ج- بله، علمای مذهب شیعه روایات مختلف زیادی نقل کردهاند که حاکی از فضیلت ائمه است و گاهی آنها را به مقام الوهیت میرسانند، بنابراین علمای شیعه در کتابهای معتبر مذهب شیعه ابواب متعددی برای این موضوع تعیین شده است که برخی از آن به شرح ذیل است:
۱- «باب در مورد اینکه ائمه از پیامبران آگاه تر و عالم ترند» و در این باب (۱۳) حدیث ذکر شده است از جمله این روایت:
به افتراء از ابو عبدالله نقل کردهاند که گفت: «قسم به پروردگار این کعبه ـ تا سه بار ـ اگر من در میان موسی و خضر میبودم به آنها خبر میدادم که من از آنها داناتر و عالم تر هستم و آنها را به چیزهایی خبر میدادم که بدان دسترسی نداشتند».
الکافی ۱ / ۲۶۰ – ۲۶۱، بحار الانوار مجلسی ۲۶ / ۱۹۴
۲- باب در مورد اینکه: «ائمه از پیامبران و از همه انسانها و مخلوقات برترند، و از پیامبران و ملائکه و از سائر مخلوقات برای ائمه پیمان گرفته شده است، و پیامبران اولوالعزم به سبب محبت ائمه به مقام اولوالعزم رسیدهاند».
بحار الانوار مجلسی ۲۶ / ۲۶
در این مورد هم هشتاد و هشت روایت دارند که گویا حاشا از او ابی عبدالله گفت: سوگند به خدا که آدم سزاوار این نگردید که خداوند او را با دست خود بیافریند و از روح خویش در او بدمد مگر به ولایت علی و خداوند با موسی سخن نگفت مگر به سبب ولایت علی (و خداوند عیسی ابن مریم را به عنوان نشانهای برای جهانیان قرار نداد مگر با فروتنی برای علی) سپس گفت: «خلاصه اینکه هیچ کس سزاوار نگاه خداوند نشده مگر با عبودیت و بندگی ما».
بحار الانوار ۲۶ / ۲۹۴
و در روایتی دیگر آمده است: «… ولایت را یونس انکار کرد، آنگاه خداوند او را در شکم ماهی زندانی کرد تا اینکه به آن اعتراف نمود»
بحارالانوار مجلسی ۱۴ / ۳۹۱ و ۲۶ / ۲۸۲، بصائر الدرجات الکبری، صفار، ص ۷۵٫
و خمینی میگوید: «از ضروریات مذهب ما این است که ائمه ما مقامی دارند هیچ فرشته مقرب و هیچ پیامبری به آن نمیرسد»
و میگوید: «ائمه مقامی والا و پسندیده و خلافت تکوینی دارند که تمام ذرات جهان هستی در برابر سیطره آن سر تسلیم فرود میآوردند»
حکومت اسلامی، ص ۵۲
۳- باب در مورد اینکه دعای پیامبران با توسل و میانجی قرار دادن ائمه پذیرفته شده است.
بحارالانوار ۲۶ / ۳۱۹
از جمله این روایات:
از رضا روایت است که گفت: «وقتی نوح در حال غرق شدن قرار گرفت با توسل به حق ما پیش خدا دعا کرد که او را نجات دهد، خداوند او را از غرق شدن نجات داد، وقتی هم که ابراهیم را در آتش انداختند پیش خدا دعا کرد که به حق ما او را نجات دهد، خداوند آتش را برایش سرد و سلامت کرد، و وقتی موسی خواست وارد دریا شود؛ در پیشگاه خدا به حق ما در دعا توسّل کرد، آنگاه خداوند دریا را خشک کرد، و چون یهودیان خواستند عیسی را به قتل برسانند به حق ما دعا کرد و نجات یافت، و خداوند او را به آسمان بلند کرد».
بحارالانوار ۱۱ / ۶۹، و وسائل الشیعه عاملی ۷ / ۱۰۳، القصص راوندی، ص ۱۰۵
توضیح:
این ادعای جاهلانه و احمقانه است، زیرا أئمّه در زمان حیات پیامبران وجود نداشته اند، و این دعوت و تبلیغات برای شرک ورزیدن به خداوند است، چون آنها ذکر نام أئمه را کلید اجابت خداوند و اساس قبول دعا قرار دادهاند، و انبیاء تنها با توسّل به نامهای نیک خداوند و به وحدانیّت و یگانکی او دعا میکردند و خدا را میخواندند، همانگونه که در مورد یونس فرمود:
﴿وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَیۡهِ فَنَادَىٰ فِی ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ٨٧﴾ [الأنبیاء:۸۷].
یعنی: «(یاد کن داستان یونس ملقب به) ذوالنون را در آن هنگام که خشمناک بیرون رفت و گمان برد که (با زندانی کردن و دیگر چیزها) بر او سخت و تنگ نمیگیریم فریاد برآورد که (کریما و رحیما!) پروردگاری جز تو نیست و تو پاک و منزّهی (از هرگونه کم و کاستی، و فراتر از هر آن چیزی هستی که نسبت به تو بر دلمان میگذرد و تصوّر میکنیم. خداوندا بر اثر مبادرت به کوچ بدون اجازه حضرت باری) من از جمله ستمکاران شدهام (مرا دریاب !)»
۴- «ائمه آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است و آنچه را بوقوع پیوسته و آنچه واقع خواهد شد، و آنچه در شب و روز و در هر لحظه اتفاق میافتد را میدانند، و علم پیامبران و بیشتر از آن نزد آنهاست».
ینابیع المعاجز و اصول الدلائل هاشم بحرانی، باب پنجم، ص ۳۵ – ۴۲
۵- باب در مورد اینکه: «ائمّه مؤمنان واقعی و منافقان را میدانند، و نزد آنها کتابی است که در آن اسامی اهل بهشت، و اسامی دوزخیان و دشمنانشان نوشته شده است، و خبر دادن هیچ کسی آنها را از آنچه میدانند به اشتباه نمی اندازد»
بحارالانوار ۲۶ / ۱۱۷ و چهل حدیث در این مورد آمده است
۶- «باب در مورد اینکه ائمه هرگاه بخواهند بدانند میدانند، و در این مورد هم سه حدیث آورده اند».
أصول الکافی ج۱/۱۸۶ (کتاب الحجه)
و دلهایشان محل قرار گرفتن اراده خداوند است، هرگاه خدا چیزی بخواهد آنها هم آن را میخواهند. و در این مورد سه حدیث آمده است.
الکافی ۱ / ۲۸۵
۷- «باب در مورد اینکه ائمه میدانند کی میمیرند، و آنها جز با اختیار خودشان نمی میرند» و در این مورد هشت حدیث روایت کردهاند.
الکافی کلینی ۱ / ۲۵۸ – ۲۶۰
۸- «باب در مورد احوال شیعیان از آنها مخفی نیست، و تمام علومی را که بدان نیاز دارند میدانند، و خبر دارند به چه بلایی گرفتار میشوند و بر آن صبر و بردباری میکنند، و اگر از خدا بخوانند آن بلاها را دفع کند قطعاً آنها را اجابت میکند، و نیز أئمّه آنچه را که در قلبها نهفته است را میدانند، و به مصیبت و بلاها آگاهند و علم فصل الخطاب و تولدها را دارند».
بحارالانوار ۲۶ / ۱۳۷ و ۱۵۳ و در این مورد چهل و سه حدیث آورده است
۹- «باب در بیان اینکه اگر امیرالمؤمنین نمی بود جبرئیل پروردگارش را نمیشناخت و اسم خودش را نمی دانست»
شرح الزیاره الجامعه الکبیره خویی ۲ / ۳۷۱
۱۰- «باب در مورد اینکه ائمه در رحم مادرشان سخن میگویند، و قرآن میخوانند و پروردگار را عبادت میکنند، و وقتی شیرخوار هستند فرشتگان از آنها فرمانبرداری میکنند، و صبح و شام بر آنان فرود میآیند».
اکمال الدین و تمام النعمه صدوق ۲ / ۳۹۴
۱۱-(باب) أئمّه فرزندان خدا و از کمر علی میباشند!! پناه بر خدا
الغدیر ۱ / ۲۱۴ – ۲۱۶ عبدالحسین امینی نجفی
آیت بزرگ شیعه عبدالحسین نجفی آیهای را به شرح ذیل ساخته است: «الیومَ أکملتُ لکم دینکم بإمامته فمَنْ لَم یأتمَّ به وبمن کان من ولدی من صلبه إلى یوم القیامه فأولئکَ حَبطت أعمالهم وفی النار هم خالدون».
یعنی: «امروز دین شما را به امامت او برای شما کامل کردم، پس هر کس از او و کسانی که فرزندان من هستند که از پشت و کمر او هستند پیروی نکند اهل دوزخ هستند و در آن برای همیشه ماندگارند».
الغدیر ج۱/۲۱۴-۲۱۶ نجفی
پناه بر خدا از شرک
۱۲- ( باب) أئمّه ارکان و پایه های زمین هستند.
و علی گفت: «ویژگیهایی به من داده شده که قبل از من به کسی داده نشدهاند، و بلاها و مصائب را میدانم … پس چیزی که قبل از من بوده از من پوشیده نیست و آنچه دور از من و در غیاب من اتفاق میافتد از من پنهان نمیماند».
اصول کافی ۱ / ۱۹۷ – ۱۹۸
۱۳- (باب) در مورد اینکه خداوند به هیچ پیامبری علمی را نیاموخته مگر آنکه به او فرمان داده که آن را به علی بیاموزد و علی شریک او در علم است.
اصول کافی ۱ / ۲۶۳
توضیح:
این ادعاهای علمای شیعه در مورد أئمّه بینهایت شگفتانگیز و کفرآمیز است، آنها با این ادعاها امامانشان را از مقام امامت فراتر برده، گاهی آنها را در مقام نبّوت و گاهی از آن هم فراتر رفته و در مقام الوهیت و خداوندی قرار میدهند. (*پناه به خدا از شیطان*)
هیچ کس در این اختلاف ندارد که این کفر صریح است، بلکه از پیشینیان و پسینیان کسی ادعای چنین کفر و گمراهی را نکرده است.