حد قذف
قذف: عبارت است از متهم کردن دیگری به زنا یا عمل قوم لوط یا نفی نسب به گونه¬ای که موجب حد در آن شود.
حکمت مشروعیت حد قذف
اسلام به حفظ ناموس و آبرو از آنچه آنرا خدشه دار میکند، تشویق کرده است. و به پرهیز از تجاوز در آبروی پاکان دستور داده است. و به ناحق سخن گفتن در آبروی دیگران را حرام کرده است. تا اینکه آبروی افراد از هرگونه پلیدی و اتهام و آلودگی در امان باشد.
برخی از افراد با نیت¬ها و اهداف مختلف اقدام به قذف و متهم کردن و آلوده نمودن آبروی مسلمانان می¬کنند و از آنجا که نیت¬ها و اهداف از امور پنهان است، قاذف (کسی که اتهام زده) مکلف است با شهادت چهار نفر اتهام خود را ثابت کند و اگر چنین نکند حد قذف بر وی جاری می¬شود که هشتاد ضربه شلاق است.
حکم قذف
قذف یا متهم کردن دیگران به فاحشه، امری حرام و از گناهان کبیره است. خداوند متعال برای قاذف مجازات¬های شدیدی در دنیا و آخرت در نظر گرفته است. و هرکسی توبه کند خداوند متعال توبه اش را می پذیرد و هرکس قذف و اتهام زنی وی ثابت شود، حد قذف بر وی جاری می¬شود.
۱- خداوند متعال می¬فرماید: «وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَهِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَهً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَهً أَبَداً وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ * إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (نور: ۴-۵) «و کسانی که زنان پاکدامن را (به زنا) متهم میکنند، سپس چهار شاهد نمیآورند، پس آنها را هشتاد تازیانه بزنید و هرگز شهادتشان را نپذیرید و اینانند که فاسق¬اند. مگر کسانی که بعد از آن توبه کردند و (اعمال خود را) اصلاح (و جبران) نمودند، پس بیگمان الله آمرزنده مهربان است».
۲- خداوند متعال می¬فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ» (نور: ۲۳) «بیگمان کسانی که زنان پاکدامن بیخبر (از هرگونه بدکاری و) مؤمن را متهم (به زنا) میسازند، در دنیا و آخرت لعنت شدهاند و عذاب بزرگی برای آنهاست».
۳- از ابوهریره روایت است که رسول خدا فرمودند: «از هفت عمل هلاک کننده دوری کنید. گفتند: ای رسول خدا، آنها کدامند؟ فرمود: شرک ورزیدن به خداوند، سحر، کشتن انسان بی گناه، رباخواری، خوردن مال یتیم، فرار از جهاد، تهمت زنا به زنان پاکدامن و بی خبر از فساد».
الفاظ قذف
الفاظ قذف به دو نوع است:
۱- قذف صریح: چنانکه بگوید، ای زناکار، ای لوطی؛
۲- قذف با کنایه؛ اینکه الفاظی را بر زبان آورد که احتمال قذف و غیر آن¬را دارند. مانند ای بدکاره، ای فاجر. در این¬صورت اگر مقصود وی اتهام زنا باشد، حد قذف بر وی جاری می¬شود اما اگر چنین قصدی نداشته باشد، حد بر او جاری نمی¬شود و به گونه¬ای که او و دیگران از این عمل دست کشند، تعزیر می¬شود.
شروط وجوب حد قذف
۱- قاذف مکلف و مختار باشد.
۲- کسی که مورد اتهام قرار گرفته (مقذوف) مسلمان، مکلف، آزاد، پاکدامن باشد که شرایط جماع را داراست.
۳- مقذوف حد قذف را مطالبه کند.
۴- چنان دیگری را به زنا متهم کند که موجب حد شود و قذف وی ثابت نشود.
ثبوت حد قذف
حد قذف چهل ضربه شلاق را برای آزاده و چهل ضربه برای برده می¬باشد.
حد قذف به دو صورت اثبات می¬شود، چون قاذف در مورد خودش به اتهام قذف اعتراف کند یا اینکه دو مرد عادل به اتهام زدن وی شهادت دهند.
مجازات قذف
مجازات قذف با توجه به حالت قاذف و مقذوف مختلف و متفاوت است.
قاذف دو نوع است:
۱- چون قاذف آزاد یا برده باشد و مقذوف محصن باشد، حد وی هشتاد ضربه شلاق است.
۲- چون فردی که محصن نباشد مورد اتهام واقع شود، قاذف حد ندارد، بلکه به گونه-ای که قاذف و دیگران دست از چنین عملی بردارند، تعزیر می¬شود.
محصن در اینجا عبارت است از مسلمان آزاده¬یِ مکلفِ پاکدامن و پایبندی که شرایط جماع را داراست.
حد قذف حق مقذوف می¬باشد. لذا حد قذف با بخشیدن مقذوف ساقط میشود و حد قذف جاری نمیشود تا اینکه مقذوف آنرا مطالبه کند و برده نیز هشتاد ضربه کامل حد میخورد.
سقوط حد قذف
حد قذف با اعتراف مقذوف به زنا یا با اقامه¬ی بینه در مورد زنای مقذوف ساقط میشود. و چون شخصی همسرش را متهم کند و میان آنها لعان صورت گیرد، حد قذف ساقط خواهد شد.
نتایج ثبوت حد قذف
چون حد قذف ثابت شد عواقب آن عبارت است از:
قاذف هشتاد ضربه شلاق می خورد. شهادت و گواهی قاذف پذیرفته نمی¬شود مگر پس از توبه؛ به فسق وی حکم می¬شود تا اینکه توبه کند.
توبه¬ی قاذف با استغفار و پشیمانی و تصمیم قاطع به عدم بازگشت به این گناه و تکذیب خود در اتهامی که وارد کرده واقع می¬شود.
خداوند متعال می¬فرماید: «وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَهِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَهً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَهً أَبَداً وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ * إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (نور: ۴-۵) «و کسانی که زنان پاکدامن را (به زنا) متهم میکنند، سپس چهار شاهد نمیآورند، پس آنها را هشتاد تازیانه بزنید و هرگز شهادتشان را نپذیرید و اینانند که فاسق¬اند. مگر کسانی که بعد از آن توبه کردند و (اعمال خود را) اصلاح (و جبران) نمودند، پس بیگمان الله آمرزنده مهربان است».
حکم کسی که دیگری را به عملی جز زنا یا لواط متهم میکند:
چون کسی را به عملی جز زنا یا لواط متهم کند و در این اتهام دروغگو باشد، مرتکب عملی حرام شده است و حد قذف بر وی جاری نمی¬شود اما بنا به نظر حاکم و متناسب با اتهامش، به گونه¬ای که زبان از اتهام دیگران نگه دارد، تعزیر می¬شود.
مثال قذف و اتهام به عملی جز زنا: چنان¬که دیگری را به کفر و نفاق یا مستی یا دزدی یا خیانت و مانند آن متهم کند.
۱- خداوند متعال می¬فرماید: «وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً» (اسراء: ۳۶) «و از آنچه به آن علم نداری پیروی نکن، بدون شک گوش و چشم و دل، هریک از اینها از آن بازخواست خواهند شد».
۲- خداوند متعال می¬فرماید: «قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالإِثْمَ وَالْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِکُواْ بِاللهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَاناً وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ» (اعراف: ۳۳) «بگو: (الله) فقط کارهای زشت را، چه آشکارا باشد و چه پنهان و (نیز) گناه و سرکشی بنا حق را حرام کرده است و اینکه چیزی را شریک الله قرار دهید که الله دلیلی بر (حقانیت) آن نازل نکرده است و چیزی را که نمیدانید به الله نسبت دهید (حرام نموده است)».