(۱۳۰) در مسائل متعددی اقوال متناقض و متضادی از جعفر الصادق نقل مى شود؛ تقریباً هیچ مسئله فقهی نیست مگر آن که از امام صادق در مورد آن دو قول نقل مى شود که اغلب با هم متضاد و متناقض اند؛ به عنوان مثال چاه آبی که در آن نجاستی بیافتد، یک بار امام صادق گفته است که چاه آب چون دریاست و هیچ چیز آن را پلید و نجس نمى کند، و بار دیگر گفته است که همه آب چاه باید کشیده شود، و بار دیگر گفته است هفت یا شش دلو آب از آن بکشند.
وقتی از یکی از علمای شیعه پرسیدند که راه بیرون رفتن از این تناقض و تضاد چیست؟ گفت: مجتهد در میان این اقوال اجتهاد کند و یکی را ترجیح دهد، و اقوال دیگر را تقیه بشمارد! به او گفته شد اگر مجتهد دیگری اجتهاد کرد و قول دیگری غیر از آن قول را ترجیح داد در مورد اقوال دیگر چه بگوید؟ گفت: همان چیز را بگوید، یعنی بگوید که اقوال دیگر تقیه بوده اند! به او گفته شد پس همه مذهب جعفر الصادق از بین رفت!! چون هر مسئلهای که به او نسبت داده مى شود احتمال آن می رود که از روی تقیه آن را گفته باشد، چون علامتی نیست که بوسیله آن تقیه را از آنچه تقیه نیست تشخیص بدهیم!
(۱۳۱) کتابهای معتمد و موثوق حدیث نزد شیعه «الوسائل» الحر العاملی متوفاى سنه ۱۱۰۴هـ و«البحار» المجلسی متوفاى سنه ۱۱۱۱هـ و«مستدرک الوسائل» الطبرسی متوفاى سنه ۱۳۲۰هـ و تمامى این کتابها متأخر هستند، و اگر این احادیث را از طریق سند و روایت جمع کرده اند پس شخص عاقل چگونه این احادیث را قبول مى کند در حالیکه طی ۱۱ تا ۱۳ قرن نوشته نشده اند؟!
(۱۳۲) روایات و احادیث زیادی در کتاب های شیعه از اهل بیت نقل شده که با روایت های اهل سنت مطابق هستند؛ در عقیده و نپذیرفتن بدعت ها و دیگر چیزها، روایاتی آمده که پیش اهل سنت هستند، اما شیعیان این روایات را به بهانه اینکه از روی تقیه گفته شده اند! تاویل می کنند چون که با میل و هوای نفس آنها مطابقت ندارند.
(۱۳۳) صاحب نهج البلاغه که یکی از کتاب های معتبر شیعیان است نقل مى کند که علی رضی الله عنه ابوبکر و عمر رضی الله عنهما را ستوده است؛ چنان که از علی نقل مى کند که درباره ابوبکر گفت: او پاک در حالی که عیب اندک داشت از دنیا رفت، خیر دنیا را به دست آورد و پیش از آن به شرّ آن گرفتار شود از دنیا رفت، اطاعت الهی را به جا آورد و بگونه شایسته تقوای الهی را رعایت کرد[۹].
شیعیان وقتی مشاهده می کنند که علی اینگونه ابوبکر را می ستاید حیران و گیج می شوند زیرا آنچه علی می گوید با عقیدهای که شیعیان درباره اصحاب دارند مخالف است زیرا عقیده شیعیان در اصحاب باید عیب جویی بشوند، بنابراین سخنان امام علی را بر تقیه حمل می کنند!! و می گویند که علی به خاطر به دست آوردن دل کسانی که به صحت خلافت شیخین معتقد بودند چنین گفت، یعنی علی می خواست یارانش را فریب دهد! پس شیعه باید بگویند که علی منافق و بزدل بوده است که بر خلاف آنچه در دلش بوده، چیزی دیگر اظهار می کرده است، در صورتی که علی شجاع بود و سخن حق را می گفت.
(۱۳۴) شیعه ها ادعا می کنند که امامانشان معصوم هستند، ولی روایات زیادی دارند که در آن بیان شده که ائمه مانند دیگر انسانها اشتباه می کنند و به خطا مى روند…. و این روایات شیعه را دچار مشکل کرده است چنان که مجلسی عالم بزرگ شیعه اعتراف مى کند که: «مسئله خیلی مشکل است چون اخبار و نشانه های زیادی بر این دلالت مى کند که سهو و فراموشی و خطا از آنها سر می زده است…..»[۱۰].
(۱۳۵) امام یازدهم شیعیان حسن عسکری وفات یافت بدون آن که فرزندی داشته باشد، بنابراین برای آن که پایه های مذهب امامی در هم شکسته نشود و از بین نرود. فردی به نام عثمان بن سعید به دورغ گفت که امام عسکری فرزندی داشته است که در چهار سالگی پنهان شده و او جانشین پدرش مى باشد.
عجیب است! شیعیان می گویند که ما سخن کسی جز فرد معصوم را قبول نمى کنیم ولی در مورد مهمترین عقیده شان ادعای مردی را که معصوم نیست قبول می کنند!!
(۱۳۶) شیعیان همیشه به مروان بن الحکم حمله می کنند و هر زشتی را به او نسبت مى دهند، سپس بر خلاف این در کتاب هایشان روایت می کنند که حسن و حسین رضی الله عنهما پشت سر مروان نماز مى خواندند![۱۱].
و عجیب اینجاست که معاویه پسر مروان با رمله دختر علی رضی الله عنه ازدواج کرد!! چنان که نسب شناسان بیان کرده اند[۱۲]. و همچنین زینب بنت الحسن المثنّی با نوه مروان ولید بن عبدالملک ازدواج کرده بود[۱۳]، و ولید با نفیسه بنت زید بن الحسن بن علی ازدواج کرده بود[۱۴].
[۱]- شما باید یکی از دو چیز را بپذیرید:
۱ ـ یا اینکه این قرآن وجودی نداشته و شما بر علی دروغ میبندید.
۲ ـ و یا اینکه قبول کنید که علی رضی الله عنه حق را کتمان نمود و مسلمین را در طول مدت خلافت خود فریب داده است! و علی از چنین چیزی پاک و مبرا است.
[۲]- تنقیح المقال ۳/۱۴۲٫
[۳]- نگا: کتاب سلیم بن قیس العامری ص ۹۲ وکتاب الروضه الکافی ۸/۲۴۵٫ حیاه القلوب مجلسی، فارسی ۲/۶۴۰٫
[۴]- رجال الکشی ص ۵۳٫
[۵]- اصول الکافی ۱/۲۴۷٫
[۶]- رجال الکشی ص ۵۳ و معجم رجال الحدیث، الخوئی ۱۲/۸۱٫
[۷]- رجال الکشی ص ۵۳٫
[۸]- کشف الغطاء جعفر النجفی ص ۵، ودائره المعارف الشیعیه محسن الأمین ۱/۲۷٫