در احادیث، حرمت بازی شطرنج نیز وارد شده است، لیکن این احادیث هیچ کدام پایه محکمی ندارند و ثابت نشدهاند.
ابن حجر عسقلانیگفت: درباره حرمت بازی شطرنج حدیث صحیحی و حسنی ثابت نشده است. لذا فقیهان درباره حکم آن اختلاف دارند،که بعضی آن را حرام و بعضی آن را مباح میدانند. از جمله کسانیکه آن را حرام میدانند ابوحنیفه و مالک و احمد هستند.
شافعی و بعضی از تابعین آن را مکروه میدانند نه حرام
چون جماعتی از اصحاب و تعداد کثیری از تابعین شطرنج را بازی کردهاند. ابن قدامه در المغنی گفته است:
اما شطرنج درحرمت چون تخته نرد است ولی حرمت نرد موکد تر است چون نص حدیث درباره آنست ولی شطرنج نیز قیاس برآن میشود ودرست مثل آنست
و از ابوهریره وسعید بن المسیب وسعید بن جبیر مباح بودن آن روایت شده است. و احتجاجکردهاند باینکه اصل مباح بودن آنست و درباره حرام بودن آن نصی نیامده و چیزیکه در معنی نص باشد هم وارد نشده است. پس بحال مباح بودن خود باقی مانده است
کسانیکه آن را مباح میدانند برای مباح بودن آن شرایط زیر را لازم میدانند:
۱-نباید انسان را از انجام یکی از واجبات دینی مشغول و غافلکند.
٢-نباید قمار با آن آمیخته باشد.
٣-نباید در خلال بازی چیزیکه مخالف با شرع الهی است روی دهد.