(۱۲۵) شیعیان می گویند نسخهای از قرآن پیش علی رضی الله عنه بود که به همان صورت که قرآن نازل شده ترتیب داده شده است! از آنها می پرسیم که علی رضی الله عنه بعد از عثمان رضی الله عنه به خلافت رسید، پس چرا او این قرآن کامل و دست نخورده را بیرون نیاورد؟![۱]. و قرآن حال حاضر همان قرآنى است از مرویات علی و به همان صورت که قرآن نازل شده ترتیب داده نشده است.
(۱۲۶) شیعیان ادعا می کنند که اهل بیت و خاندان پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم را دوست می دارند، اما کارهایی می کنند که با این ادعا منافی و متضاد است؛ زیرا آنها نسب بعضی از خاندان و اهل بیت را انکار کرده اند؛ چنان که دختران پیامبر رقیه و ام کلثوم رضی الله عنهما را از اهل بیت نمی دانند! و عباس عموی پیامبر و فرزندانش را از اهل بیت بیرون کرده اند، و همچنین زبیر پسر صفیه عمّه پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم را از عترت و خاندان پیامبر نمی دانند. و آنها بسیاری از فرزندان فاطمه را دوست نمی دارند، و با آنها دشمنی مى نمایند، بلکه به آنها فحش و ناسزا می گویند مانند زید بن علی و فرزندش یحیی و ابراهیم و جعفر فرزندان موسی کاظم، و برادر امام حسن عسکری جعفر بن علی. و معتقدند که حسن بن حسن «مثنی» و پسرش عبدالله «المحض» و فرزندش محمد (النفس الزکیه) مرتد شده اند! و همچنین در مورد ابراهیم بن عبدالله و زکریا بن محمد باقر و محمد بن عبدالله بن حسین بن حسن و محمد بن قاسم بن حسین و یحیی بن عمر و …. چنین عقیدهای دارند. پس کجاست ادعای محبت آل بیت؟! و سخن یکی از شیعیان گواهی بر این مطلب است که می گوید: «سایر فرزندان حسن بن علی کارهای زشتی می کردند که نمى توان کارهایشان را تقیه قرار داد»![۲].
و بزرگتر و خطرناکتر از آن این است که:
(۱۲۷) شیعیان همه اهل بیت را که در قرن اوّل بوده اند کافر قرار مى دهند!! زیرا در روایت ها و منابع مورد اعتمادشان آمده است که بعد از پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم همه مردم مرتد شدند، به جز سه نفر: سلمان و ابوذر و مقداد، و بعضی می گویند فقط هفت بر اسلام باقی ماندند، اما از این هفت نفر هیچ کس از اهل بیت نیست[۳]. پس شیعه همه را مرتد و کافر قرار داده اند.
(۱۲۸) الحسن بن علی رضی الله عنهما با اینکه یاوران و لشکریانی داشت و مى توانست جنگ را ادامه دهد اما با معاویه صلح کرد، و در مقابل برادرش حسین رضی الله عنه با اینکه افرادش کم بودند و مى توانست صلح کند و جنگ را رها کند علیه یزید قیام کرد. پس یکی از دو برادر کارش درست بوده و دیگری کارش اشتباه بوده است؛ زیرا اگر دست کشیدن الحسن و صلح کردن او با اینکه توانایی جنگیدن را داشت به جا بوده است؛ قیام حسین بدون آن که قدرتی داشته باشد، با اینکه مى توانست صلح کند اشتباه است، و اگر قیام حسین با اینکه توانایی نداشت به حق و به جا بوده است، صلح کردن الحسن و دست کشیدن او از جنگ با اینکه قدرت داشت اشتباه بوده است!
و بلکه بعضی از افراد برجسته اهل بیت را به صراحت کافر قرار داده اند! مانند عباس عموی پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم که شیعه می گویند که این آیه درباره او نازل شده است که: ﴿وَمَنْ کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِیلاً﴾[۴]. (الإسراء: ۷۲).
«و هر که در این دنیا کور باشد (یعنی: کوردل و فاقد بصیرت معنوی باشد به طوری که توان نگرش در حجت ها، آیات و برهانهای خداوند را نداشته باشد) پس او در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است».
و پسر عباس، عبدالله بن عباس که دانشمند امت و مفسّر قرآن بود را کافر قرار داده اند؛ در الکافی جملهای درباره عبدالله بن عباس آمده که به کفر او اشاره مى کند و می گوید که او جاهل و بی عقل بوده است[۵]! و در رجال الکشی آمده است: «اللهم العن ابنی فلان وأعم أبصارهما، کما عمیت قلوبهما»! «بار خدایا فرزندان فلانی را لعنت کن و چشمهایشان را کور کن چنان که دل هایشان را کور کردهای….»[۶] و شیخ و عالم شیعیان حسن المصطفوی در توضیح این عبارت می گوید: «آنها عبدالله بن عباس و عبیدالله بن عباس هستند»[۷].
و شیعیان با دختران پیامبر غیر از فاطمه کینه و دشمنی مى ورزند و چنان از آنها نفرت دارند که بعضی گفته اند که اینها دختر پیامبر نیستند[۸] پس کجاست محبت اهل بیت که شیعیان ادّعای آن را می کنند؟!
(۱۲۹) در زمان خلافت ابوبکر -رضی الله عنه- علی در جنگ با مرتدین مشارکت نمود و کنیزی از افراد اسیر شده بنی حنیفه بهره او شد که بعدها علی از او صاحب فرزندی به نام محمد بن الحنفیه گردید، از این چنین بر می آید که از دیدگاه علی خلافت ابوبکر درست بوده است، و اگر درست نمی بود علی مشارکت با او را در این امر نمی پسندید.