مثلاً در مورد نماز، اسلام برای آن منزلتی قرار داده که نزدیک است با توحید برابری کند؛ چون انکار نماز کفر است همان طور که انکار توحید کفر میباشد، در حالی که یکی، عقیده است و دیگری، عبادت. خداوند متعال در خصوص منکران آن دو میفرماید:
«(انسان منکر معاد) هرگز نه زکاتی داده است و نه نمازی خوانده است. بلکه راه تکذیب (حق و حقیقت) را در پیش گرفته است و (به فرمان خدا) پشت کرده است. گذشته از این، مغرورانه و متکبرانه (از کفر و عناد خود) نزد خانواده و کسانش برگشته است. مرگ بر تو! مرگ!.»
به همین خاطر، پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید:
«العهد الذی بیننا و بینهم الصلاه، فمن ترکها فقد کفر»[۱]
«عهد و پیمانی که میان ما و آنان است، نماز میباشد هر کس آن را ترک کند، همانا کفر ورزیده است».
قرآن واضح بیان کرده است که میان عقیده و عمل جدایی و فاصلهی چندانی وجود ندارد، بلکه گاهی ذکر نماز یا عمل را بر عقیده مقدم نموده است؛ مثلاً میفرماید:
«(مؤمنان از بزهکاران و گناهکاران میپرسند:) چه چیزهائی شما را به دوزخ کشانده است و بدان انداخته است؟ میگویند: (در جهان) از زمرهی نمازگزاران نبودهایم و به مستمندان خوراک ندادهایم و ما پیوسته با باطلگرایان (همنشین و همصدا میشدهایم و به باطل و یاوه و عیبجوئی) فرو میرفتهایم. و روز سزا و جزای (قیامت) را دروغ میدانستهایم تا مرگ به سراغمان آمد. دیگر شفاعت و میانجی شفاعکنندگان و میانجیگران (اعم از فرشتگان و پیغمبران و صالحان) بدیشان سودی نمیبخشد».
[۱]– احمد و نسائی و ابن ماجه و ترمذی آن را روایت کردهاند و ترمذی گوید: حدیثی حسن صحیح غریب است.