امانت از فضائلی است که نه فرد و نه جامعه در معرکه زندگی از آن بینیاز نیستند، تا در زندگی به انتهای مقصود و تحقق نیازهای مطلوب برسند، چون جامعه اگر امانتدار نباشد ثابت و استوار نیست و دارای دستور و قواعد مشخصی نخواهد بود، مگر این که افراد آن امانتدار باشند و با آن بنای حیات خود را مستحکم سازند، آشکارا مشاهده میکنیم دو مرد را، یکی خائن و یکی امین، شخص امین مورد احترام جامعه است، ولی خائن بیارزش و بیاعتبار از نظر جامعه میباشد، پس خود مردم با تجربه، نتیجه و اهمیت امانت را دریافته اند.
در این مورد سید جمال الدین افغانی میگوید: «آشکار است که بقاء نوع انسان بستگی به معاملات و داد و ستد در کارها دارد و روح معامله و معاوضه امانت است، اگر در میان معاملهکنندگان امانت نباشد اصالت آن از بین رفته و نظام معیشتی مختل شده و ریسمان معامله به هم خورده و به این صورت انسان به ضرر مالی میرسد و زود نوع انسانی ورشکسته میشود».
بدیهی است که ملت برای آسایش و آرامش و نظم در امور زندگی به حکومت احتیاج دارد آن حکومت هرطور باشد، جمهوری پادشاهی مشروطه یا پادشاهی مطلقه و مقید. و حکومت در هر شکل و صورتی پایدار نمیشود، مگر با مردانی زرنگ و کاردان و کارآمد که قسمتی برای نگهبانی و حراست مرزهای مملکت به کار گرفته شوند، تا مرزها از حمله و تعرض متجاوزین مصون و محفوظ بماند. و عدهای هم در داخل کشور برای امن و آسایش ملت تلاش کنند، تا از دست اشرار و فاسدین که هتک حرمت دیگران و بیآبرویی را انجام میدهند در امان باشند، و قسمتی دیگر استادان دینی و قانونمندان و قانونشناسان جهت حل و فصل امورات و جدال و منازعات مردم باشند و عدهای برای جمعآوری مالیات بر درآمد و آنچه که دولت معین کرده، با رعایت قانون که آن را به خزانه دولت بریزند و عدهای دیگر متصدی امور، جهت صرف اموال در موارد عام المنفعۀ مملکت، با رعایت اقتصاد و تدبر در کار، مانند تأسیس مدارس و کتابخانهها و بناهای عام المنفعه و اصلاح راهها و جادهها و کشتیها و بر پایی پلهای عبور و مرور و تأسیس بیمارستانها و ساختمانسازی سیلوها و محل نگهداری غلات و مرزوقات و تأمین حقوق قضات و کارمندان و قوای حفاظت و حراست کشوری و غیره.
و این طبقات از مردان حکومتی که حاکم و آمر و مأمور مملکت اند، موظف هستند هریک به وظیفه خود به حکم امانت عمل کنند که اگر مسئولین دولت امانتدار نباشند، قدرت و توانای حاکمیت از ایشان سلب خواهد شد و امن و آسایش در مملکت نمیماند و قتل و فساد و فحشاء آشکار و راه کسب و صنعت کساد میگردد و دروازههای فقر و بینوایی به روی آنان باز میشود و به این صورت راه نجات بر آنان بسته خواهد شد.
شکی در آن نیست قومی یا ملتی که سیاست حکومت خائن را قبول کنند، یا به فساد از بین میروند و یا با حملۀ ملت بیگانه نابود میشوند، پس سرانجام به خواری و فرومایگی منجر میشود. ظاهراً معلوم است که پیشرفت و ترقی قومی بر قومی دیگر بستگی به اتحاد عاملین و کارفرمایان و وحدت و هماهنگی تمام اقشار ملت دارد. به گونهای که باید مانند آجر ساختمان به هم بسته و چسبیده باشند و مانند اعضای بدن قرار گیرند و این اتحاد و همبستگی بدون امانت امکانپذیر نیست. پس معلوم شد که امانت ستون بقاء و ماندگاری انسان و استقرار حکومت است و سایهافکن امن و امان و روح عمل و عدالت است و هیچ چیز بدون امانت دوامی ندارد.