ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺧﻼﻓﺖ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺍﻫﻞ ﺷﻮﺭﺍ ﻭ ﺍﻫﻞ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺍﺧﻼﺹ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺧﻠﻔﺎﻱ ﺭﺍﺷﺪﻳﻦ ﺑﺎ ﺭﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﻋﻠﻢ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻛﺎﺭ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺩﻻﻳﻞ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﻣﻬﻢ ﻣﻄﺮﺡ ﮔﺮﺩﺩ:
چون اسلام انتخاب خلیفه و حاکم بر سرنوشت ملت را به مسلمین اهل شورا و اهل علم و اخلاص واگذار نموده است. به همین دلیل رسول االله ﷺ تصریح نفرمودند،
که چه کسی جانشین وی و سرپرست امور مسلمین گردد.
ﭼﺮﺍ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﷺ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﻲ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ.
ﺍﻭﻻً: ﺍﮔﺮ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﺷﺪ ﺩﺭ ﺣﻜﻢ ﻧﺒﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﷺ ﺧﺎﺗﻢ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ.
ﺛﺎﻧﻴﺎً: ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﺳﻨﺖ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻲﮔﺮﻓﺖ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻇﺎﻟﻤﺎﻥ ﻣﻨﺠﺮ ﻣﻲﮔﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺣﻖ ﺧﻮﻳﺶ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﻣﻲﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﻣﻲﺑﻮﺩ.
مسعودی مورخ شیعی نقل کرده است که مردم به حضرت علی رضی الله عنه بعد از اینکه ضربه خورده بود گفتند: آیا کسی را به جانشینی خود تعیین نمیکنی؟ گفت: نه. همان طور که ( پیغمبر خدا ﷺ آنها را به خودشان وا گذاشت من نیز به خودشان وا میگذارم) مسعودی مروج الذهب (فارسی) ص۷۷۴ انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۷۸- البدایه و نهایه ج۸ص۴۰۲٫
پروفسور عباس شوشتری دانشمند معاصر شیعی در مقالهای تحت عنوان علت انتخاب نکردن جانشین بوسیله پیغمبر ﷺ مینویسد: «آن حضرت ﷺ صریحاً نمیتوانست کسی را معین کند، زیرا ختم نبوت شده بود و از تعیین یکی احتمال داشت، باز مقام اختصاصی برای او پیدا گردد».پروفسور عباس شوشتری. خاتم النبیین ص ۴۲۹ چاپ انتشارات عطایی ۱۳۶۲).
در روایتی از حضرت علی رضی الله عنه نقل شده است که فرمودند:( اگر رسول خدا ﷺ مرا به جانشینی خود بر میگزید من از جنگ دست بر نمیداشتم تا حق خود را بگیرم) نیز می فرمایند: (به خدا سوگند اگر من تنها با دشمن روبرو شوم و جمعیت آنها به قدری باشد که همه روی زمین را پر کند باکی نداشتم و نمی هراسم.) (نهج البلاغه صبحی صالح، نامه ۶۲).
علاوه بر آن، اگر حضرت علیرضی الله عنه از جانب خدا و رسول به خلافت منصوب شده بود، هرگز برای او جایز نبود که بنابر مصالح اجتماعی یا شخصی خلاف فرمان خدا عمل کند و از این حق صرف نظر نماید.
به خصوص هنگامی که مردم به طور اتفاق بعد از شهادت حضرت عثمان رضی الله عنه نزد او آمدند، به هیچ وجه برایش جایز نبود که بگوید: «دعونی والتمسوا غیری . . . وأنا لکم وزیراً خیر لکم من ی أمیراً»«دست از من بردارید و دیگری را بخواهید… و اگر من مشاور باشم بهتر است از اینکه امیر باشم». (نهج البلاغه شرح ابن ابی حدید ج۷ خطبه ۹۱).
نظامی که بر پایه ی انتصاب باشد، مسلماً به دیکتاتوری کشانده میشود و در این
نظام مردم حق تعیین رهبر خویش را ندارند. (مراد از این انتصاب غیر از انتصاب از جانب خداوند است).
(برگرفته از کتاب خلافت وانتخاب نوشته عبدالرحمن سلیمی).