خلاصه حدیث انت به منزله هارون که پیامبر صلی الله علیه و سلم در جریان جنگ تبوک به حضرت علی فرمودند. از تاریخ طبری:
منافقان در هر سه جنگ مهم: احد و بدر و تبوک، پیامبر صلی الله علیه و سلم را ترک میکنند حضرت عمر و حضرت ابوبکر در هر سه این جنگها حضور داشتهاند. (توبه ۸۲ و ۸۳) سال نهم هجرت جنگ تبوک: ابن اسحاق (شیعی) گوید پیمبر، علی ابن ابیطالب را به سرپرستی خانواده خود در مدینه به جای گذاشت و گفت با آنها بماند و سباع ابن عرفطه غفاری را در مدینه جانشین خویش کرد (وقتی موضوعی را ابن اسحاق و طبری متفقاً بگویند نمیشود آنرا انکار کرد) و منافقان شایعه انداختند که علی ابن ابی طالب را به جای گذاشت از آنرو که همراهی وی را خوش نداشت و چون منافقان این سخن بگفتند علی سلاح برگرفت و بیرون شد و در جرف به پیامبر رسید و گفت: ای پیمبر خدا منافقان پنداشتهاند که مرا به جای گذاشتی (شایعه پردازی علیه حضرت علی را مقایسه کنید با شایعه سازی در آخرین حج که منجر به توقف در غدیر و بیان جمله من کنت مولاه شد) از این رو که همراهی مرا خوش نداشتی گفت: دروغ گفتهاند ترا برای کارهای اینجا واگذاشتم برگرد و مراقب خانه خویش و خانه من باش مگر خوش نداری که برای من چنان باشی که هارون برای موسی بود جز اینکه از پی من پیمبری نیست. علی سوی مدینه بازگشت. ص ۱۲۳۶ تاریخ طبری.
نبی اکرم فرمودهاند: «اختلاف امتی رحمه» «اختلاف امت من مایه رحمت است». ما در هیچ کجای تاریخ سراغ نداریم که حتی بین نزدیکترین و صمیمیترین دوستها و دوستیها هیچگونه اختلافی پیش نیامده و همیشه همه با هم اتفاق نظر داشته باشند (البته در مدینه فاضله و در اوهام و خیالات ایده آلیستی شیعه باید اینچنین باشد) حتی در یک خانواده نیز بعضاً اختلاف شدید بین اعضای آن پیش میآید در مجالس قانونگذاری و… نیز شاهد چنین مواردی بودهایم. هر چند در جریان سقیفه حضرت علی به ابن عباس میگوید: «إنی أکره عن اختلاف» «من از اختلاف کراهت دارم». پس چرا باید این اختلاف سلیقه را دشمنی ایشان با خلفاء و وسیلهای برای کوبیدن و تکفیر صحابه و به کرسی نشاندن عقائد فرقهای و اغراض سیاسی خود کنیم. آری هر جا اختلافی نباشد سکون و سکوت فرا میرسد و همه چیز میگندد و از بین میرود. البته انتقاد سازنده و با نیت پاک.