در کتاب (مختار الصحاح) رازی آمده که: یقین، به معنای علم و زوال شک است. و در «مفردات الفاظ القرآن» راغب اصفهانی به معنای آرامش فهم همراه با ثبات حکم آمده است. در «صفوه البیان» شیخ حسنین محمد مخلوف در تفسیر این آیه ﴿وَبِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ۴﴾ آمده است که: «دربارهی زندگی دوبارهی آخرت علمی قطعی دارند که اثری از ادعاهای دروغین و توهم در آن نیست. (لفظ یقین) از لفظ ایقان گرفته شده، و او به معنای تحقق و به وقوع پیوستن است. عرب میگوید: «یقن الماء» وقتی که سکون یابد و زیر آب مشخص شود».
اسلام دینی است که اصول و قواعد اساسی خود را بر پایهی یقین بنیان کرده است. پس مسلمان واقعی کسی است که به این اصول و قواعد اساسی ایمان کامل و جازم و بدون شک داشته باشد، زیرا اسلام نسبت به صحت و درستی خود، ثقه و اطمینان کامل به پیروانش میدهد. و این تنها به خاطر قوت و توانای دلایل اسلام و استیلای آن بر درونها است، و با آن آرامش، ثبات و استقرار به انسان داده میشود.
گفتنی است که قرآن که چنین توصیف شده است:
﴿لَا رَیْبَ فِیهِ﴾ [البقره: ۲].
«شکی در آن نیست.»
حاوی این دلایل میباشد
خداوند نفی شک از کتاب خود را با دلیل قطعی ثابت کرده است:
«اگر در آنچه بر بندهی خود نازل کردیم شک دارید، سورهای مانند آن را بیاورید».
و این آیه دلیل بر این است که قرآن، یقین و از جانب خدا است.
اما باز به یک امر دیگر نیازمندیم تا شک از اصل دین زدوده شود و یقین حاصل گردد که عبارت است از قطعیت دلالت نصوص بر معنایشان، زیرا نص گاهاً قطعی الدلاله و گاهاً ظنی الدلاله است.
اصول دین بر دلایل ظنی پایهریزی نمیشود، زیرا هر آنچه که اساسش ظنی باشد، پس خود نیز ظن است. خداوند پیروان آن را نکوهش و گرویدگان به آن را کافر معرفی میکند: