نویسنده: امید خزاعی
همه ی ما با زندگی سرور زنان اهل بهشت حضرت فاطمه زهرا رضی الله عنها و سلام الله علیها آشنا هستیم. در واقع ایشان الگو و نمونه ای کامل برای زنان عالم است و قلم و زبان از نوشتن و بیان این بانوی بزرگ عاجز و ناتوان است.
بر کسی پوشیده نیست که فاطمه رضی الله عنها وسلام الله علیها نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم محبوب بود و روایات زیادی در این مورد نقل شده است.
تا جایی که رسول الله صلی الله علیه و سلم ناراحتی فاطمه رضی الله عنها وسلام الله علیها را ناراحتی خودش محسوب کرد و فرمود: «فاطمهُ بَضْعه منی، فمن أغْضَبها فقد أغضبنی»: «فاطمه پاره ی تن من است، هر کس او را ناراحت کند، همانا مرا ناراحت کرده است». (متفق علیه)
و ناراحت کردن رسول الله صلی الله علیه وسلم گناهی بس بزرگ است.
و آن چنان محبتی بین رسول الله صلی الله علیه و سلم و فاطمه رضی الله عنه و سلام الله علیها بود که هرگاه فاطمه رضی الله عنها و سلام الله علیها بر رسول الله صلی الله علیه و سلم وارد می شد رسول الله جلوی ایشان بلند می شد و دستش را می گرفت و می بوسید و فاطمه را جای خودش می نشاند و همچنین زمانی که رسول الله بر فاطمه وارد می شد فاطمه جلوی رسول الله صلی الله علیه و سلم بلند می شد و دست مبارک رسول الله و پدرش را می گرفت و می بوسید و رسول الله صلی الله علیه و سلم را در جای خودش می نشاند). (سنن أبی داود/ش:۵۲۱۷) و (الشریعه للآجری/ ش:۱۶۰۹) و (المستدرک على الصحیحین/ش:۴۷۳۲) و..
زمانه گذشت و تا این که بیماری وفات رسول الله صلی الله علیه و سلم فرا رسید.
حضرت فاطمه رضی الله عنها وسلام الله علیها بسیار اندوهگین و ناراحت بود زیرا هر زمانی که دلش می گرفت یا مشکلی برایش پیش می آمد نزد پدرش می رفت و در کنار پدرش به آرامش می رسید اما بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و سلم و پدرش محمد، فاطمه در مدینه چه کند؟
در همین حین بود که رسول الله صلی الله علیه و سلم مژده ای به دخترش فاطمه «سیده النساء اهل الجنه» داد که این نگرانی برای حضرت فاطمه آسان شد.
اما آن مژده چه بود؟
پیامبر(صلی الله علیه و سلم) فاطمه رضی الله عنها وسلام الله علیها را در بیماری وفاتش فرا خواند و آهسته در گوش ایشان سخنی گفت که از شنیدن آن حضرت فاطمه گریه کرد .پس از مدتی دوباره فاطمه رضی الله عنها را فراخواند و آهسته در گوشش، چیزی گفت که از شنیدن آن فاطمه رضی الله عنها خندید.
راوی میگوید: از فاطمه سلام الله علیها علت گریه و خنده اش را جویا شدیم.
فاطمه رضی الله عنها گفت: بار اول رسول الله صلی الله علیه و سلم آهسته در گوش من گفت که: در این بیماری وفات می کند، پس من گریه کردم. اما بار دوم آهسته در گوش من گفت : اولین کسی که از اهل بیتم به من ملحق می شود تو هستی، به همین جهت خندیدم. (صحیح بخاری/ ش:۳۶۲۵ و ش:۳۷۱۵)
این بود چکیده ای از محبت بین بهترین پدر و دختر عالم.
پروردگارا! ما را با رسول الله صلی الله علیه و آله و اهل بیت پاکش محشور بگردان.