• به جای پاسخ به سئوال شما سئوال جدید مطرح میکنند. مثلا میپرسی: چرا در سقیفه هیچکس اشارهای به غدیر نکرده؟ آنها میپرسند: مگر میشود در غدیر در آن گرمای شدید پیامبر مردم را نگهدارد که بگوید علی را دوست داشته باشید؟ .
• ما میدانیم که:
آیات قرآن ۱۰۰ % صحیح و درست بوده و از جانب خداوند میباشد.
به طور میانگین: امکان صحت روایات و داستانهای تاریخی، ۵۰ % است.
امکان اعتبار یک حدیث بین ۰ تا ۱۰۰ درصد است.
امکان انطباق یک داستان تاریخی (در صورت صحت) با یک حدیث (آن هم در صورت صحت) ۲۰ درصد است.
در انتها امکان انطباق تمامی این موارد (باز هم در صورت صحت) با یک مصداق خارجی (مثلا زید) ۱۰ درصد است.
یعنی احتمال انطباق مفاد یک حدیث با شخص مثلا حضرت ابوبکر یا حضرت عمر و… یک به صد است!!! یعنی محققین ما با چنین احتمالاتی اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم را روانه دوزخ میکنند!
• مردم ما باید بدانند بسیاری از محققین گرانقدر که تعدادی از آنها نیز روحانی هستند در زمینه تجزیه و تحلیلهای تاریخی به هیچ وجه شایسته الگو شدن و پیروی را ندارند زیرا:
در طول ۲۸ سالی که از انقلاب گذشت به خوبی نشان دادند که به اندازه یک سر سوزن قدرت درک شرایط اجتماعی ایران را هم ندارند یعنی حتی درک درستی از جامعه حالی که در آن زندگی میکنند، پس به طریق اولی صلاحیت درک مسائل جامعه و فرهنگ عرب ۱۴۰۰ سال پیش را هم نخواهند داشت. جدایی روحانیت از سیاست نیز هیچ ربطی به جدایی دین از سیاست ندارد. زیرا اگر دین این است که آقایان دارند همان بهتر که از سیاست جدا باشد!.
تا به حال حتی یک مورد هم مشاهده نشده که یک نفر روحانی به اشتباهش اعتراف کند.
حتی یک مورد هم دیده نشده که یک روحانی عذرخواهی کرده باشد.
حتی یک مورد هم دیده نشده یک نفر روحانی مشورت پذیر بوده و به سخن دیگران عمل کند ممکن است در ظاهر ژست مشورت پذیری را بگیرد ولی در باطن کار خودش را میکند.
• بیان یک سخن درست و نتیجه گیری غلط از آن. به عنوان مثال: درست است که پیامبر صلی الله علیه وسلم گفته از عترتم پیروی کنید و در جایی از قرآن نیز آمده باید از هر قومی عدهای برای تفقه و شناخت دین بیرون شوند. ولی این مطالب صحیح، چه ربطی به شما دارد؟ وقتی که روش تفکر و زندگی شما غلط است. وقتی از روی تعصب فکر میکنید و هنگامیکه در فرهنگی اشتباه و دروغ رشد کرده اید نمیتوانید خود را مصداق یک حدیث یا آیه کنید و از آن سخن حق به نفع خودتان نتیجه گیری نمایید. به عنوان مثالی دیگر: درست است که دین از سیاست جدا نیست ولی این چه ربطی به شما دارد؟ چه کسی -به غیر از خودتان- گفته که شما دین هستید؟ و مگر در عمل، دین را رو به انهدام نبردید و ثابت نشد ضد دینید.پس از اتفاق دقیقا به خاطر همین که میگویید دین از سیاست جدا نیست باید شما را از سیاست جدا کرد چون شما و تمای رفتارها و هوادارانتان در عمل ضد دین هستند هر چند در ظاهر و به زبان منکر آن شوند.
• پاسخهایی که به قول خودشان در رد شبهات میدهند بافتن آسمان و ریسمان است و سعی و تلاش فراوان نویسنده و پیچیدگی در آن به خوبی پیداست در صورتیکه پاسخ برادران اهل سنت سر راستتر و شفافتر و روشنتر است.
• سعی و کوشش فراوان در اثبات یک امر کلی برای به کرسی نشاندن یک مصداق جزیی در قالب تعصبات فرقه ای. نمونه جالب آن این است که برخی از محققین سعی در اثبات امی نبودن پیامبر میکنند تا افسانه قلم و دوات خواستن پیامبر زیر سئوال نرود زیرا در این افسانه پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرمایند: قلم و دواتی بیاورید تا برای شما بنویسم!.
• تاکید و اصرار بر موارد مشکوکی که یکبار اتفاق افتاده و ندیده گرفتن موارد ممتد و دامنه داری که بارها اتفاق افتاده و مستمر بوده است. مثال روشن آن: بیان مکرر حمله عمر به خانه علی است که فقط در یک روز و برای چند لحظه (که آن هم مشکوک است)اتفاق افتاده و همانطور که به زودی درباره آن به بحث مینشینیم سراسر دروغ محض است. ولی محقق شیعه مرتب روی این قضیه موردی دروغ، مانور میدهد ولی موارد متعدد دیگری که حضرت عمر به کرات از علی مشورت گرفته با دختر او ازدواج کرده در هر مجلسی جلوی پای او بلند میشده و… را کتمان میکنند. براستی آیا موارد دامنه دار و ممتد در دیگران تاثیر گذار است یا موارد لحظهای و موردی؟
• به هر ساز مخالف و هر گونه انتقادی جنبه مذهبی و خدایی میدهند تا خشم توده را برانگیزند. همانگونه که همکاران آنها در شعبه سیاست هر صدای مخالفی را با مارکهای سیاسی سرکوب میکنند. مثلا اگر توئ انتقادی علیه حکومت کردی به سرعت مارک ضدانقلاب و تودهای و منافق میخوری در حالیکه حتی روحت هم از وجود چنین تشکیلاتی بی خبر است. به همین منوال محققین شیعه نیز مخالفت حضرت علی علیه السلام با خلفاء را نه مخالفتی انتقادی و یا حتی سیاسی بلکه مخالفتی مذهبی قلمداد میکنند. در صورتیکه حضرت علی علیه السلام بنا به گفته دکتر شهید علی شریعتی با شیوه انتخابات مخالف بود و نه با اصل انتخابات. تمام اشعار و سخنان آن حضرت به این نکته اشاره دارد که چرا ما در زمان انتخاب سقیفه غایب بودیم. و بدون مشورت با ما کاری صورت گرفت. اما متاسفانه نوینده شیعه برای تهییج توده رنگ مذهبی به تمام وقایع میدهد که نتیجهاش چیزی جز تکفیر عمر و ابوبکر نیست.
• خلط مبحث: امامت و خلافت دو امر کاملا جداگانه است ولی محقق شیعه آنها را یک موضوع میداند.
• برخی از محققین و بسیاری از مردم عامی فکر میکنند فقط کسانی حق اظهار نظر در مسائل تاریخ اسلام را دارند که لباس روحانی پوشیده و وارد مکانی خاص به نام حوزه شده باشند و کتابهایی خاص را خوانده و نزد افرادی خاص تلمذ کرده باشند. البته هر چند دروس حوزوی با اینکه قدیمی است ولی بسیار سخت و دشوار و دقیق و بعضاً عمیق است و حتی اساتید مجربی در آن مکانها سرگرم تدریسند ولی چند نکته مهم در این زمینه وجود دارد:
۱- هر کس وارد چنین مکانها و محیطهایی میشود به مرور زمان محور فکری و نوع تفکر او به شیوهای خاص قالبریزی میگردد یعنی: متعصب، دگم، مخالف انتقاد و عاشق هر آنچه قدماء گفتهاند ضمن اینکه اجازه مطرح کردن برخی سئوالات در حوزهها بر خلاف دانشگاه ممنوع است و یا جو حاکم چنین اجازهای را نمیدهد. (مانند سئوالاتی که ما در بخش غدیر و سقیفه مطرح کردیم).
۲- چرا باید سایر تحقیقات فردی یا دانشگاهی را باطل یا کم ارزش جلوه داد.
۳- در کجای قرآن و یا احادیث آمده که چنین مواردی را از افرادی خاص به نام روحانی فرا بگیرید؟
• شیوه بیان: ممکن است در بسیاری از موارد محقق شیعه هیچگونه سوء نیت و یا غرضی نداشته باشد ولی از آنجا که شیوه او در نگرش به مسائل، احساساتی است و نه عقلانی به همین دلیل تاثیری که بر خواننده میگذارد نتیجهاش چیزی میشود به غیر از آنچه میشود که او در سر دارد. درست است که علمائ و وعاظ و نویسندگان شیعه هیچگاه مردم را به عبادت و پرستیدن نبی اکرم یا امام علی یا امام حسین دعوت نکردهاند ولی محور فکری و نوع بیان و تکرار همیشگی یک سیری مطالب به گونهای است که آرام آرام عدهای از مردم احساساتی را به این سمت میکشاند. که نمونههای شرک آمیز آنرا به خصوص در فرهنگ مداحان به وفور مشاهده میکنیم.
• امام سجاد میفرمایند: کم من مفتون بحسن القول… (چه بسیار انسانهای خوبی که از بس تعریفشان را کردند فریفته شدند! و من توجه علماء و محققین شیعه را به این حدیث جلب میکنم).
در انتهای این بحث آیاتی از انجیل را مینویسم تا بدانید که تزویر و حماقت، قصه دیرین انسانهاست.
و من، تو را در رحم مادرت نقش بستم. [مزامیر ۱۳:۱۳۹].
و تو را به پیش آوردم تا روزی که تو متولد شدی. [مزامیر ۶:۷۱].
اگرچه من بطور نادرستی توسط افرادی که مرا نمیشناسند به تو معرفی شدم. [یوحنا ۴۱:۸-۴۴].
اما باید بگویم که از تو خشمگین و غضبناک نیستم، بلکه منشاء عشق و محبت هستم [اول یوحنا ۱۶:۴].
و این آرزوی من است تا تو را مورد محبت و رحمت خود قرار دهم. [اول یوحنا ۱:۳].
حضرت عیسی مسیح علیه السلام، رهبران دینی خودپسند، ریاکار و دنیاپرست را به شدت سرزنش میکرد. همین امر، آنان را برانگیخت تا برای نابودی آن حضرت، توطئه و اقدام کنند. برخی از سخنان او در این باب چنین است:
«…(۱۳) وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که در ملکوت آسمان را به روی مردم میبندید زیرا خود داخل آن نمیشوید و داخل شوندگان را از دخول مانع میشوید (۱۴) وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار زیرا خانههای بیوه زنان را میبلعید و از روی ریا نماز را طویل میکنید؛ از آن رو عذاب شدیدتر خواهید یافت (۱۵) وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار زیرا که بر و بحر را میگردید تا مریدی پیدا کنید و چون پیدا شد او را دو مرتبه پستتر از خود، پسر جهنم میسازید…(۲۹) وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که قبرهای انبیا را بنا میکنید و مدفنهای صادقان را زینت میدهید (۳۰) و میگویید اگر در ایام پدران خود میبودیم، در ریختن خون انبیا با ایشان شریک نمیشدیم (۳۱) پس بر خود شهادت میدهید که فرزندان قاتلان انبیا هستید، پس شما پیمانه پدران خود را لبریز کنید (۳۳) ای ماران و افعیزادگان چگونه از عذاب جهنم فرار خواهید کرد…». [متی ۲۳:۱-۳۶، لوقا ۱۱:۳۹-۵۴].
﴿أَفَتَطۡمَعُونَ أَن یُؤۡمِنُواْ لَکُمۡ وَقَدۡ کَانَ فَرِیقٞ مِّنۡهُمۡ یَسۡمَعُونَ کَلَٰمَ ٱللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُۥ مِنۢ بَعۡدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٧۵﴾ [البقره: ۷۵]. «آیا انتطار دارید شما را باور کنند با اینکه عدهای از آنان سخنان خدا را میشنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف میکردند، در حالی که علم و اطلاع داشتند؟».
آیه دوم: ﴿وَإِنَّ مِنۡهُمۡ لَفَرِیقٗا یَلۡوُۥنَ أَلۡسِنَتَهُم بِٱلۡکِتَٰبِ لِتَحۡسَبُوهُ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَمَا هُوَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَمَا هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٧٨﴾ [آلعمران: ۷۸]. «درمیان آنها (یهود) کسانی هستند که به هنگام تلاوت کتاب زبان خود را چنان میگردانند که گمان کنید از کتاب (خدا) است، در حالی که از کتاب (خدا) نیست و میگویند: «آن از طرف خداست» با اینکه از طرف خدا نیست، و به خدا دروغ میبندند، در حالی که میدانند».
آیه سوم: ﴿مِّنَ ٱلَّذِینَ هَادُواْ یُحَرِّفُونَ ٱلۡکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ وَیَقُولُونَ سَمِعۡنَا وَعَصَیۡنَا وَٱسۡمَعۡ غَیۡرَ مُسۡمَعٖ وَرَٰعِنَا لَیَّۢا بِأَلۡسِنَتِهِمۡ وَطَعۡنٗا فِی ٱلدِّینِۚ وَلَوۡ أَنَّهُمۡ قَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَا وَٱسۡمَعۡ وَٱنظُرۡنَا لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۡ وَأَقۡوَمَ وَلَٰکِن لَّعَنَهُمُ ٱللَّهُ بِکُفۡرِهِمۡ فَلَا یُؤۡمِنُونَ إِلَّا قَلِیلٗا ۴۶﴾ [النساء: ۴۶].
«بعضی از یهود، سخنان را از جای خود تحریف میکنند، و هم میگویند: «شنیدیم و مخالفت کردیم» و «بشنو که هرگز نشنوی!» و «راعنا» تا با زبان خود حقایق را بگردانند و در آیین خدا طعنه زنند، ولی اگر آنها میگفتند: «شنیدیم و اطاعت کردیم» و «سخنان ما را بشنو» و «انظرنا»، به نفع آنها بود و با واقعیت سازگارتر، ولی خداوند آنها را به خاطر کفرشان از رحمت خود دور ساخته و از این رو، جز عده کمی ایمان نمیآورند».
آیه چهارم و پنجم: ﴿فَبِمَا نَقۡضِهِم مِّیثَٰقَهُمۡ لَعَنَّٰهُمۡ وَجَعَلۡنَا قُلُوبَهُمۡ قَٰسِیَهٗۖ یُحَرِّفُونَ ٱلۡکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ وَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِۦۚ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَآئِنَهٖ مِّنۡهُمۡ إِلَّا قَلِیلٗا مِّنۡهُمۡۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱصۡفَحۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٣﴾ [المائده: ۱۳].
«ولی به خاطر پیمان شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم، و دلهای آنها را سخت و سنگین نمودیم، سخنان را از موردش تحریف میکنند و بخشی را از آنچه به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند و هر زمان از خیانتی (تازه) از آنها آگاه میشوی، مگر عده کمی از آنان، ولی از آنها در گذر و صرف نظر کن که خداوند نیکوکاران را دوست دارد».
بازی با کلمات و درهم ریختن آنها برای اهدافی خاص، یکی از عادات ناپسند یهود است و نمونههایی بیشماری از آن، در کتاب تلمود، وجود دارد. همچنین به نقل کتابهای سیره، برخی یهودیان، هنگام سلام دادن به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم، میگفتند: «السام علیک» یعنی: «مرگ بر تو» آن بزرگوار پاسخ میداد: «علیک» .
مقاله پیشنهادی
فضیلت قرائت قرآن
الله متعال میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَتۡلُونَ کِتَٰبَ ٱللَّهِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰهَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِیَهٗ …