یشان به ذات خودش اعتماد و تکیه نکرده و به نیکی و کمال خویش فخر فروشی نکرد، بلکه اظهار ناتوانی کرد ، و در این امتحان و ابتلای بزرگ از حق تعالی تقاضای رسیدگی و کمک کرد ، ناتوانی و ضعف خودش را اعتراف نمود با التماس و زاری دعا کرد:
((ۖ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ))✨
((و اگر خودت مکرشان را دفع نکنی من به دامشان گرفتار و از نادانان قرار خواهم گرفت))
حتی پس از اعلام و برائت در دربار شاه هم به خودش نمی نازد و لطف و یاری خدا را کاملا در نظر دارند :
(( وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی ۚ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ))✨
(( من نفس خود را تبرئه نمی کنم چون یقینا نفس همیشه به گناه دستور می دهد به جز کسی که پروردگارم بر او رحم کرده باشد همانا پروردگارم آمرزنده و مهربان است))
حق تعالی از بشر اظهار عجز و ناتوانی را خیلی دوست دارند و می پسندند به همین جهت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم ارشاد فرمودند :
لاحول و لا قوه الا بالله کنز من کنوز الجنه
یکبار گفتن لا حول ولا قوهالا بالله گنجی از گنجهای بهشت است
با گفتن این جمله کوتاه این همه پاداش بزرگ ؟ با توجه به اینکه جمله نه دعایی است نه تقاضایی ؛ زیرا در این جمله به ناتوانی و عجز اعتراف می شود و هرگونه کبر و بزرگ نمایی نفی می شود
با گفتن این جمله بشر اعتراف می کند که من هر چند برای دوری از گناه و انجام نیکی تلاش می کنم اما تا زمانیکه یاری و توفیق ایزدی شامل حالم نشود نه از بدی می توانم نجات پیدا کنم و نه هم کار خیری از دستم بر می آید
منبع : آرامش زندگی در سایه تقوا ؛ علامه مفتی رشید احمد لدهیانوی؛ص(۸۴)