مشکل صنعت چاپ در جهان اسلام این گونه آغاز شد که سلطان عثمانی بایزید دوم در سال ۱۴۸۵ میلادی دستوری صادر کرد، که در آن مردم را از احداث چاپ خانه نهی کرده بود. و این فرمان به خاطر دو دلیل مهم بود:
اول این که علما از ترس تدلیس و تحریف و دخالت در کتب دینی، که در اثر این کار به وجود می آید، به این مسئله معترض بودند؛ پس با این حساب احداث هر چاپخانه ای در سرزمین عثمانی به فتوای شیخ الاسلام نیاز داشت که در آن موقع کار سختی بود. و دلیل دیگر هم این بود که احداث چاپخانه باعث ضرر رساندن و بیکاری بیش از ۲۰ هزار نفر کاتب و نسخه بردار فقط در استانبول می شد، که در آن زمان این پیشه را داشتند.
عجیب آنکه اقلیت ها در این مورد استثنایی، اجازه احداث چاپخانه ها را دریافت کردند و سلطان بایزید دوم اجازه ی برپایی یک چاپخانه اختصاصی به یهودیان در سال ۱۴۹۴ میلادی داد، تا آن ها را بر انجام شعایر دینی خودشان کمک کند. اما شرط گذاشت که هیچ کتابی به زبان عربیچاپ نکنند و فقط به حروف عبری و لاتین بسنده کنند. در نتیجه ی این کار دو چاپخانه در سالونیک و استانبول برپا کردند.
سایر اقلیت ها در دولت عثمانی نیز چاپخانه های مخصوص خود را داشتند. در سال ۱۵۶۷ میلادی ارمنیها اولین چاپخانه ی خود را در شهر سیفا احداث کردند. همچنین یونانی ها اولین چاپخانه شان را در سال ۱۶۲۷ میلادی در استانبول احداث کردند. و اعراب مسیحی اجازه احداث چاپخانه را در اوایل سال ۱۶۱۰ میلادی دریافت کردند. در حالی که در کلیه این سال ها بر اهالی مسلمان دولت عثمانی ساخت چاپخانه ممنوع بود.
این ممنوعیت دینی و قانونی در به کار گیری صنعت چاپ در نزد برخی ها از مهمترین عوامل پسرفت علمی در دنیای اسلام آن روز بود. و برای شکستن این دیوار حایل و سخت که در مقابل جهش رعب آور علمی اروپا بر دنیای اسلام سایه افکنده بود، وجود شخصی که بتواند شیخ الاسلام را بر حلال بودن چاپخانه قانع کند، ضروری بود. و آن شخص کسی نبود جز ابراهیم متفرقه.