قبلاً آیاتی را ذکر کردیم که در آنها به صراحت به عبادت خدای یگانه و دوری از شرک بویژه شرک در عبادت دستور داده شده بود. در همین راستا و علاوه بر آیات فوق خداوند متعال میفرماید: ﴿فَمَن کَانَ یَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡیَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا یُشۡرِکۡ بِعِبَادَهِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا﴾ [الکهف: ۱۱۰].
«پس هر کس خواهان دیدار پروردگار خویش است، باید کار شایسته انجام دهد و در عبادت و پرستش پروردگارش کسی را شریک نسازد».
ولی عدهی زیادی از مسلمانان معتقدند که منظور از «عبادت» در این آیات، تنها عبادتها (و شعایر ویژهای) از قبیل نماز و روزه و امثال اینها است که پیامبران با خود آوردهاند، چراکه آنان نمیدانند که دعوت انبیا مبتنی است بر اختصاص تمام انواع (و مظاهر) عبادت از قبیل دعا و ترس و امید داشتن و قربانی کردن به منظور تقرب جستن به خداو نهی از شریک قرار دادن غیر خدا برای خدا در انواع این عبادتها و عدم جواز انجام دادن این عبادتها برای غیر خدا خواه فرشته و انسان و یا سنگ و درخت باشد، چون هر آنچه غیر خدا است شایستگی هیچ نوع عبادتی را ندارد.
منشأ این اشتباه و کج فهمی غفلت از مفهوم الفاظ قرآن در زبان عربی و کاربرد آنها با لوازم معنی عرفی آنها است.
واژهی «إله» مثلاً در لغت به معنی مطلق معبود است نه به معنی خالق و مدبّر کل هستی یا قسمتی از آن که بخشی از معانی کلمهی «ربّ» هستند و مشرکان هم بدان اعتراف دارند بطوری که هیچ گونه آفرینش و تدبیری را به خدایان خود نسبت نمیدهند و اگر آنان را به جز خدا یا به همراه او عبادت میکنند و شریک او قرار میدهند بدین خاطر است که به واسطهی این معبودها و شفاعت آنان به خداوند متعال تقرب جویند. از این روی مشرکان عرب در طواف خود میگفتند: «لَبَّیْکَ لا شَرِیکَ لَکَ إلَّا شَرِیکًا هُوَ لَک تَمْلِکُهُ وَمَا مَلَکَ» یعنی: «خدایا گوش بفرمان تو هستیم که هیچ شریکی نداری به جز شریکی که متعلق به تو است و تو مالک او هستی درحالی که او مالک هیچ چیز نیست». به همین دلیل قرآن کریم در آیات مختلف استدلال میکند که به جز خدایی که خالق و مدبر است جایز نیست که چیز دیگری «اله» قرار بگیرد و پرستش شود. بعضی از محققان همین نکته را مد نظر داشتهاند که گفتهاند: قرآن کریم با توحید ربوبیتی که مشرکان به آن اعتراف میکنند برای اثبات توحید الوهیتی که مشرکان منکر آن هستند استدلال میکند[۱].
و این اشتباه است که «دعاء» را در بعضی از آیات قرآن به معنی عبادت و عبادت را هم به معنی روزه و نماز بگیریم و در نتیجه دعا از غیر خدا را جایز بدانیم. چراکه خداوند متعال فرموده است:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُکُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لَکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٩۴﴾ [الأعراف: ۱۹۴].
«به درستی کسانی که به فریاد میخوانید، بندگانی همچون خود شما هستند، پس آنان را بخوانید و باید به شما پاسخ بدهند اگر راست میگویید».
دعا در واقع مخ عبادت و رکن اساسی آن است. پس توحید هیچ کسی صحیح نخواهد بود مگراینکه تنها از خدا بخواهد و تنها او را بخواند و کس دیگری را به همراه او نخواند، همانطور که خداوند متعال فرموده است:
﴿فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا﴾ [الجن: ۱۸].
«کسی را به همراه خدا نخوانید».
ولی بعضی از مفسران «دعا» را در مثل این آیات به معنی عبادت و از قبیل تسمیهی کل به اسم جزء گرفتهاند و در نتیجه بسیاری از مردم دچار اشتباه شده (و گفتهاند:) که انسان بندهی غیر خدا نمیشود مگر اینکه برای غیر خدا نماز بخواند و روزه بگیرد. و از نظر اینها توحید خدا و اختصاص عبادت به او منافاتی ندارد با اینکه انسان غیر خدا را بخواند و او را به فریاد بطلبد و یا اینکه او را با خدا بخواند مادامی که برای غیر خدا نماز نمیخواند و روزه نمیگیرد[۲].
[۱]– تفسیر الـمنار: ج ۹، ص ۱۱۰٫
[۲]– تفسیر الـمنار: ج ۹، ص ۴۸۶-۴۸۵٫