میگویم در تأمل کردن در کلام فقها و ائمهی حنفی و شافعی یا غیر آنها که مذهب آنها برجوازاستعانت ازکفاردر قتال است: میبینی که آنها بطور مطلق قول به جوازآن رانداده اند،بلکه قول به جوازآن رابا قیود و شرط های سنگینی معلق کرده و به آن مرتبط گردانده اند که عبارت اند از:
۱ اینکه حکم اسلام آشکار باشد و کافران خاضع آن باشند.
۲ اینکه کفار پرچم مستقلی نداشته باشند، بلکه تنها زیر پرچم مسلمانان بجنگند.
۳ احتیاج به کمک گرفتن از کفار محقق گردیده باشد.
۴ اینکه رأی و نظر آنها با مسلمانان خوب و نیکو باشد.
۵ اینکه از خیانت آنها در امان باشند.
۶ اینکه هرگاه آنها خیانت کنند، مسلمانان قدرت دفع خیانت آنها را داشته باشند.
و امام ماوردی رحمه الله شرط دیگری نیز اضافه کرده؛ امام نووری رحمه الله میگوید: و صاحب الحاوی شرط گذاشته که مخالف اعتقاد دشمن، مانند یهود و نصاری، باشند»
أقولُ: والمتَأَمِّلُ فی کلامِ الفُقهاءِ والأئمَّهِ مِنَ الأحنافِ والشَّافعیَّهِ أو غیرِهِم مِمَّن ذَهَبوا إلى القولِ بجوازِ الإستِعانَهِ بالکفَّارِ فی القِتالِ: یَرى أنَّهُم لم یُطلِقوا القولَ بالجوازِ البتَّهِ,وإنَّما قیَّدوا ذلِکَ بقیودٍ ثِقالٍ علَّقوا عَلَیها قولَهُم بالجوازِ, ورَبَطوا بِها, وهی:
أنْ یکونَ حکمُ الإسلامِ هو الظَّاهِرُ والکفَّارُ خاضِعونَ لَهُ.
أنْ لایکونَ للکفَّارِ رایَهٌ مستَقِلَّهٌ,وإنَّما یقاتِلونَ تَحتَ رایَهِ المسلِمینَ.
تحقُّقِ الحاجَهِ إلى الإستِعانَهِ بالکفَّارِ.
أنْ یُعرَفَ حُسنُ رأیِهِم بالمسلِمینَ.
أنْ تؤمَنَ خیانَتُهُم.
أنْ یکونَ للمسلِمینَ قدرَهٌ على دفعِ خیانَتِهِم إذا خانوا.
واشتَرَطَ الإمامُ الماوردیُّ رحِمَهُ اللهُ شرطاً آخَرَ؛قالَ النَّوویُّ رحمَهُ اللهُ: (وشَرَطَ صاحِبُ الحاوی أنْ یُخالِفوا معتَقَدَ العَدوِّ کالیهودِ مَعَ النَّصارى)
سبُلَ السَّلَام الإمَام مُحَمَّد بِن إسمائیل الأمیر الصَّنعَانِی ج ۴ص ۴۹_۵۰