تمام شروطی که برای تحدی ذکر کردیم، در تحدی قرآن کریم در برابر مخالفان وجود دارد.
۱- در رابطه با شرط اول و اینکه موضوع تحدی در تخصص تحدیشدگان باشد، معروف است که قریش و دیگر عربها در فصاحت و بلاغت و آشنایی با زبان عربی شهره بودند و در خطابه و نظم و نثر عربی ید طولائی داشتند و مجامع ادبی را برای انتخاب بهترین شعر برگزار میکردند. از این روی خداوند متعال قرآن کریم را به زبان عربی و به زبان خودشان نازل کرد. پس اگر خداوند متعال با قرآن کریم آنان را مورد تحدی قرار داده، در واقع آنان را با چیزی که در تخصص آنان است و در آن مهارت دارند مورد تحدی قرار دادهاست. بدینترتیب شرط اول تحدی، در تحدی قرآن در برابر مخالفان تحقق پیدا کرده است.
۲- در تحدی قرآن کریم با مخالفان شرط دوم تحدی هم وجود داشت، چرا که مخالفان رغبت کافی برای ابطال دعوت پیامبر صلی الله علیه و سلم و نفی رسالت او را داشتند و کسانی که کمترین اطلاعی از تاریخ اسلام دارند بر این امر واقفند، چون پرواضح است که قریش دعوت پیامبر صلی الله علیه و سلم را نپذیرفتند و به طرق مختلف سعی در ابطال آن و جلوگیری از گرویدن مردم به آن را داشتند. نخست از راه ترغیب و تشویق وارد شدند و به ابوطالب پیشنهاد کردند که برادرزادهاش محمد صلی الله علیه و سلم را از ادامهی دعوتش باز دارد تا در مقابل، آن قدر مال و ثروت در اختیارش قرار بدهند که ثروتمندترین آنها شود و ریاست خود را به وی واگذار کنند تا درمیان آنان صاحب قدرت شود، ولی پیامبر صلی الله علیه و سلم همهی این پیشنهادات را رد کرد. سپس قریشیان، راه تهدید و اذیت و آزار و محاصرهی اقتصادی پیامبر صلی الله علیه و سلم و پیروان مسلمانش را در پیش گرفتند، همراه با اینها به دروغپردازی و افترا و متهم ساختن پیامبر به سحر و جنون پرداختند و شروع به تعذیب جسمانی مسلمانان کردند تا اینکه عدهای از مسلمانان بر اثر شکنجههای آنان جان خود را از دست دادند و عدهای هم دو بار به حبشه مهاجرت کردند. همهی اینها بطور قطع دلالت میکنند بر اینکه قریشیان رغبت و حرص کافی برای ابطال دعوت اسلامی را داشتهاند.
۳- شرط سوم تحدی هم در تحدی قرآن کریم با مخالفان وجود داشت، چرا که از حوادث تاریخ اسلام بخوبی برمیآید که در مکه قدرت در دست مشرکان بود و پیامبر صلی الله علیه و سلم و مسلمانان مستضعفانی بودند که بهرهای از قدرت نداشتند و حتی عدهای از آنان همانطور که قبلاً گفتیم به منظور فرار از اذیت و آزار قریش، مکه را به مقصد حبشه ترک کردند تا اینکه بالاخره پیامبر صلی الله علیه و سلم هم به همراه دیگر مسلمانان به شهر مدینه هجرت کردند. این امر دلالت میکند بر این که مانعی بر سر راه قریش و مشرکان وجود نداشته که آنان را از پاسخگویی به تحدی قرآن و اثبات مدعایشان مبنی بر اینکه قرآن از طرف خداوند نازل نشده و محمد صلی الله علیه و سلم هم فرستادهی خدا نبوده است، باز دارد.