شخصی از عبدالله بن عمر در مورد استلام حجر الأسود سؤال کرد؟ عبدالله بن عمر در جواب گفت: پیامبر صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وآله َسَلَّمَ را دیدم که استلام حجر الأسود می نمود و آن را می بوسید. سائل گفت اگر نتوانستم چکار کنم؟ اگر خیلی شلوغ بود چکار کنم؟ ابن عمر گفت : اگر و اما را در شهر خودت یمن رها کن، من پیامبر صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ را دیدم که حجر الأسود را می بوسید .[الترمذی (۸۶۱) ، و قد اخرجه البخاری ایضاً (۱/۱۶)]
منظور ابن عمر این است که توجه فقط متابعت امر رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ باشد، فرضیات و احتمالاتی را که هنوز اتفاق نیفتاده رها کن؛ زیرا این امور مانع اطاعت امر رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وآله َسَلَّمَ می شود؛ باید دانست که تفقّه دینی و سؤال و جواب علمی زمانی ارزشمند است که به منظور عمل به احکام باشد نه اینکه از روی بحث و جدل باشد.
از علی رضی الله عنه روایت است که ایشان در مورد فتنه های آخر الزمان سخن می گفت: عمر رضی الله عنه از ایشان پرسید، ای علی ! چه زمانی این فتنه ها ظاهر می شوند، علی رضی الله عنه فرمود: «اذا تفقّه لغیر الدین، و تعلّم لغیر العمل، و التمست الدنیا بعمل الآخره .» هر زمانی که تفقه برای غیر دین باشد، و فراگیری علم منهای عمل باشد، و اعمال آخرت با انگیزه ی دنیا طلبی باشد. [عبد الرزاق فی «جامع معمر» الملحق بـ «المصنف» (۲۰۷۴۲و۲۰۷۴۳)]
ابن مسعود رضی الله عنه می گوید: چه حالی خواهید داشت آن زمانی که فتنه هائی شما را فراگیرد که خرد سالان در آن فتنه ها بزرگ شوند و بزرگان پیر شوند، امور منکر جایگزین سنت شود، اگر روزی بخواهند منکر را تغییر دهند، اعتراض همه بلند می شود و می گویند: این کار درست نیست چرا این کار را انجام می دهید؟ مر دم عرض نمودند: آن زمان کی فرا می رسد؟ فرمود: آنگاه که افراد امین و مورد اعتماد کم شوند، فرمانروایان بسیار شوند، فقها اندک شوند، قرّاء زیاد شوند، تفقّه برای غیر دین باشد، عمل به دین با انگیزه رسیدن به متاع دنیا باشد .[عبد الرزاق فی «جامع معمر» الملحق بـ «المصنف» (۲۰۷۴۲و۲۰۷۴۳)]
بر همین اساس بسیاری از صحابه، سؤال در مورد حوادثی که هنوز اتفاق نیفتاده را مکروه می دانستند و اصلاً به چنین سؤال های پاسخ نمی دادند .
عمروبن مرّه می گوید: عمر رضی الله عنه در میان مردم رفت و خطاب به آنان گفت: از اموری که هنوز اتفاق نیفتاده سؤال نکنید؛ زیرا ما با اموری درگیر هستیم که اتفاق افتاده و برای آنها باید چاره جوئی کنیم .[اخرجه الخطیب البغدادی فی «الفقه و المتفقه» (۲/۱۲)]
ابن عمر می گوید: از چیزی که اتفاق نیفتاده سؤال نکنید؛ زیرا شنیده ام که عمر، سائلی را که از چیزی سوال میکند که هنوز واقع نشده لعنت کرده است.[مرجع سابق (۲/۱۳)]
هر گاه از زید بن ثابت سؤالی پرسیده می شد، می گفت: آیا این اتفاق افتاده؟ اگر می گفتند خیر، می گفت: اکنون این مسئله را رها کنید هرگاه اتفاق افتاد آنگاه از آن بپرسید .[مرجع سابق(۲/۱۴)]
مسروق می گوید: از أبی بن کعب مسئله ای را پرسیدم، فرمود: آیا همچنین چیزی اتفاق افتاده است؟ گفتم: خیر، گفت: پس ما را اذیت نکن، هر گاه این مسئله اتفاق افتاد آنوقت ما برای جواب آن جست و جو می کنیم .
شعبی می گوید: از عمّار مسئله ای پرسیده شد، گفت: آیا این امر اتفاق افتاده است؟ گفتند خیر، گفت: چیزی که اتفاق نیفتاده از آن سؤال نکنید هر وقت اتفاق افتاد آنوقت بپرسید تا ما جوابی برای آن پیدا بکنیم[مرجع سابق(۲/۱۵)] .
صلت بن راشد می گوید در مورد مسئله ای از طاوس سؤال کردم، با عصبانیت پرسید آیا این مسئله اتفاق افتاده است، گفتم آری، گفت: ترا به خداوند سوگند! آیا این چنین است؟ گفتم سوگند به خداوند، فرمود : اصحاب ما از معاذ بن جبل روایت کرده اند که ایشان فرمود: ای مردم مشکلاتی را که هنوز اتفاق نیفتاده است جستجو نکنید که سرگردان می شوید. بدانید که اگر شما در پی مشکلاتی نباشید که هنوز اتفاق نیفتاده است، آنگاه که اتفاق افتاد خداوند در میان مسلمانان کسانی را بوجود خواهد آورد که برای حل مشکل چاره جوئی می کنند و جواب صحیح را پیدا می کنند .[اخرج الدارمی فی سننه (۱۵۵) و الخطیب فی الفقیه و المتفقه(۲/۲۲-۲۳) و ابوعمرو الدوانی فی «السنن الوارده فی الفتن» (۳۶۳)]