پاشیدگی و گسستگی و ضعف و ناتوانی که امروز بر مسلمانان عارض گردیده است، قطعا نتیجه آن است که قرن های مدیدى است که مسلمانان به صورت تدریجی و مستمر از اسلام فاصله گرفته و شانه خالی کرده اند، و نتیجه فساد و تباهی است که تنها منحصر به رفتا و سلوکشان نیست! بلکه به “مفاهیم و تصورات و افکارشان” نیز سرایت کرده است. و این حالت چندین برابر حطرناکتر است از اینکه فساد و تباهی تنها در رفتار و سلوک شان باشد، اما تصورات و افکار و “مفاهیم شان” سالم باشد.
به راستی که فساد به “مفاهیم” آنها راه یافته است:
مفهوم لااله الاالله،
مفهوم عبادت،
مفهوم قضاء و قدر،
مفهوم نگاه به دنیا و آخرت،
مفهوم تمدن و آبادانی زمین،
مفهوم خود تربیت
و مفاهیم بسیارى دیگر از مفاهیم اسلامی اصیل و ریشه دار.
امروز این “مفاهیم و معانی” در ذهن مسلمانان چه جایگاهی دارد؟ و نسبت بدان “معانی و مفاهیم” که در احساس و ادراک و ذهن مسلمانان تاریخ ساز اولیه بود چگونه است و از چه ارزشی برخوردار است؟
پس هرگاه فساد و تباهی علاوه بر فساد گسترده در سلوک و رفتار، به “مفاهیم و معانی” اصیل و ریشه دار اسلامی سرایت کند و در آنها روی دهد، خطری بیشتر دارد. چون طبیعت و مزاج اشیاء، این طور نیست که فسادی که در طی قرنهای متمادی بدان راه یافته است، بتوان در سالهای اندکی به اصلاح آنها پرداخت.
بلکه این کار نیازمند بذل تلاش و کوشش جدی و صبر و تحمل بر این تلاش و رنجها است، همراه با توکل بر خدا و داشتن تقوای او:
{یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ} (آلِ عمران/ ۲۰۰)
(ای کسانی که ایمان آورده اید! شیکیبایی ورزید و استقامت و پایداری کنید و مراقبت به عمل آورید و از خدا بپرهیزید، تا اینکه رستگار شوید).
و همچنین نیازمند به دعوت و تبلیغ است، دعوت مردم به اسلام از نو. باید از نو دعوت و تبلیغ به عمل آید! و دعوت نیازمند تمام مستلزمات آن است: از قبیل اخلاص و اختصاص بدان، صداقت در نیت و رفتار و کردار و صبر، و استقامت در کار، و تحمل مشقت و فداکاری و قربانی دادن.
آنگاه سرانجام، در وقتی که خداوند مقدر می کند، دعوت ثمره خویش را می دهد و آن واقعیت بدی که امروز در زندگی مسلمانان وجود دارد و در آن زندگی می کنند، تغییر می یابد و دگرگون می شود و اوضاع و احوال خواری و ذلت و رسوایی و بیچارگی مسلمانان در جهان، به عزتی مبدل می شود که خداوند برای مؤمنان واقعی نوشته و فرض کرده است و سر انجام به پیروزی و استحقاق خلافت در زمین و قدرت و تمکین و توانمندی منتهی می گردد:
{یقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَهِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَ لِلَّهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لاَ یَعْلَمُونَ} (منافقین/ ٨)
(آنها (پنهانی با هم) میگویند: اگر به مدینه مراجعت کردیم البته اربابان عزّت و ثروت، مسلمانان ذلیل فقیر را از شهر بیرون کنند، و حال آنکه عزّت مخصوص خدا و رسول و اهل ایمان است (و ذلّت خاصّ کافران) ولیکن منافقان از این معنی آگه نیستند).
{وعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذٰلِکَ فَأُولٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ} (نور/ ۵۵)
(خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند وعده می دهد که آنان را قطعا جایگزین در زمین خواهد کرد! همان گونه که پیشینیان را جایگزین قبل از خود کرده است. همچنین آیین ایشان را که برای آنان می پسندد، حتما پا برجا برقرار خواهد ساخت! و نیز خوف و هراس آنان را به امنیت و آرامش مبدل می سازد. مرا می پرستند و چیزی را انبازم نمی گردانند بعد از این کسانی که کافر شوند، آنان کاملاً بیرون شدگان بشمارند).
{وعْدَ اللَّهِ لاَ یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ} (روم/ ۶)
(این وعده ای است که خدا داده است، و خداوند هرگز در وعده اش خلاف نخواهد کرد. با این حال بیشتر مردم نمی دانند).
انحرافات زیادی در زندگی مسلمانان طی تاریخ پر فراز و نشیب شان پدیدار گشته است. هرگونه انحرافی از دین خدا که در زندگی شان پدید آمده باشد، با توجه به نوع آن، میزان شیوعش و موضع امت اسلامی با حاکمان و علما و عامه ی مردم در برابر آن، بدون شک سرانجام دیر یا زودی داشته است، تا این که انحراف به آخرین حدش رسید و سرانجامش را امروز به صورت ضعف و ذلت و ترس به جای جانشینی و اقتدار و امنیت می بیینیم.
بسیاری از دعوتگران چنین می پندارند که آنچه امروز مسلمانان گرفتار آن اند، ناشی از انحراف در رفتار آن ها از صورت صحیح اسلامی آن است.
دروغ، خیانت، نفاق و ضعف، ترس و خواری و بدعت، معصیتی که در زندگی شان شایع گردیده، گریختن از تکالیف و شانه خالی کردن از مسئولیت که جوانان گرفتار آن اند، و عادت کردن مردم به تبهکاری و کار زشت،… که هیچ کدام ربطی به اسلام ندارند. بلکه واقعیت و اوضاعی است که «مسلمانان» در آن به سر می برند!
باوجود این، انحرافات در رفتار نه یگانه انحراف موجود در زندگی این«مسلمانان» است و نه خطرناکترین انحراف در زندگی آن ها. اگر مساله منحصر به انحراف رفتاری می بود (باوجود بدی آن) بسیار ساده بود!!! ولی از این فراتر رفته و به انحراف در «مفاهیم» رسیده است… همه یِ مفاهیم اصلی اسلام با شروع از «لااله الاالله»!
وقتی ببینم کسی در رفتارش منحرف شده است اما درک او از حقیقت دین صحیح است. مقداری کوشش برای باز آوردن او از انحراف رفتاری اش به عمل می آوریم، و برای تصحیح مفاهیم در ذهن او به تلاشی نیاز نداریم؛ زیرا این مفاهیم را به طور صحیح فهمیده هرچند در رفتار از آن ها منحرف گردیده است. اما وقتی که انحراف در مورد خود مفاهیم باشد، چقدر تلاش می خواهد تا نخست این مفاهیم را تصحیح کنیم سپس به تصحیح رفتار بپردازیم؟
این حقیقت اوضاع کنونی جهان اسلام است. انحراف از قلمرو رفتار تجاوز کرده و به مفاهیم اصلی اسلام رسیده است. و به همین علت است که اسلام رنج و مشقت غربتی را می چشد که رسول خدا از آن خبر داده است:
اسلام با غربت آغاز گردیده، و دوباره همچون اول غریب خواهد شد.
و هم اکنون در میان خود مسلمانان غریب شده است. درک و دریافت آن ها از اسلام صرف نظر از رفتار منحرف شان از آن، غیرحقیقی است. و وقتی که به صورت اصلی اش به آنان عرضه می شود یعنی آن گونه که در قرآن و سنت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم آمده و در زندگی سلف صالح، به مرحله ی اجرا درآمده است، آن را عجیب و غریب می پندارند!
لازم است با حقیقت مساله همان گونه که هست مواجه گردیم…
هرگونه تلاشی که تنها برای تصحیح رفتار (با باقی ماندن مفاهیم به صورت منحرف شده) به عمل آوریم، آنگونه که باید نتیجه نداده و امت اسلامی را از ورطه ای که اکنون در آن افتاده است نجات نخواهد داد. برای از بین بردن غربت دوم اسلام باید تلاش مضاعف به عمل آوریم، همچون تلاش مسلمانان صدر اسلام که با آن غربت اولی اسلام را زدودند.
به عمل آوردن این جهد مضاعف، وظیفه ای است که امروزه بر دوش «بیداری اسلامی» نهاده شده.
اولین مورد این تلاش که آن را آغاز می کنیم عبارت است از: تصحیح راه و روش دریافت…
اینکه درک و فهم خودمان را در مورد دین اسلام از کجا اخذ می کنیم؟ از کتاب و سنت و سیره ی سلف صالح؟ یا از تصورات دخیل و منحرفی که تحت تاثیر عوامل متعدد در طول تاریخ امت اسلامی و اصطکاک دائم با پاره ای از مکاتب و افکار، با فهم صریح و درست از دین آمیخته است؟
اگر راه دریافت را تصحیح کردیم، و بر اساس آن به تصحیح مفاهیم اساسی اسلام که در ذهن و تصور مسلمانان متأخر به انحراف گراییده است پرداختیم، آن وقت وظیفه ی دیگری باقی می ماند که اهمیت آن کمتر نیست و آن عبارت است از:
تربیت مسلمانان بر اساس مفاهیم صحیح اسلام. تربیت تلاشی است حقیقی و ثمربخش، ولی تا زمانی که بر اساس صحیحش بنیاد نهاده نشود، ثمربخش نخواهد بود.