(۶۵) شیعه می گویند: فضائل علی و همچنین نص دال بر امامت او به تواتر ثابت شده است، باید گفت: آن شیعیانی که از اصحاب نبوده اند آنها پیامبر -صلى الله علیه وآله وسلم- را ندیده اند و سخن او را نشنیده اند، و اگر آنها روایت خود را به صحابه نسبت ندهند نقل آنها مرسل و منقطع است و صحیح نیست، و آن تعدادی از اصحاب که شیعه آنها را قبول دارند تعداد کمی هستند که ده نفر و اندکی می باشند، و اگر این تعداد خبری را نقل کنند نقل آنها را نمی توان تواتر گفت: و توده بزرگ اصحاب که فضائل علی را نقل کرده اند شیعه آنها را عیبجویی می نمایند و آنان را به کفر متهم می کنند!
و وقتی آنها توده بزرگی را که قرآن آنها را می ستاید متهم به دروغ گویی و کتمان حقیقت می کنند، اقدام افراد اندکی به دروغ گویی و کتمان بیشتر محتمل است!
(۶۶) شیعه ادّعا می کنند که هدف ابوبکر و عمر و عثمان رضی الله عنهم پادشاهی و ریاست بود بنابراین با گرفتن حق خلافت بر دیگران ستم کردند، به شیعه می گوییم که اینها با هیچ مسلمانی به خاطر حکومت و قدرت نجنگیدند، و بلکه آنها با مرتدین و کفار جنگیدند، و آنها بودند که قدرت کسری و قیصر را در هم شکنند و شهرهای فارس را فتح کردند و اسلام را بر پا داشتند، و به ایمان و مؤمنان قدرت دادند و کافران را خوار نمودند، و عثمان که از ابوبکر و عمر مقامش پایینتر است. با اینکه شورشیان او را محاصره کرده بودند تا او را به قتل برسانند، اما او با مسلمین نجنگید و به خاطر خلافت و حکومت خود حتی یک مسلمان را نکشت، پس وقتی شیعه به خود اجازه مى دهند تا اینها را ستمگر و دشمنان پیامبر قرار دهند، باید چنین چیزی را درباره علی -رضی الله عنه- هم بگویند!!
(۶۷) فرقه قادیانی به خاطر ادّعای نبوّت برای رهبرشان کافر هستند، پس آنها با شیعه که می گویند ائمه شان دارای ویژگی های پیامبران و حتی بیشتر از آن هستند چه فرقی دارند؟!
آیا چنین ادّعایی کفر نیست؟! و یا اینکه باید شیعه برای ما فرق های اساسی امام و پیامبر را بیان کند؟! و آیا پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم آمده است تا ما را به آمدن دوازده امام مژده دهد؟، امامانی که گفته هایشان همانند گفته های اوست و کارهایشان همانند کارهای اوست، و کاملاً مانند او معصوم اند….؟
(۶۸) چگونه پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم در حجره عایشه رضی الله عنها دفن می شود! و حال آن که شما شیعه ها عایشه رضی الله عنها را به کفر و نفاق متهم می کنید؟!
آیا دفن شدن پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم در حجره او دلیلی نیست بر اینکه پیامبر او را دوست داشته و از او راضی بوده است؟!
(۶۹) و چگونه ابوبکر و عمر در کنار پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم دفن می شوند، و حال آن که از دیدگاه شما آنها کافرند؟!
و مسلمان را نباید در کنار کفار دفن کرد، چه برسد به پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم؟! و چرا خداوند او را از قرار گرفتن در جوار کفّار محافظت نکرد.
و علی کجا بود؟! چرا با این امر خطرناک و مهم مخالفت نکرد؟!
پس باید شما بپذیرید که ابوبکر و عمر رضی الله عنهما مسلمان بوده اند و به خاطر جایگاهی که نزد خدا و پیامبرش داشته اند خداوند افتخار دفن شدن در کنار پیامبر را نصیب آنها کرده است، و یا اینکه بگویید که علی در دین و ایمانش راه سازش را در پیش گرفته است!! و علی از چنین چیزی پاک است.
(۷۰) شیعیان ادعا می کنند که در قرآن به صراحت امامت علی رضی الله عنه و مستحق بودنش به خلافت بیان شده، ولی اصحاب آن را پنهان کردند. این ادعایی باطلی است؛ چون اصحاب رضی الله عنهم را می بینیم که احادیثی که شیعه از آن بر امامت علی استدلال می کنند را پنهان نکرده اند، مثل حدیث منزلت: «أنت منی بمنزله هارون من موسى» و احادیثی دیگر که مانند این هستند، پس چرا آنها این احادیث را پنهان نکردند؟!
(۷۱) خلیفه بر حق بعد از پیامبر –صلى الله علیه وآله وسلم- ابوبکر الصدیق بود و دلیل آن امور ذیل است:
۱ ـ اصحاب همه بر اطاعت از او اجماع کردند و با او مخالفت ننمودند، و اگر او خلیفه بر حق نمی بود قطعاً با او مخالفت می کردند و از او پیروی نمى کردند، زیرا پرهیزگاری و تدیّن و زهد والایی داشتند و در راه خدا از سرزنش هیچ سرزنشکنندهای هراسی نداشتند.
۲ ـ علی با ابوبکر رضی الله عنهما مخالفت نکرد و با او نجنگید، پس علی یا به خاطر ترس از فتنه و شرّ، و یا به علت ضعف و ناتوانی، و یا به سبب آن که حق با ابوبکر بود با او نجنگید. و نمى توان گفت که علی به خاطر ترس از فتنه و شرّ با ابوبکر نجنگیده است؛ چون علی با معاویه جنگید و افراد زیادی در آن جنگ کشته شدند، و علی با طلحه و زبیر و عایشه جنگید، چون در همه این موارد می دانست که حق با اوست بنابراین از ترس فتنه آن را رها نکرد! و نمى توان گفت که علی به علت ضعف و ناتوانی با ابوبکر نجنگید؛ چون کسانی که در زمان معاویه علی را یاری کردند در روز سقیفه و روزی که عمر جانشین ابوبکر شد و روزی که شورا برای تعیین خلیفه بعد از عمر تشکیل شد همه بودند، و اگر آنها می دانستند که حق از آن علی است او را در برابر ابوبکر یاری می کردند؛ چون او با غصب کردن حق خلافت از معاویه سزاوارتر به جنگ بود. پس ثابت شد که علی چون می دانست که حق با ابوبکر است با او نجنگید.
(۷۲) شیعیان ادّعا می کنند که معاویه -رضی الله عنه کافر و مرتد بوده است!، اما آنها با چنین ادّعایی در واقع به علی و فرزندش الحسن –رضی الله عنهما توهین می کنند، چون علی وقتی در برابر معاویه شکست خورد یعنی اینکه مرتدان او را شکست داده اند، و حسن وقتی امر زمامداری مسلمین را به معاویه سپرد پس او امر خلافت را به مرتدان سپرده است؛ و مى بینیم که خالد بن الولید در زمان ابوبکر با مرتدان جنگید و آنها را شکست داد، پس خداوند خالد را در برابر مرتدان بیش از علی یاری کرده است! و حال آن که خداوند بر هیچ کس ستم نمى کند، و لشکریان ابوبکر و عمر و عثمان و نماینده هایشان در برابر کفار پیروز می شدند، در حالی که علی توان مقاومت را در برابر مرتدان نداشت! و همچنین خداوند می گوید: ﴿وَلا تَهِنُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ﴾. (آل عمران: ۱۳۹). «و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید».
و مى فرماید: ﴿فَلا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَکُمْ وَلَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ﴾. (محمد: ۳۵).
«پس هرگز (از جنگ با کفار و مقابله با دشمنان) سست نشوید و (دشمنان را) به صلح (ذلتبار) دعوت نکنید در حالى که شما برترید، و خداوند با شماست و چیزى از (ثواب) اعمالتان را کم نمى کند».
اما علی وقتی نتوانست معاویه را از ورود به قلمرو و شهرهایش جلوگیری کند او را به صلح فرا خواند و از او خواست که هر یک بر آنچه هست باشد، اگر آنگونه که شیعه می گویند یاران علی مؤمن بوده اند، و آنها مرتد بوده اند باید یاران علی برتر قرار می گرفتند و این خلاف واقعیت است.
(۷۳) شیعیان نمی توانند ایمان و عدالت علی را ثابت کنند مگر آن که سنی شوند؛ چون وقتی خوارج و کسانی که علی رضی الله عنه را کافر یا فاسق می دانند به آنها بگویند که ما قبول نداریم که علی مؤمن بوده است، بلکه او کافر و ظالم بوده است چنان که شیعه در مورد ابوبکر و عمر می گویند شیعه هر دلیلی برای مؤمن بودن علی ارائه دهند، آن دلیل بر مؤمن بودن ابوبکر و عمر و عثمان نیز دلالت مى کند. اگر دلیل بیاورند که اسلام و هجرت و جهاد علی به تواتر ثابت است، همانطور اسلام و هجرت و جهاد ابوبکر و عمر و عثمان نیز به تواتر نقل شده است و بلکه مسلمان بودن معاویه و خلفای بنی امیه و بنی عباس و نماز خواندن و روزه گرفتن شان و جهادشان علیه کفار به تواتر ثابت است!
اگر شیعه یکی از اینها را به نفاق متهم کنند، خارجی می تواند علی را به نفاق متهّم نماید، و اگر شبهه ای ارائه بدهند، خارجی شبهه ای بزرگتری ارائه مى دهد.
و اگر بگویند که ابوبکر و عمر منافق و دشمن پیامبر بودند و تا آن جا که توانستند دینش را خراب کردند، خارجی همین سخن و ادعا را در مورد علی هم می تواند بگوید، و سخنش را چنین توجیه مى کند و می گوید: علی نسبت به پسر عمویش حسادت میورزید و دشمنی و حسادت در خاندان بیشتر است بنابراین می خواست دین او را فاسد نماید و وقتی در دوران حیات پیامبر و در زمان خلفای ثلاثه به این کار موفق نشد، برای کشتن خلیفه سوم تلاش کرد و آتش فتنه را روشن نمود، تا اینکه توانست اصحاب و یاران محمد را به قتل برساند و این کار را به خاطر آن کرد که نسبت به پیامبر کینه می ورزید، و او پشت پرده با منافقانی که او را خدا و پیامبر قرار دادند هماهنگ بود و برخلاف آنچه در دل داشت اظهار می کرد چون دین او تقیه است، بنابراین باطنی ها از پیروان او هستند و راز او نزد آنهاست و مذهب باطنی را از او نقل می کنند.