سقیفه[۱]، محل اجتماعاتی در مدینه بود که مردم، مسائل حساس خود را در آن مورد بحث و تبادل نظر قرار میدادند. این محل همان جایی است که به مجردی که خبر رحلت پیامبر صلی الله علیه وسلم منتشر گردید، مردم مدینه برای گزینش رهبرشان با هم در آنجا جمع شدند. در این محل بود که گروهی از مهاجرین، عقیده خود را به قبول ابوبکر به عنوان تنها رهبر جامعه به انصار تحمیل کردند. در این جلسه در سقیفه، فریادهایی به حمایت از خلافت علی علیه السلام برخاست[۲]. بنابراین سقیفه را باید به عنوان نامی عمومی برای اولین جدایی در میان مسلمین در نظر گرفت بررسی جریانات سقیفه و کوشش برای اثبات نکتههای مطرح شده که سرانجام به تاسیس مذهب تشیع در اسلام انجامید، یک ضرورت تاریخی است.
قبل از اینکه بتوان هر کوششی را برای نشان دادن حادثه سقیفه انجام داد باید یک مساله ویژه تاریخی را به طور جدی ملاحظه کرد. ممکن است کسی صحت گزارشهایی را که در مورد جزئیات آنچه در انتخاب اولین جانشین پیامبر صلی الله علیه وسلم اتفاق افتاد مورد سئوال قرار دهد. ماهیت بحث انگیز موضوع و اشکال موجود در مآخذ، این تحقیق را مشکلتر میسازد.
قدیمیترین گزارش موجود درباره این واقعه به نوشته منظمی که به بعد از نیمه اول قرن دوم هجری است مرتبط میشود. در این شرایط امکان این موضوع کاملاً وجود دارد که گزارشهای مفصل هر گروه (شیعه و سنی) از شرح جریانات انتخاب ابوبکر منطبق با تمایلات و علاقهمندیهای آن گروه منتشر شده باشد. بنا براین میتوان تردید کرد که گزارش مورخین طرفدار شیعه نظیر: ابن اسحاق، یعقوبی و مسعودی تحت تاثیر شیعیان و به همین نحو نوشتههای ابن سعد، بلاذری و حتی طبری به دلخواه سنیان نگارش یافته است. با وجود این، مداقه در مآخذ قدیمی فوق الذکر، نشان میدهد که نکات اساسی و خط مشی کلی در ذکر واقعه سقیفه در همه گزارشها یکسان است با این تفاوت که در بعضی روی نکتهای خاص، تاکید بیشتری شده است. به منظور انجام مطالعهای با این ماهیت و کیفیت، مناسبترین راه این است که قدیمیترین روایت مربوط به این موضوع، شناخته شده را به عنوان اساس مقایسه با گزارشهای ثبت شده دیگر نویسندگان، استخراج و بررسی کرد.
قدیمیترین تالیف موجود که حادثه سقیفه را گزارش میکند از محمد ابن اسحاق یسار (متولد ۸۵ هجری قمری) است که کتاب سیرت رسول الله او اولین شرح حال جامع و کامل از زندگی پیامبر اکرم میباشد. ابن اسحاق تمام واقعه را در یک خبر طولانی که حدود سه و نیم صفحه را میگیرد، روایت میکند. شایسته است که درباره این خبر، نکاتی را مد نظر قرار دهیم:
- تمام داستان، از کلمات خلیفه دوم حضرت عمر و از یکی از خطبههای جمعه مسجد مدینه نقل میشود. حضرت عمر در برگزاری ظواهر دین، مردی سختگیر و جدی بود. در نماز جمعه باید عده زیادی از مردم شرکت کرده باشند. و نمایش این نماز، میبایست انعکاس وسیعی در میان مهاجرین و انصار در بر داشته باشد. بطوریکه پس از آن، هیچگونه مطلبی را در این موضوع، نتوان از قول او جعل کرد.
- این سخنرانی را تقریباً اغلب مورخینی که پس از ابن اسحاق آمدهاند، نظیر طبری و حتی بلاذری که اغلب از دیدگاههای اهل تسنن به مساله مینگریستند و خبرها را مطابق نگرش خود بر میگزیدند، گزارش کردهاند.
- در این حقیقت، تردیدی نمیتوان داشت که حضرت عمرt، خود مهمترین نقش را در آن لحظات حساس، ایفا نمود. وی کسی بود که در واقعه سرنوشت ساز سقیفه ابتکار عمل را در دست داشت. و در واقع، او روح محرک در تعیین ابوبکر بود. از این جهت کلمات ذکر شده او خبر متفق القولی است که از اهمیت خاص تاریخی برخوردار است.
- ابن اسحاق، همراه با این کلمات شروع میکند:
«در رابطه با این وقایع –سقیفه- عبدالله ابن ابوبکر به من گفت…».
همین امر بر این مطلب دلالت دارد که علاوه بر خبر حضرت عمر، ابن اسحاق از گزارشها و اخبار مفصل دیگران نیز آگاه بوده ولی به خاطر رعایت اختصار، آن جزیی را که از معتبرترین و در ضمن آنرا برای بیان کل واقعه به حد کافی جامع و کامل میانگاشته، برگزیده است.
اسناد این روایت نزد ابن اسحاق، که تنها بر اساس گفته راویان مدینه قرار دارد، کوتاه است و در جلو آن فعل یقینی و تماس شخصی،حدثنی (به من گفت) قرار گرفته است. به منظور بازسازی وقایع سقیفه، بهترین روش این است که، ابن اسحاق را که نه تنها قدیمیترین نویسنده بلکه همچنین آثارش از طریق ابن هشام (متوفی ۲۱۸ هجری قمری) به ما رسیده است را اساس کار بگیریم. ابن هشام سنی متعصبی بوده و قدیمتر از سایر تاریخ نویسان (یعقوبی، طبری، بلاذری و ابن سعد) زندگی میکرده است. ابن هشام هیچ اظهار نظر اضافه یا تصحیحی را در خبر سقیفه ابن اسحاق نمیآورد. بنابر این حدیث سقیفه در سیره، خبری است ضبط شده توسط نویسندهای شیعی مآب، تایید شده توسط مصحح منتقد معتقد سنی و همچنین گزارش شده بوسیله اکثر نویسندگانی که بعد از ابن اسحاق آمدهاند و همه از نویسندگان مورد اعتماد میباشند. قبل از نقل سخنان حضرت عمر، ابن اسحاق بدون اسناد مقدمهای آغاز میکند:
[۱]– سقیفه سایه بان باغی در مدینه بوده است متعلق به خاندان بنی ساعده.
[۲]– «لا نبایع الا علیا» «ما بیعت نمیکنیم مگر با علی». (ولی حتی یک نفر اشارهای به غدیر نمیکند و نمیگوید ما بیعت خود با علی را نمیشکنیم!!!).