هر کس به نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و سلم ایمان نیاورد، کافر می‌شود

باتوجه به آیاتی که در مورد لزوم ایمان آوردن اهل کتاب یعنی یهودیان و مسیحیان و غیر اهل کتاب به نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و سلم گذشت درمی‌یابیم که هرکس از ایمان به نبوت و رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و سلم و دین اسلام خودداری کند، کافر به حساب می‌آید. و این از بدیهیات شریعت اسلامی و ضروریات دین به حساب می‌آید.

خداوند متعال در این باره می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ أَضَلَّ أَعۡمَٰلَهُمۡ ١ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَءَامَنُواْ بِمَا نُزِّلَ عَلَىٰ مُحَمَّدٖ وَهُوَ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّهِمۡ کَفَّرَ عَنۡهُمۡ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡ وَأَصۡلَحَ بَالَهُمۡ ٢ ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱتَّبَعُواْ ٱلۡبَٰطِلَ وَأَنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّبَعُواْ ٱلۡحَقَّ مِن رَّبِّهِمۡۚ کَذَٰلِکَ یَضۡرِبُ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ أَمۡثَٰلَهُمۡ ٣﴾ [محمد: ۱-۳].

«کسانی که کافر شوند و مردم را از راه خدا باز دارند، خدا کارهای آنان را باطل می‌گرداند. و (اما) کسانی که ایمان بیاورند و کارهای شایسته انجام دهند و به آنچه بر پیامبر نازل شده -و آن هم حق است و از سوی پروردگارشان آمده است- ایمان بیاورند، خداوند گناهانشان را می‌بخشد و حال و وضعشان را اصلاح می‌کند. این بدین خاطر است که کسانی که کافر شده‌اند از باطل پیروی می‌کنند و کسانی که ایمان آورده‌اند، از حقی پیروی می‌نمایند که از سوی پروردگارشان آمده است. اینگونه خدا برای مردم مثال‌های (حسنات و سیئات) آنان را بیان می‌دارد».

در تفسیر زمخشری آمده است: ﴿ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ﴾ یعنی: کسانی که کافر شده و به خدا پشت کرده و از پذیرش اسلام خودداری می‌کنند و یا دیگران را از مسلمان شدن بازمی‌دارند. ابن عباس گفته است: منظور از چنین کسانی مطعمان جنگ بدر هستند[۱]. از مقاتل هم روایت شده است که اینان دوازده نفر از مشرکان بوده‌اند که مردم را از اسلام باز داشته و به آنان دستور می‌دادند که کافر شوند. برخی هم گفته‌اند که منظور از اینها اهل کتابی هستند که کفر ورزیده و دیگران را از پذیرش اسلام باز می‌داشتند. عده‌ای هم بر این باورند که این آیه عام است و شامل هر کسی می‌شود که کفر بورزد و مردم را از اسلام باز دارد. ﴿ أَضَلَّ أَعۡمَٰلَهُمۡ﴾ یعنی اعمال آنان را باطل و بی‌ثمر گردانید. ﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ﴾ مقاتل گفته است: آنان گروهی از قریش هستند. عده‌ای هم آنان را گروهی از انصار و برخی هم آنان را مؤمنان اهل کتاب دانسته‌اند. بعضی هم لفظ را عام گرفته‌اند که تمام مؤمنان را شامل می‌شود. ﴿ءَامَنُواْ بِمَا نُزِّلَ عَلَىٰ مُحَمَّدٖ﴾ خداوند در اینجا به منظور تعظیم شأن قرآن کریم از میان دیگر ارکان ایمان، ایمان به آنچه که بر پیامبر گرامی اسلام نازل شده را ذکر کرده است، چرا که ایمان، بدون ایمان آوردن به آنچه بر حضرت محمد صلی الله علیه و سلم نازل شده است کامل نمی‌شود. ﴿وَهُوَ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّهِمۡ﴾ یعنی دین حضرت محمد صلی الله علیه و سلم همان حق است، چون دین او ناسخ دیگر ادیان است و خود نسخ نمی‌شود. ﴿کَفَّرَ عَنۡهُمۡ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡ﴾ یعنی خداوند بخاطر ایمان و کردار نیک و توبه‌شان، کفر و عصیانشان را می ‌بخشد. ﴿وَأَصۡلَحَ بَالَهُمۡ﴾ یعنی خداوند با توفیق آنان در امور دینی، وضعیتشان را اصلاح می‌کند. ﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱتَّبَعُواْ ٱلۡبَٰطِلَ وَأَنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّبَعُواْ ٱلۡحَقَّ مِن رَّبِّهِمۡ﴾ یعنی باطل ساختن کردار کافران بدین خاطر است که آنان از باطل پیروی کرده‌اند و بدین خاطر گناه مؤمنانی را که به آنچه بر حضرت محمد صلی الله علیه و سلم نازل شده ایمان آورده‌اند، مورد آمرزش قرار داده که از حق پیروی کرده‌اند و منظور از حقی که بر پیامبر نازل شده و مؤمنان از آن پیروی کرده‌اند، قرآن و سنت نبوی است[۲].

در تفسیر شوکانی هم چنین آمده است: ﴿ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ﴾ منظور از آنان کفار قریش هستند که به خدا کفر ورزیده و خود و دیگران را از راه خدا یعنی دین اسلام باز داشته‌اند. مجاهد و سدی نیز چنین گفته‌اند.

برخی هم گفته‌اند: منظور از آنان اهل کتاب هستند. خداوند بعد از آنکه گروه کافران را ذکر کرده از مؤمنان سخن به میان آورده و فرموده است: ﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَءَامَنُواْ بِمَا نُزِّلَ عَلَىٰ مُحَمَّدٖ﴾ ظاهر این آیه عام است و تمام مؤمنان نیک کردار را در بر می‌گیرد و خصوص سبب (شأن نزول) آن مانع این عمومیت نمی‌شود. در مورد شأن نزول آن گفته شده که ا ین آیه در مورد انصار نازل شده، و عده‌ای هم شأن نزول آن را در مورد گروهی از قریش و برخی هم در مورد مؤمنان اهل کتاب دانسته‌ند. ولی در هر حال عموم لفظ معتبر است نه خصوص سبب. با وجود اینکه ایمان به آنچه بر پیامبر صلی الله علیه و سلم نازل شده جزئی از مطلق ایمان است و قبلاً بیان شده ولی خداوند به منظور تعظیم شأن قرآن کریم دوباره آن را ذکر کرده است.

﴿وَهُوَ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّهِمۡ﴾ یعنی ناسخ ادیان پیشین است. ﴿کَفَّرَ عَنۡهُمۡ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡ﴾ یعنی خداوند گناهان پیشین آنان را بر اثر ایمان و کردار نیک مورد آمرزش قرار داده‌است. ﴿وَأَصۡلَحَ بَالَهُمۡ﴾ یعنی وضعیت آنان را اصلاح کرده است. ﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱتَّبَعُواْ ٱلۡبَٰطِلَ وَأَنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّبَعُواْ ٱلۡحَقَّ مِن رَّبِّهِمۡ﴾ اشاره است به تهدید کفار و وعده به مؤمنان، یعنی باطل ساختن کردار کافران بدین خاطر است که از باطل پیروی کرده و مرتکب شرک و معصیت شده‌اند و آمرزش گناه مؤمنان و اصلاح وضعیت آنان بدین خاطر بوده که از حق یعنی توحید و ایمان و کردار نیک که خدا بدانها دستور داده‌است، پیروی کرده‌اند.

﴿کَذَٰلِکَ یَضۡرِبُ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ أَمۡثَٰلَهُمۡ﴾ زجاج گفته است: یعنی خداوند این چنین مثل کارهای نیک مؤمنان و ابطال اعمال کافران را بیان می‌کند، یعنی هرکس کافر باشد خدا اعمالش را باطل می‌کند و هرکس مؤمن باشد گناهانش را مورد آمرزش قرار می‌دهد[۳].

آلوسی در تفسیر خود گفته است: ﴿ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ﴾ یعنی کسانی که از اسلام و در پیش گرفتن راه آن روی گردانیده و دیگران را نیز از آن باز می‌دارند. این آیه عام است و هرکسی را که کافر باشد و دیگران را از راه خدا باز دارد شامل می‌شود. ولی مقاتل گفته است: منظور از آنان شیاطین اهل کتاب هستند که دیگران را از پذیرش اسلام منع می‌کردند. ﴿أَضَلَّ أَعۡمَٰلَهُمۡ﴾ یعنی اعمالشان را باطل و بی‌اثر گردانید. ﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾ ابن عباس گفته است: منظور از آنان انصار مدینه است. مقاتل آنان را گروهی از قریش و برخی هم آنان را مؤمنان اهل کتاب دانسته‌اند. ولی عده‌ای بر این باورند که آیه عام است و هر مؤمن نیک‌کرداری را در بر می‌گیرد، چرا که واژه‌ی «الذین» اسم موصول و عام است و علتی برای تخصیص آن وجود ندارد. ﴿ءَامَنُواْ بِمَا نُزِّلَ عَلَىٰ مُحَمَّدٖ﴾ با وجود اینکه ایمان به قرآن کریم جزئی از ایمان است و قبلاً به طور مطلق بیان شده است ولی خداوند متعال در اینجا به منظور تعظیم شأن قرآن و بیان جایگاه آن در میان دیگر ارکان ایمان آن را بصورت اختصاصی ذکر کرده است، از این روی به دنبال آن فرموده است: ﴿وَهُوَ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّهِمۡ﴾ این جمله مفید حصر است یعنی تنها آنچه که بر پیامبر صلی الله علیه و سلم نازل شده (قرآن کریم) حق است. و منظور از حق، ضد باطل است. حقانیت قرآن کریم بدین خاطر است که ناسخ کتاب‌های آسمانی پیشین بوده و خود غیر قابل نسخ است، و این مقتضی توجه کردن به آن است و به همین علت هم مورد تأکید قرار گرفته است. ﴿کَفَّرَ عَنۡهُمۡ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡ﴾ یعنی بوسیله‌ی ایمان و کردار نیک گناهانشان را پوشانیده و آنان را مورد مؤاخذه قرار نداده است. ﴿وَأَصۡلَحَ بَالَهُمۡ﴾ یعنی با توفیق و تأیید خود وضعیت دین و دنیای آنان را اصلاح کرده است. ﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱتَّبَعُواْ ٱلۡبَٰطِلَ وَأَنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّبَعُواْ ٱلۡحَقَّ مِن رَّبِّهِمۡ﴾ «ذلک» اشاره است به ابطال و بی‌اثر گردانیدن اعمال کافران و مورد آمرزش قرار دادن گناهان و اصلاح حال مؤمنان، یعنی این امر بدین خاطر بوده است که کافران از باطل و مؤمنان از حق پیروی کرده‌اند. منظور از حق و باطل همان معنی مشهور آن‌ها است. ولی از مجاهد نقل شده است که «باطل» یعنی شیطان و هر آنچه که به آن دستور می‌دهد، و «حق» یعنی پیامبر صلی الله علیه و سلم و شریعت[۴].

از آنچه مفسران در مورد آیات فوق گفته‌اند درمی‌یابیم که هرکس به نبوت و رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و سلم و به قرآن کریم بعنوان کتابی که خداوند بر فرستاده‌ی خود محمد صلی الله علیه و سلم نازل کرده ایمان نیاورد، کافر به حساب آمده و کردارش باطل و بی‌اثر می‌گردد، و هرکس که به نبوت و رسالت حضرت محمد و به قرآنی که از جانب پروردگارش بر وی نازل شده ایمان بیاورد، خداوند گناهانش را مورد آمرزش قرار داده و وضعیتش را اصلاح می‌کند. و در واقع هر عذابی که گریبانگیر کافران شده و خواهد شد خواه اهل کتاب بوده باشند یا غیر اهل کتاب به علت خودداری آنان از پذیرش اسلام است، و هر ثواب و پاداشی که نصیب مؤمنان شده و خواهد شد بخاطر ایمان آوردن آنان به حضرت محمد صلی الله علیه و سلم و قرآن کریم است.

[۱]– مطعمان جنگ بدر، سران شرک در مکه بودند که برای مشرکانی که به جنگ بدر می‌رفتند، شتر سر می‌بریدند. (نگا: تفسیر آلوسی، ج ۲۵، ص ۳۷).

[۲]– تفسیر زمخشری: ج ۴، ص ۳۱۴-۳۱۵٫

[۳]– تفسیر شوکانی: ج ۵، ص ۲۹-۳۰٫

[۴]– تفسیر آلوسی: ج ۲۵، ص ۳۸-۳۶٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …