فطرت انسان چنین است که تا فایدهی چیزی را نبیند، آن را برای عمل نمیپذیرد و از آن به نوعی احساس بیزاری میکند. تجربه در زندگی افراد نقش مهمی دارد و از رهگذر تجربه است که به کاری دل میبندند و دل به کاری نمیدهند.
شاید دیده باشید که حتماً هم دیدهاید، بسیاری از مردم از مسجد و نماز فرار میکنند و مسجد را بهسان زندانی میدانند که باید در اسرع وقت از آن خارج شوند و جان سالم بهدر برند. هیچ شوق و علاقهای به نماز ندارند و هر عبادتی را بر خود باری میدانند که بر دوششان سنگینی میکند.
عدهای هم هستند که واقعاً «قُلُوبُهُم مُعَلَّقَهٌ بِالمَسَاجِد» و «جُعِلَتْ قُرَّهُ أَعْیُنِهِمْ فِی الصَّلاه» است؛ همینها هستند که همواره در صف اوّل نماز قرار دارند و از عبادت پرودگارشان لذت میبرند و دلهایشان در مسجد و عبادت و تلاوت و ذکر آرامش پیدا میکند؛ ﴿أَلَا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوب﴾.
– حال باید ببینیم که علت اصلی این تقسیم چیست؟
– چرا مردم به دو گروه تقسیم شدهاند؟
جواب ساده است؛ فقط کمی اندیشه میطلبد!
آنهایی که از مسجد و عبادت گریزان هستند، نمیدانند که چه لذتی در عبادت نهفته است؛ زیرا تا کنون تجربهاش نکرده و طعم واقعی آن را نچشیدهاند.
اگر آنها هم با اخلاص و خضوع نماز بخوانند و خود را در مقابل الله تعالیٰ تصور کنند، هرگز احساس خستگی نمیکنند و دلشان نمیشود مسجد را بگذارند و بروند.
اگر آنها هم پس از نماز اندکی بنشینند و الله تعالی را یاد کنند، بدون اینکه ذهنشان جای دیگری برود و یا اینکه غرق خیالات شوند، لذت ایمان و عبادت را خواهند چشید.
پس بیایید از این لحظه به بعد سعی کنیم لذت عبادت را تجربه کنیم تا دلمان همواره به مسجد و نماز مرتبط باشد و خنکی چشمانمان در طاعت پروردگار قرار گیرد.
مطمئناً با وجود دشمنانی همچون نفس و شیطان این کار آسان نخواهد بود؛ اما سخت هم نیست؛ فقط دلتان را یکسو کنید.
محمد نارویی