سوالاتى که باعث هدایت جوانان شیعه شد (۱۶)

(۵۲) شیعه در مورد فرموده الهی که مى فرماید: ﴿یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ﴾. (الصف: ۸). «آنان می‌ خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند».

از ابو الحسن روایت می کنند که در تفسیر این آیه گفت: «یعنی مى خواهند ولایت امیر المؤمنین را سرکوب و خاموش کنند»، ﴿وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ﴾. (الصف: ۸). «و می گوید: یعنی خداوند امامت را کامل می گرداند و نور امامت است».

چنان که خداوند متعال مى فرماید: ﴿فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنَا﴾. (التغابن: ۸) «به خدا و رسول او و نوری که نازل کرده‌ ایم ایمان بیاورید».

و می گوید: سوگند به خدا که نور روز قیامت ائمه آل محمد می‌ باشند[۱].

سوال اینجاست که آیا خداوند نور خویش را با نشر و گسترش اسلام کامل گرداند، یا با دادن ولایت و خلافت به اهل بیت؟!

(۵۳) فقط دو نفر از ائمه زمان خلافت را به دست گرفته اند علی و فرزندش الحسن –رضی الله عنهما- پس کامل گرداندن نور بوسیله ده امام دیگر کجاست؟!

و نص حدیث رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم را تکرار مى کنند و به احتجاج می‌ ورزند به اینکه ائمه دوازه ائمه که آنان «خلفاء» یا «ولاه أمر» یا «أمراء»؛ پس خلافت و فرمانروایى ده نفر بقیه کجاست؟

(۵۴) بعضی از کتاب های شیعه از جعفر صادق روایت می کنند، که زنی از او پرسید که آیا ابوبکر و عمر را دوست بدارم؟! جعفر صادق گفت: آنها را دوست بدار. آن زن گفت: وقتی به لقای پروردگارم بروم به او می گویم: که تو مرا به دوست داشتن آنها فرمان داده ‌ای؟! جعفر صادق به او گفت: بله»[۲].

و روایت کرده‌ اند که مردی از یاران امام باقر وقتی دید که امام باقر ابوبکر را صدیق می نامد تعجب کرد و گفت: آیا او را صدیق می گویی؟! باقر گفت: بله. صدیق! هر کس به او صدیق نگوید خداوند هیچ سخنی از سخنان او را در قیامت راست نگرداند»[۳].

از شیعیان می پرسیم که نظر شما درباره ابوبکر چیست؟

(۵۵) ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبین[۴] و الأربلی در کشف الغمّه[۵] و مجلسی در جلاء العیون[۶] گفته است ابوبکر بن علی بن ابی طالب با برادرش حسین رضی الله عنه در کربلا کشته شد، و همچنین یکی از فرزندان حسین که اسمش ابوبکر بود در کربلا به شهادت رسید! (و محمد اصغر که کنیه اش ابوبکر بود).

پس چرا شیعه این قضیه را پنهان می ‌کنند؟! و فقط بر کشته شدن حسین تاکید می ‌نمایند؟!

علت این است که اسم برادر و فرزند حسین ابوبکر است!! به این خاطر از آنها یاد نمى شود. و این چیزی است که شیعیان نمى خواهند که مسلمین و پیروان غافلشان آن را بدانند، چون اگر پیروانشان از این مسئله آگاه شدند می‌ دانند که شیعه در اینکه ادعا می کنند که بین اهل بیت و بزرگان اصحاب و در رأس آنها ابوبکر دشمنی و عداوت بوده است دروغ می گویند.

چون اگر آن گونه که شیعه می گویند ابوبکر رضی الله عنه کافر و مرتدی می بود که حق علی و خاندانش را غصب کرده بود، اهل بیت اسم او را بر فرزندانشان نمی ‌گذاشتند!

و هر کس در این فکر کند این خودش دلیلی است بر اینکه آنها با همدیگر محبت و دوستی داشته‌ اند.

و چرا شیعیان از علی و حسین پیروی نمى کنند و اسم فرزندانشان را ابوبکر نمی گذارند؟!

(۵۶) ایمان داشتن به اینکه پیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم آخرین پیامبر است، یعنی اینکه پیامبر در دوران حیات و پس از مرگش امام و پیشوای مردم است، پس هر کس ایمان داشته باشد که محمد صلى الله علیه وآله وسلم رسول خداست و اطاعت از او واجب است و تا آنجا که می تواند از او اطاعت نماید، اگر گفته شود که چنین فردی به بهشت می رود پس نیازی به مسئله امامت ندارد و چیزی جز اطاعت از پیامبر بر او لازم نیست، و اگر گفته شود به بهشت نمی رود مگر آن که از امام پیروی کند، چنین سخنی بر خلاف نصوص قرآن است.

چون که خداوند در چندین جا از قرآن بیان فرموده که هر کس از خدا و پیامبر اطاعت نماید به بهشت می رود، و هیچ گاه وارد شدن به بهشت را منوط به اطاعت از امام یا به ایمان داشتن به او نکرده است؛ مانند اینکه مى فرماید: ﴿وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقاً﴾. (النساء:۶۹)

«و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز،) همنشین کسانى خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده; از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان; و آنها رفیقهاى خوبى هستند».

و مى فرماید: ﴿وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ﴾.(النساء: ۱۳). «و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، (و قوانین او را محترم بشمرد،) خداوند وى را در باغهایى از بهشت وارد مى کند که همواره، آب از زیر درختانش جارى است; جاودانه در آن مى ‏مانند; و این، پیروزى بزرگى است».

پس اگر امامت اساس ایمان و کفر می بود، یا چنان که شیعیان می گویند بزرگترین رکن دین می بود که خداوند جز با آن عمل بنده را نمی پذیرد؛ خداوند امامت را در این آیات ذکر می کرد و بر آن تاکید می نمود؛ چون خداوند می دانست که بعداً در مورد آن اختلاف مى شود، و فکر نمى کنم کسی بیاید و بگوید که امامت به صورت ضمنی در تحت اطاعت از خدا و اطاعت از پیامبر مذکور است، چون چنین چیزی یعنی تفسیری بیجا و خودسرانه قرآن، و برای باطل بودن این نظریه همین کافی است که بگوییم که اطاعت از پیامبر اطاعت از خداست، اما با وجود این خداوند تنها به ذکر اطاعت خویش اکتفا نکرد، و بلکه اطاعت از پیامبر را ذیل اطاعت از خودش بیان نمود، بلکه آن را جداگانه بیان نمود تا بر دو رکن مهم در اسلام یعنی (اطاعت از خدا و اطاعت از پیامبر) تاکید نماید.

بعد از اطاعت از خدا، اطاعت از پیامبر ذکر شده و یکی از شرایط ورود به بهشت است، چون که پیامبر پیام و وحی الهی را می رساند، و اطاعت از پیامبر اطاعت از خداست، و بعد از پیامبر هیچ کس در مقام رساندن وحی الهی قرار ندارد، از این رو خداوند رستگاری و ورود به بهشت را منوط به اطاعت از پیامبر و التزام به فرمان پیامبر، نه فرمان دیگران قرار داده است.

(۵۷) در دوران پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم افرادی نزد ایشان می آمدند و فقط یک بار او را می‌دیدند و به مناطق و شهرهای خود باز می‌گشتند، و بدون تردید آنها چیزی درباره ولایت علی و فرزندانشان نشنیده بودند. بخصوص که شیعه ادعا دارد که موضوع ولایت علی و فرزندانش در اوایل دعوت رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم در مکه رخ داده است، پس آیا اسلام آنها ناقص است؟!

اگر بگویید: بله اسلام آنها ناقص است. می گوییم: اگر چنین می ‌بود قطعاً پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم باید اسلام آنها را درست می نمود و امر امامت را بر ایشان بیان می کرد، اما مى بینیم که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم چنین نکرده است. و اگر بگویید: نه، می گوییم: پس شما باید قبول کنید که امامت از ارکان دین نیست.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …