- به صرف یک سخن یا یک حرکت از یک نفر، کل شخصیت او را تجزیه و تحلیل کرده و طبق نظر خود یک جریان سیاسی یا یک دسته بندی واهی را پایه گذاری میکنند. در صورتیکه برای درک حقیقت باید شرایط فرهنگی، جامعه شناسی و قوم شناسی، و همچنین تمامی سخنان آن فرد در کل عمر او و تمامی عملکردهای او را مطابق همان پس زمینههای خاص فرهنگی، بررسی کرد تا مثلا فهمید آن شخص آن جمله خاص را برای چه گفته یا منظور واقعی او از آن حرکت و عملکرد خاص چه بوده است؟ مثلا در جریان فدک ما مشاهده میکنیم که بسیاری از قبایل پس از رحلت پیامبر (و انتخاب حضرت ابوبکرt) از دادن زکات سرباز زدهاند و مسلما دولت اسلامی برای سرکوبی شورش اهل رده نیاز به بودجه داشته است. با مطالعه سوابق حضرت ابوبکرt نیز میبینیم که او از ابتدای اسلام مرتب از اموال خودش جهت آزادی بردههای مسلمان (مانند بلال و…) تدارکات جنگها (جنگ تبوک و…) هزینه میکرده در زمان ۲ سال خلافتش نیز نه کاخی ساخت و نه… پس فدک را برای خودش نمیخواسته است. پس از آنکه حضرت عمر به خلافت رسید و غنایم بیشماری از ایران و شام و… به مرکز رسید حضرت عمر، تولیت فدک را به حضرت علی پس میدهد ولی بین علی و عباس بر سر این تولیت مشاجره میشود و هنگامیکه دعوی را به حضرت عمر میبرند او میگوید وظیفه من پس دادن آن بود و بقیهاش به من ربطی ندارد و… آنگاه با جمع بندی تمامی این حوادث، موضوع فدک برای ما بهتر روشن میشود. که هم در اصل مالکیت آن اختلاف بوده و هم…
- بزرگنمایی وقایع مخدوش و دروغ و پنهان کردن یا مغالطه در وقایع درست و موثق:
یکی دیگر از اشتباهات محققین و نویسندگان شیعه این است که طبق همان اصل انتخاب گزینشی بر مبنای تعصب و احساسات از وقایع تاریخی، موارد مبهم و دروغ را در نوشته خود بزرگ جلوه داده و اتفاقات یقینی و صددرصد را یا پنهان کرده یا به سرعت از روی آن رد شده و یا بدتر از همه سعی در توجیه و تحریف و مغالطه در آن میکنند به عنوان مثال در رابطه با اخذ بیعت از حضرت علی علیه السلام ما طبق متون تاریخی شکی نداریم که در این رابطه از سوی حضرت علی و بنیهاشم و افرادی مانند سلمان، مقداد و… اعتراضاتی بعمل آمده [۱] و سپس عدهای[۲] به سمت خانه علی راهپیمایی کرده و ایشان را به اجبار برای بیعت به مسجد بردهاند ولی طبق تحلیلی که پیش از این به عمل آمده به طور قطع و صددرصد شاخ و برگهای فراوانی در طول تاریخ به این واقعه داده شده است از جمله اینکه عمر یا قنفذ عامل اصلی شهادت حضرت فاطمه و محسن بودهاند ولی آیا ممکن است کسی دخترش را به قاتل مادر و برادر آن دختر بدهد؟ نویسنده شیعه واقعه اخذ بیعت اجباری از حضرت علی را با آب و تاب تمام و با تمام شاخ و برگهای آن نقل میکند ولی اینکه عمر (پس از این جریانات) داماد حضرت علی شده است را پنهان کرده و یا مثل شیخ عباس قمی با آن ذهن خلاق داستانسرا میفرماید بله این ازدواج واقع شده ولی رابطه زناشویی وجود نداشته است!!![۳] و اینگونه با پنهانکاری یا مغلطه سعی در مخدوش کردن واقعهای یقینی میکنند.
- چسبیدن به استثنائات و رها کردن اصل
اصل بر تحکیم اتحاد است نه ترویج تفرقه. اصل بر ماهیت سخن است نه شخص گوینده. اصل بر عمل است نه دعا. اصل بر صراحت است نه تقیه و…
- جستجو در لابه لای متون در هم تاریخی و یافتن نکاتی بر ضد افرادی که هیچکس آنها را معصوم نمیداند و پنهان کردن موارد و نکات مثبت. در یک کلام: بیطرف و مانند یک محقق عادل قضاوت نمیکنند
- برخی از مفسرین با فراموش کردن این حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم که قرآن ۷ بطن دارد و هر بطن آن ۷ بطن دیگر و… ولی طبق نظر آنها: یک آیه فقط متعلق به زمان ظهور امام زمان میشود. یک آیه در مدح افرادی خاص. یک آیه در ذم افرادی خاص. یک آیه فقط مربوط به زمان پیامبر. یک آیه فقط مربوط به روز قیامت و… و در انتها چیزی برای ما و زمان حال باقی نمیگذارند. در صورتیکه قرآن کتابی است جاویدان برای تمام دوران و همه شرایط و مکانها[۴].
- رد معنا و مفهوم آیات قرآن با یک حدیث و حتی بدتر از آن با یک روایت تاریخی. در حالیکه در حدیث موثقی از رسول اکرم آمده: اگر حدیثی با مفاد آیات قرآن هماهنگ نبود آنرا دور بیندازید. ولی برخی نویسندگان نه تنها در تحریف آیات از برخی احادیث مجعول استفاده میکنند بلکه حتی دست به دامان روایات تاریخی نیز میشوند[۵] و بدتر از همه اینکه حتی همین روایات تاریخی، روایات معارض خود را دارند. مثلا آیاتی که در ستایش اصحاب در بدر و بیعت رضوان و هجرت به مدینه و… نازل شده است را با برخی احادیث و یا داستانهای تاریخی تحلیل کرده و تلویحاً میگویند که عمر و ابوبکر از شمول این آیات خارجند، در حالیکه حتی همین روایات تاریخی، موارد ضد هم دارد. مانند تعریفی که حضرت علی در خطبه ۲۱۹ نهج البلاغه از عمر ابن خطاب دارند.
[۱]– به خاطر شیوه انتخاب خلیفه که آنها در سقیفه حضور نداشتهاند نه اصل انتخاب رهبر
[۲]– حضور قنفذ و خالد بن ولید تقریبا قطعی است ولی حضور عمر در این تهاجم، مشکوک است ضمن اینکه مهاجمین قرار بوده حضرت علی را به بیعت با حضرت ابوبکرt فرا بخوانند (نه اینکه به قول معروف که میگویند اگر به فلانی بگویی فلان شخص را بیاور میرود سر او را میآورد!) و حضرت ابوبکرt با دیدن دستهای بسته شده حضرت علیu خشمگین شده و دستور میدهد دست ایشان را باز کنند.
[۳]– انگار هدف اصلی از ازدواج، رابطه زناشویی است حتی اگر این تز آبگوشتی درست باشد.
[۴]– البته برخی از آیات قرآن ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه میباشد ولی آیا این دلیلی برای توجیه نظریات فرقهای میشود؟
[۵]– الغریق یتبعث بکل حشیش.