به روز واپسین و همهی حوادث و رخدادهای آن مانند زنده شدن و حشر و حساب و بازرسی و پاداش و مجازات ایمان داریم.
ایمان آوردن به زنده شدن یکی از مهمترین خط قرمزهای جدایی میان اسلام و کفر است، آیات و احادیث فراوانی بر این مقولهی مهم و اساسی در تفکر و عقیدهی اسلامی دلالت میکنند، و امت اسلام بر آن اجماع دارند، حتی مورد اتفاق همهی شریعتهای الهی است، اما گروههای زیادی در این مقولهی حیاتی مرتکب اشتباه و گمراهی شدهاند:
گروهی مبدأ و معاد را انکار میکنند و میگویند: دنیا مانند رحم مادر است که تولید میکند و قبر هم آنها را میبلعد.
گروه دیگری مبدأ را پذیرفتهاند اما به روز واپسین اعتقادی ندارند، خداوند در آیهی ۲۹ سورهی انعام در مورد آنها میفرماید:
﴿وَقَالُوٓاْ إِنۡ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا ٱلدُّنۡیَا وَمَا نَحۡنُ بِمَبۡعُوثِینَ ٢٩﴾ [الأنعام: ۲۹].
«و آنان (اگر هم به دنیا برگردند، دیگر باره) میگویند: زندگی تنها همین زندگی دنیای ما است و ما هرگز برانگیخته نمیشویم (و قیامت و دوزخ و بهشتی در میان نیست!)».
گروهی دیگر معاد جسمانی را انکار میکنند، و تنها به معاد ارواح ایمان دارند.
همهی اینها کفر به شمار میآید و با شریعت اسلام منافات و مخالفت دارد و در حقیقت تکذیبکنندهی خدا و پیامبران او به حساب میآید.
خداوند منان در قرآن کریم برای اثبات زنده شدن و زندگی دوباره دلایل و تمثیلهای فراوانی ذکر میکند، تا شبهه و شک مخالفان و منکرین را برملا سازد، میفرماید:
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ لَیَجۡمَعَنَّکُمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَهِ لَا رَیۡبَ فِیهِۗ وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ حَدِیثٗا ٨٧﴾ [النساء: ۷۸].
«جز خدا، خدایی نیست. حتماً شما را (بعد از مرگ زنده میگرداند و) در روزی که شکّی در (وقوع) آن نیستگرد میآورد. (خدا است که این را میگوید) و چه کسی از خدا راستگوتر است»؟!.
در جای دیگر میفرماید:
﴿قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَوَّلِینَ وَٱلۡأٓخِرِینَ ۴٩ لَمَجۡمُوعُونَ إِلَىٰ مِیقَٰتِ یَوۡمٖ مَّعۡلُومٖ ۵٠﴾ [الواقعه: ۴۹-۳۰].
«بگو: پیشینیان و گذشتگان، و پسینیان و آیندگان. قطعاً جملگی در وعدهگاه روز معین (رستاخیز) گرد آورده میشوند».
یکی دیگر از دلایل اثبات زنده شدن در قرآن استدلال به قدرت خداوند است بر زنده کردن زمین خشک و مرده، خداوند میفرماید:
﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦٓ أَنَّکَ تَرَى ٱلۡأَرۡضَ خَٰشِعَهٗ فَإِذَآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡهَا ٱلۡمَآءَ ٱهۡتَزَّتۡ وَرَبَتۡۚ إِنَّ ٱلَّذِیٓ أَحۡیَاهَا لَمُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰٓۚ إِنَّهُۥ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ ٣٩﴾ [فصلت: ۳۹].
«و از نشانههای (قدرت) خدا این است که تو زمین را خشک و برهوت میبینی، امّا هنگامی که (قطرههای حیاتبخش) آب بر آن فرو میفرستیم، به جنبش درمیآید و آماسیده میگردد (و بعدها به صورت گل و گیاه و سبزه موج میزند). آن کس که این زمین خشک و برهوت را زنده میکند، هم او مردگان را نیز (در قیامت) زنده میگرداند. چرا که او بر هر چیزی توانا است».
خداوند برای اثبات قدرت بر زنده کردن انسانها در قیامت به زنده کردن گیاهان و زمین خشک ومرده در دنیا استدلال میکند. آنجا که میفرماید:
﴿وَتَرَى ٱلۡأَرۡضَ هَامِدَهٗ فَإِذَآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡهَا ٱلۡمَآءَ ٱهۡتَزَّتۡ وَرَبَتۡ وَأَنۢبَتَتۡ مِن کُلِّ زَوۡجِۢ بَهِیجٖ ۵ ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ وَأَنَّهُۥ یُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَأَنَّهُۥ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ۶ وَأَنَّ ٱلسَّاعَهَ ءَاتِیَهٞ لَّا رَیۡبَ فِیهَا وَأَنَّ ٱللَّهَ یَبۡعَثُ مَن فِی ٱلۡقُبُورِ ٧﴾ [الحج: ۵-۷].
«تو زمین را خشک و خاموش میبینی، امّا هنگامی که (فصل بهار در میرسد و) بر آن آب میبارانیم، حرکت و جنبش بدان میافتد و رشد و نمو میکند و انواع گیاهان زیبا و شادیبخش را میرویاند. آن (چیزهایی که در آیات پیشین دربارهی مراحل مختلف آفرینش انسان و جهان گیاهان بازگو شد) بدان خاطر است که (بدانید) خدا حق است و (لذا نظامی را که آفریده نیز حق بوده و بیهوده و بیهدف نیست، و به زبان حال به شما میگوید:) او مردگان را زنده میگرداند، و وی بر هر چیزی توانا است. و (این که بدانید) بدون شکّ قیامت فرا میرسد و جای هیچ گونه تردیدی نیست، و خداوند تمام کسانی را که در گورها آرمیدهاند دوباره زنده میگرداند».
در آیهی دیگری اینگونه استدلال میشود که خداوند قدرت خلق اولیهی انسان را داشته است، پس میتواند و امکان دارد بار دیگر او را زنده کند، چرا که زنده کردن دوم برای او آسانتر است. خداوند میفرماید:
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ یُعِیدُهُۥ وَهُوَ أَهۡوَنُ عَلَیۡهِۚ وَلَهُ ٱلۡمَثَلُ ٱلۡأَعۡلَىٰ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٢٧﴾ [الروم: ۲۷].
«او است که آفرینش را آغاز کرده است و سپس آن را باز میگرداند، و این برای او آسانتر است. (زیرا کسی که بتواند کاری را در آغاز انجام دهد، قدرت بر اعادهی آن را نیز دارد). بالاترین وصف، در آسمانها و زمین متعلّق به خدا است، و او بسیار باعزّت و اقتدار، و سنجیده و کار بجا است. (لذا در عین قدرت نامحدود، کاری بیحساب انجام نمیدهد، و بلکه همهی کارهایش از روی حکمت است)».
و میفرماید: ﴿أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن یُتۡرَکَ سُدًى ٣۶ أَلَمۡ یَکُ نُطۡفَهٗ مِّن مَّنِیّٖ یُمۡنَىٰ ٣٧ ثُمَّ کَانَ عَلَقَهٗ فَخَلَقَ فَسَوَّىٰ ٣٨ فَجَعَلَ مِنۡهُ ٱلزَّوۡجَیۡنِ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰٓ ٣٩ أَلَیۡسَ ذَٰلِکَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یُحۡـِۧیَ ٱلۡمَوۡتَىٰ ۴٠﴾ [القیامه: ۳۶-۴۰].
«آیا انسان (منکر معاد) میپندارد که او بیهوده به حال خود رها شود (و قوانین و مقرّرات الهی، و حساب و کتاب و سزا و جزای دنیوی و اخروی نداشته باشد؟!). آیا او نطفهی ناچیزی از منی نیست که (به رحم مادر) پرت و ریخته میگردد؟ سپس به صورت خون لخته و دَلَمهای درآمده است، و خداوند او را آفرینش تازهای بخشیده است، و بعد اندام او را نظم و نظام و سر و سامان داده است؟ و از این (انسان) دو صنف نر و ماده را ساخته و پرداخته است. آیا چنین خدایی نمیتواند مردگان را زنده گرداند»؟!.
در آیاتی از سورهی یس میفرماید:
﴿أَوَ لَمۡ یَرَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَنَّا خَلَقۡنَٰهُ مِن نُّطۡفَهٖ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٞ مُّبِینٞ ٧٧ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلٗا وَنَسِیَ خَلۡقَهُۥۖ قَالَ مَن یُحۡیِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِیَ رَمِیمٞ ٧٨ قُلۡ یُحۡیِیهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّهٖۖ وَهُوَ بِکُلِّ خَلۡقٍ عَلِیمٌ ٧٩﴾ [یس: ۷۷-۷۹].
«آیا انسان (با چشم عقل و دیدهی بینش ننگریسته است و) ندیده است که ما او را از نطفهی ناچیزی آفریدهایم و هم اینک او پرخاشگری است که آشکارا به پرخاش برمیخیزد؟! (زهی بیخبری و خیرهسری!). برای ما مثالی میزند و آفرینش خود را (از خاک) فراموش میکند و میگوید: چه کسی میتواند این استخوانهایی را که پوسیده و فرسودهاند زنده گرداند؟! بگو: کسی آنها را زنده میگرداند که آنها را نخستین بار (از نیستی به هستی آورده است و آنها را بدون الگو و مدل) آفریده است، و او بس آگاه از (احوال و اوضاع و چگونگی و ویژگی) همهی آفریدگان است».
میگویند: این آیه در مورد ابی بن خلف یا عاص بن وائل نازل شده است هنگامی که با استخوان پوسیدهای نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم رفت و آنرا خرد کرد و در هوا پخش نمود و گفت: ای محمد گمان میکنی خدا این را زنده میکند؟! یا گفت: آیا خدا این را زنده میکند بعد از آنچه که دیدی؟
و میفرماید: ﴿وَأَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡ لَا یَبۡعَثُ ٱللَّهُ مَن یَمُوتُۚ بَلَىٰ وَعۡدًا عَلَیۡهِ حَقّٗا وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ٣٨ لِیُبَیِّنَ لَهُمُ ٱلَّذِی یَخۡتَلِفُونَ فِیهِ وَلِیَعۡلَمَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَنَّهُمۡ کَانُواْ کَٰذِبِینَ ٣٩﴾ [النحل: ۳۸-۳۹].
«(کافران علاوه بر شِرْکشان) مؤکّدانه به خدا سوگند یاد میکنند که خداوند هرگز کسی را که میمیرد زنده نمیگرداند. خیر! (چنین نیست که میگویند، بلکه خداوند همهی مردگان را دوباره زنده میکند، و این) وعدهی قطعی خدا است، و لیکن بیشتر مردمان نمیدانند (که زندهگرداندن برای قدرت خدا چیزی نیست و همان گونه که قبلاً به انسانها جان بخشیده است، پس از مرگ نیز دوباره جان به پیکرشان میدمد). (خداوند همگان را زنده میگرداند) تا این که برای ایشان روشن گرداند چیزی را که دربارهی آن اختلاف میورزند (که به طور خاصّ رستاخیز و به طور عام همهی اموری است که پیغمبران با خود آوردهاند) و این که کافران بدانند که ایشان (در آنچه راجع به شرک و رستاخیز میگویند) دروغگویند».
پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید:
«قَالَ اللَّهُ: کَذَّبَنِی ابْنُ آدَمَ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ ذَلِکَ وَشَتَمَنِی وَلَمْ یَکُنْ لَهُ ذَلِکَ فَأَمَّا تَکْذِیبُهُ إِیَّایَ فَقَوْلُهُ لَنْ یُعِیدَنِی کَمَا بَدَأَنِی وَلَیْسَ أَوَّلُ الْخَلْقِ بِأَهْوَنَ عَلَیَّ مِنْ إِعَادَتِهِ وَأَمَّا شَتْمُهُ إِیَّایَ فَقَوْلُهُ: اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا وَأَنَا الْأَحَدُ الصَّمَدُ لَمْ أَلِدْ وَلَمْ أُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لِی کُفْئًا أَحَدٌ». [رواه البخاری].
«خداوند فرمود: انسان مرا تکذیب میکند هر چند چنین حقی ندارد، مرا دشنام میدهد در حالی که حق ندارد، اینگونه مرا تکذیب میکند که میگوید: خداوند نمیتواند مرا زنده کند همانطور که آفریده است! دروغ میگوید چون زنده کردن از آفریدن اول آسانتر است، و اینگونه مرا دشنام میدهد که میگوید: خداوند فرزند دارد! من تنها و بینیاز هستم، کسی از من زاده نشده و از کسی زاده نشدهام و همتایی ندارم». [بخاری آن را روایت کرده است].