سوال این است وقتی که وظیفه ها و خصوصیت هایی که ویژه پیامبران هستند از قبیل عصمت و رساندن از سوی خدا و معجزات و غیره با وفات خاتم الانبیاء محمد صلى الله علیه وآله وسلم متوقف نشده اند و پایان نیافته اند و بعد از او در دوازده نفر دیگر این خوصیت ها متجلی گشته اند پس اهمیت عقیده ختم نّبوت چیست؟!
(۱۲۰) شیعیان می گویند که وجوب تعیین امام به قاعده لطف الهی[۶] بر می گردد، و عجیب این است که امام دوازدهم آنها در کودکی پنهان شده و تا به امروز بیرون نیامده است! پس از امام شدن او چه لطفی به مسلمین رسیده است؟!
(۱۲۱) شیعیان ادعا می کنند که ائمه شان معصومند[۷] اما به اتفاق همه کارهایی از ائمه سر زده که با عصمت ایشان منافی و متضاد است، به عنوان مثال:
أ – حسن بن علی رضی الله عنهما با پدرش علی رضی الله عنه در اینکه به جنگ کسانی برود که مى خواهند انتقام خون عثمان را بگیرند مخالف بود؛ تردیدی نیست که یکی درست می گفته و یکی بر خطا بوده است. و هر دو نزد شیعه امام معصومند!
ب – حسین بن علی در قضیه صلح با معاویه با برادرش حسن مخالف بود؛ تردیدی نیست که یکی کارش درست بوده و دیگرى بر اشتباه بوده است، و از دیدگاه شیعه هر دو امام معصومند!
ج – بلکه بعضی از کتابهای شیعه از علی روایت کرده اند که گفت: از گفتن حق به من، یا ارائه مشوره عادلانه اباء نورزید زیرا من از خطا و اشتباه ایمن نیستم[۸].
(۱۲۲) یکی از قواعد شیعه این است که هر کسی از اهل بیت ادعای امامت کند و چیزهای خارق العادهای که نشانگر صدق و راستی او هستند ارائه دهد امامت او ثابت مى شود، اما با آن که زید بن علی ادّعای امامت کرد شیعیان امامت او را نپذیرفتند، و در مقابل امامت را برای مهدی غایب خود که ادعای امامت نکرده و آن را اظهار ننموده چون طبق عقیده آنها در کودکی غایب و پنهان شده است، ثابت کردند.
(۱۲۳) وقتی این آیه نازل شد که: ﴿إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا﴾. (النساء: ۵۸). «خداوند به شما فرمان مى دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید».
پیامبر بنی شیبه را فراخواند و کلید کعبه را به آنها داد و گفت: «خذوها یا بنی طلحه خالده مخلده فیکم إلى یوم القیامه، لا ینـزعها منکم إلا ظالم». «ای بنی طلحه آن را بگیرید برای همیشه تا روز قیامت به دست شما خواهد بود و کسی جز ستمگری آن را از دست شما نخواهد گرفت»[۹].
پیامبر -صلى الله علیه وآله وسلم- در مورد خادم و سدنه کعبه چنین می گوید، پس چرا در مورد خلافت علی که برای همه مسلمین مهم بود و مصالح زیادی به آن وابسته است چنین چیزی نگفت؟!
(۱۲۴) شیعیان حدیثی ساخته اند که در آن آمده است: «لعنت خدا بر کسی باد که در لشکر اسامه شرکت نکرد و از آن باز ماند[۱۰]، آنها با ساختن این حدیث مى خواهند بر عمر لعنت بفرستند! اما فراموش کرده اند که آنها باید دو چیز را ثابت کنند.
أ – یکی اینکه علی از شرکت در لشکر اسامه باز نمانده است، و اگر باز نمانده و شرکت کرده پس او به امامت ابوبکر اعتراف کرده است؛ چون او راضی شده که سرباز فرماندهی باشد که ابوبکر او را تعیین کرده است!
ب – یا اینکه بگویند علی در لشکر اسامه شرکت نکرده است، پس علی مشمول دروغی مى شود که ساخته اند!
[۱]- أصل الشیعه وأصولها ص ۴۹٫
[۲]- البخاری.
[۳]- مالک بن الأشتر – خطبه وآراؤه ص ۸۹، والفتوح ابن عثم ۳۹۶٫
[۴]- الفصل فی الملل والأهواء والنحل ۴/۲۳۵٫
[۵]- بحار الانوار ۲۶/۲۸٫
[۶]- یعنى امامت نزد شیعه مانند نبوت است که لطفى از طرف پروردگار می باشد، و باید در هر زمانى امامى هدایتگر که جانشین پیامبر است، باشد، و از وظایف او راهنمایى و هدایت بشریت و تدبیر امور و مصلحت ایشان است … تا آخر. نگا: «الإمامه والنص» أستاذ فیصل نور، ص ۲۹۰٫
[۷]- مقصود از عصمت این است که امام از تمامى گناهان کبیره و صغیره معصوم است، و هیچگاه در فتوا دادن و در جواب آن گمراه نمی شود و به خطا نمیرود، و فراموش نمی کند، و به چیزى از امور دنیا غافل نمی شود» چنانکه در کتاب میزان الحکمه ( ۱/۱۷۴) آمده است، و نگا: «عقائد الإمامیه» (ص ۵۱ )، و«بحار الأنوار» ( ۲۵/۳۵۰-۳۵۱).
[۸]- الکافی ۸/۲۵۶ و بحار الانوار ۲۷/۲۵۳٫
[۹]- الطبرانی در الکبیر و در الاوسط (مجمع الزوائد ۳/۲۸۵).