مثال‌هایی از فرقه‌هایی که چگونه نص را ترک کرده و به استنباط اعتماد کرده‌اند (۱)

قدریه: که برای نفی قدر به این فرموده‌ی خدا استناد می‌کنند:

﴿إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا٣﴾ [الإنسان: ۳].

«ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد، خواه ناسپاس».

در حالی که این استنباط است نه نص درباره‌ی نفی قدر.

جبریه: کار را بر عکس نموده و اختیار بنده و اراده‌ی او را نفی نموده و انسان‌ را مجبور قرار داده‌اند بنا به این آیه:

﴿وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا٣٠﴾ [الإنسان: ۳۰].

«و نمى‏خواهید مگر آنکه خدا بخواهد».

این استنباط نیز به همان شیوه است.

هر دوی این آیه‌ها در یک سوره هستند.

جهمیه: کسانی که صفات خدا را تعطیل کرده‌اند. و به این فرموده‌ی الله استناد کرده‌اند:

﴿لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ﴾ [الشورى: ۱۱].

«چیزی نظیر او نیست».

می‌گویند: خداوند به هیچ کدام از صفات وصف نمی‌شود در غیر این صورت نظیر و شبیه دارد. این استنباط با بسیاری از نصوص که در وصف خدا هستند در تعارض است. و خود آیه به این فرموده‌ی خداوند ختم می‌شود:

﴿وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ١١﴾ «و اوست شنوای دانا»!!

لذا متشابه را پیروی نموده و نص قاطع را رها کرده‌اند.

مشبهه‌ی مجسمه: بر عکس قول سابق را گفته‌اند، با احتجاج به آیه:

﴿یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ﴾ [الفتح: ۱۰].

«دست خدا بالا دستان آن‌هاست».

ایشان گفتند که دست خدا مانند دست مخلوق، چهره‌اش شبیه چهره مخلوق و جسمش به مانند جسم آفریده‌هاست.

﴿سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوًّا کَبِیرًا۴٣﴾ [الإسراء: ۴۳].

«او پاک است و بسیار والاتر است از آنچه مى‏گویند».

حلولیه: کسانی‌اند که گفته‌اند: ذات خداوند در هر مکانی است با استناد به این فرموده‌ی خداوند:

﴿وَهُوَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِی الْأَرْضِ إِلَهٌ﴾ [الزخرف: ۸۴].

«و اوست کسی که در آسمان پرستش شده و در زمین معبود است».

ثنویت: قایل به وجود دو خدا هستند؛ یکی در آسمان و یکی در زمین با استناد به آیه‌ی قبلی. که سر دسته‌ی آن‌ها ابوشاکر دیصانی است.

منصوریه (پیروان ابومنصور عجلی): خمر و دیگر محرمات را با احتجاج به این آیه حلال کرده‌اند:

﴿لَیْسَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِیمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا﴾ [المائده: ۹۳].

«بر کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام داده‌اند، گناهی نیست در آنچه خورده‌اند به شرطی که تقوا پیشه کنند و ایمان بیاورند».

در حالی که این آیه بلافاصله بعد از آیه‌ی تحریم شراب نازل شد! می‌گویند: مهم ایمان و تقوی است پس کسی که مؤمنِ متقی باشد در آنچه که می‌خورد و می‌آشامد گناهی بر او نیست.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …