طلیب بن عمیر بن وهب بن عبد قصی القرشی پسر عمه رسول الله صلی الله علیه وسلم بود که سعادت این را داشت که هم جزو اولین اسلام آورندگان باشد و هم جزو اولین مهاجرین در اسلام.
مادر ایشان اروی بنت عبدالمطلب بود که همیشه یار و حامی ایشان و رسول الله صلی الله علیه وسلم بود.
طلیب بن عمیر رضی الله عنه در دار ارقم بن ابی ارقم اسلام آورد و در جنگ بدر هم همراه و یاور رسول الله صلی الله علیه وسلم بود و بنابر روایتی در جنگ یرموک به شهادت رسید، ایشان جزو مهاجران به حبشه بودند، این صحابی بزرگوار تمامی مدال های زرین افتخار را در کارنامه خود دارند.
یکی از شاخصه های ماندگار زندگی پربرکت این صحابی بزرگوار این بود که ایشان اولین مسلمانی بودند که مشرکی را به قتل میرساندند. که این مشرک عوف بن صبیره سهمی بود، عوف بن صبیره به رسول خدا صلی الله علیه وسلم دشنام داد که طلیب رضی الله عنه وی را با لحی شتر زد و اورا در حالیکه سراسر خون آلود بود بر زمین انداخت و کشت. شخصی نزد مادرش رفت و به ایشان گفت: می بینی که پسرت چه کار کرده است ؟ مادرش در جواب گفت: طلیب به کمک برادر زاده ام رفت و از نسب و آبرو و مالش دفاع کرد.
و امام ابن عساکر رحمه الله از محمد بن ابراهیم تمیمی رحمه الله روایت کرده که گفت: (طلیب بن عمیر رضی الله عنه در دار الارقم اسلام آورد. سپس نزد مادرش اروی بنت عبد المطلب رفت و گفت: از محمد پیروی کردم و به الله تعالی ایمان آوردم. مادرش گفت: مستحق ترین شخصی که به او کمک کرده ای و همکاری کرده ای پسر دایی ات است. به الله سوگند اگر ما هم مانند مردان برآنچه که توانایی دارند؛ توانایی داشتیم از او دفاع و حمایت می کردیم. طلیب گفت: ای مادر چه چیزی مانع اسلام تو و پیروی از او شده است؟ برادرت حمزه به او اسلام آورده. مادرش گفت: منتظر می مانم و می بینم که خواهرانم چه کار خواهند سپس من نیز مانند آنان خواهم کرد. طلیب گفت: من تو را به الله قسم می دهم که نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم بروی و اسلامش بیاوری و او را تصدیق کنی و گواهی دهی که هیچ اله و معبودی جز الله سبحانه و تعالی نیست. مادرش با شنیدن این سخن گفت: همانا من گواهی می دهم که هیچ معبودی جز الله نیست و محمد رسول و فرستاده ی اوست. و بدین ترتیب اسلام آورد و با زبانش و سخنانش از رسول الله صلی الله علیه و سلم حمایت کرد و پسرش را به یاری ایشان تشویق می کرد تا همواره دستورات ایشان را انجام دهند)[۱].
درباره طلیب بن عمیر رضی الله عنه روایت شده است که روزی ابوجهل بهمراه تعدادی از کافران سرسخت قریش جلو راه رسول الله صلی الله علیه وسلم را گرفتند و به اذیت ایشان پرداختند، طلیب که متوجه رفتار زشت ابوجهل شد، فورا خود را بدانجا رساند و ضربه ای سخت به ابوجهل وارد ساخت که سبب زخمی شدن ابوجهل شد، همراهان ابوجهل طلیب رضی الله عنه را گرفتند و با طناب بستند، که بدلیل جایگاهی که خودش و مادرش داشت یکی از همراهان ابوجهل برخاست و اورا آزاد کرد، سپس نزد مادر طلیب ( اروی ) رفت و گفت: نمی بینی که پسرت طلیب راه محمد را پیش گرفته است ؟
اروی در جواب گفت: بهترین دوران زندگی طلیب روزهایی ست که از پسر دایی اش دفاع میکند؛ چراکه محمد صلی الله علیه وسلم فرستاده از جانب الله متعال است، بعد از شنیدن این کلام باز از او پرسیدند: آیا تو هم پیرو محمد شده ای ؟ گفت: بله. فورا این خبر را ابو لهب رساندن و او نیز خود را نزد خواهرش اروی رساند و گفت: از تو تعجب می کنم !!! تو نیز پیرو محمد شدی و دین پدرت عبدالمطلب را رها کرده ای !!! اروی گفت: بله دقیقا همینطور است، و تو نیز همانند من بلند شو و از برادر زاده ات حمایت و پشتیبانی کن.