلکنسون پدر طارق وپیتربراندت پدرصالح از شخصیتهای معروف انگلستان می باشند که از ایام کودکی باهم دوست بوده اند آنها نیز درمدرسه نمونه ایتون به تحصیل پرداخته اندوهم اکنون دارای مناصب دولتی هستند. اما چه شده است که پسران آنها به دین اسلام پیوسته اند وبه داعیه هایی در بین همکلاسیهایشان که بعضی ازآنها دارای مناصب بالا هستند شده اند؟”
طارق وصالح از ده سال قبل که مسلمان شده اند سعی کرده اند تا همکلاسیهای سابق خویش در مدرسه ایتون را با خود همراه سازند وآنها را به دین اسلام دعوت کنند.آنها وظیفه خود می دانند تا دیگران را به دین اسلام دعوت کنند وآنها را ازگمراهی وظلالت نجات دهند.آنها کارهای دیگری نیزدر سرلوحه اعمال خویش قرار داده اند وآن دعوت سایر جوانان بریتانیایی به این دین می باشند تا آنها را از منجلاب بدبختی وفساد اخلاقی که گریبانگیر جوانان غربی است نجات دهند؛در راه فعالیتهای دعوی که آنها آن را دنبال می کنند می توان به حفاظت ازتازه مسلمانان اشاره کرد که از طریق رساندن کمکهای ضروری به آنهاست.آنها مطمئن هستند که این برنامه آنها موفق خواهد بودوبدون هیچ تردیدی مطمئن هستند که عده ای از جوانان به آنها خواهند پیوست.
***فراگیر شدن اسلام در اروپا
در این مورد پیش بینی آنها این است که در کمتر از سی سال اسلام در اروپا فراگیر خواهد شد،ودین اسلام بربیشتر کشورهای اروپایی علی الخصوص بریتانیا وفرانسه وآلمان مسلط خواهد شد.این سه کشوراحتمالا ًدر طی سی سال آینده بیشترین تعدادمسلمانان را در بین سایر کشورهای اروپایی خواهند داشت.همانطورکه از هم اکنون سیاستمداران اروپایی این امررا در رأس برنامه های خود قرار داده اند تا بدین وسیله از هرگونه اختلال در دستگاه سیاسی واقتصادی واجتماعی کشورشان جلوگیری کنند.طارق در این مورد می گوید:اگردونفر از طبقه مرفه در انگلستان مسلمان شوند این خود باعث برجای گذاشتن تأثیرات عمیقی در بافت جامعه لاییک این کشور می شود به طوری که بسیاری ازافراد دیگر نیز با اقتدا به آن دونفرمسلمان خواهند شدواین خود باعث تغییر یافتن بافت جامعه می شود واین هم دور از انتظار نیست چون جامعه بریتانیا آمادگی این تغییر راداردعلی الخصوص در بین افراد تحصیل کرده ونسلهای جدیدکه آماده تر از نسلهای قدیمی می باشند.اکنون دیگر مانند گذشته نیست که افراد بی بضاعت وفقیر به دین اسلام روی می آوردندزیرا دین اسلام یک جنبش انقلابی نیست که فقرارا برضد ثروتمندان بشوراند بلکه دینی است که سرچشمه ای الهی دارد وهمه را شامل می شود از اینجاست که عالمان دین وداعیه ها باید در نظر داشته باشند که این دین را به تک تک افراد جامعه ابلاغ کنند زیرا خداوند همه مارا یکسان آفریده است وفقط ملاک برتری نزد خداوند تقواست.
***دعوت مخفیانه
صالح در این مورد می گوید:”به نظرم کافی نیست که یک مسلمان به طورمخفیانه به امر دعوت بپردازد بلکه یک داعیه باید همانند یک مجاهد در عرصه حضور داشته باشد وشخص یا اشخاصی که اصلا ً به دین اعتقادی ندارند را با ادله محکم قانع کندوبداندکه آن شخص با کمی دعوت ونرم خویی دلش را به سوی نور ایمان باز می کنداما اگر بداند که شخص از روی کبر وغرور ویا در ملأ عام قدرت آن را نداردکه عقیده اش را بروز دهد در این حالت می توان گفت که دعوت به سر می تواند بیشترفایده داشته باشد.
یک شخص مؤمن می داند که به چیز ایمان دارد وبر اساس آنچه که به آن ایمان دارد به آن عمل می کندوبر روی آن عقیده می میردویا حتی به خاطر آنچه که به آن اعتقاد دارد ممکن است جانش را نیز از دست بدهد.نکته ای که باید بگویم این است که انگلیسهایی که به دین اسلام گرویده اند بهتر از هر قوم دیگری می دانند که چگونه دین اسلام را در این زندگی مدرن پیاده کنند .
وقتی در مدرسه ایتون درس می خواندم با اینکه اسما ً مسیحی بودم وتابع کلیسای انگلوساکسون اما درواقع ملحدی بیش نبودم؛اما چه شد که بادین اسلام آشنا شدم؟ باید بگویم مدرسه ایتون هرچه قدر هم که نکات منفی داشته باشد اما یک چیزی را دوجود ما کاشت تا بتوانیم خوب راازبد تشخیص دهیم.این از محاسن این مدرسه بود که از فرد یک انسان با شعور می سازد.”
***اولین تماس با جهان اسلام
صالح می گوید:”اولین بار که با جهان اسلام تماس پیدا کردم هنگامی بود که در دانشگاه ایست انجلیای بریتانیا به تحصیل در رشته تاریخ پرداختم؛من در آن هنگام از خواندن تاریخ خوشحال نبودم.اما در یکی ازفصول تعطیل به طورداوطلبانه به نوارغزه مسافرت کردم تا در سازمان پناهندگان کارکنم؛در آنجا با عده ای از فلسطینیان دیدار داشتم؛خلاصه در آن سال وقتی به انگلستان باز گشتم حسابی از اسرائیل نفرت داشتم.بعد از اینکه به انگلستان بازگشتم با عده ای از تازه مسلمانان انگلیسی آشنا شدم که در سازمان خیریه فلسطین در نوریچ مشغول به کاربودند.من رسما ً درسال ۱۹۸۹مسلمان شدم.در آن روز من بسیارخوشحال بودم واز اینکه نام صالح را برایم برگزیدنددرپوست خودنمی گنجیدم.”
در این زمان طارق یا همان ماتیو ویلکنسون در دانشگاه کمیریج انگلستان مشغول به تحصیل در رشته ادیان بود.او از اینکه می دید جامعه غرب روبه انحطاط می رود بسیار افسرده بود.کما اینکه او یک تجربته ناموفق عاطفی با یکی از همکلاسیهایش داشت؛اما زمانی که او با صالح آشنا گشت وصحبت از دین اسلام به میان آمد باصالح به طورمفصل در مورد این دین ومحاسن آن صحبت کردند.طارق در آن روز احساس کرد که گمشده اش را یافته است علی الخصوص اینکه او از این همه فساد در جامعه غربی به تنگ آمده بود.صالح برای او توضیح داد که اسلام دینی است برای همه عصوروتمام جوانب زندگی را در برمی گیرد ومشکلات انسان را اعم از روحی وبدنی معالجه کرده است.با اسلام انسان احساس می کند که در این زندگی رسالتی به او واگذار شده وموظف است آن را ابلاغ کند.
طارق وقتی صالح را دید شروع کردبه سؤال کردن در مورد مسائل مختلف وصالح که علاقه او را می دید سعی می کردبه بهترین نحو پاسخش را بدهدعلی الخصوص می دید که ماتیو دلش برای گرویدن به اسلام نرم شده است.صالح از او خواست در سفری که قصد داشت به گرانادای اسپانیا(غرناطه)داشته باشد همراهی کند.در این مدت ماتیو شروع به تحقیق در مورد دین اسلام پرداخت وبا تعلیم ومبادئ دین اسلام آشنا می شد.تا اینکه خداوند او را به راه راست هدایت کرد واو به دین اسلام ایمان آوردواسمش را از ماتیوبه طارق تغییر داد.این مسافرت برای صالح وطارق به منزله مسافرتی به سوی ایمان بود که در نهایت با اسلام آوردن طارق این مسافرت پایان یافت. والسلام.
ترجمه: شفیق شمس