محمّد باقر مجلسی مینویسد:
«کتاب الکافی … أضبط الأصول وأجمعها وأحسن مؤلفات الفرقه الناجیه وأعظمها».[۱]
«کتاب کافی … بیشتر از همه کتب حدیث، اصول را ضبط کرده و از تمام آنها جامعتر است و بهترین و بزرگترین تألیفی شمرده میشود که فرقه ناجیه آن را فراهم آوردهاند».
علاوه بر ستایشهایی که بزرگان امامیه از کتاب کافی نمودهاند، خود مؤلّف نیز در مقدّمه کتابش آن را تمجید کرده و به صحّت همه مندرجات آن تصریح نموده است و خطاب به کسی که نگارش چنان کتابی را از وی خواسته است، مینویسد:
«قلت إنک تحب أن یکون عندک کتاب کاف یجمع فیه من جمیع فنون علم الدین ما یکتفی به المتعلم ویرجع إلیه المسترشد ویأخذ منه من یرید علم الدین والعمل به بالآثار الصحیحه عن الصادقین – -علیه السلام- – والسنن القائمه التی علیها العمل وبها یؤدی فرض الله – عزوجل – وسنه نبیه – -صلى الله علیه وسلم- … وقد یسر الله وله الحمد تألیف ما سألت».[۲]
«(ای برادر) گفتی که دوست میداری نزد تو کتابی باشد که از کتب دیگر بینیازت کند و همه دانشهای دین در آن گرد آید و فراگیرنده دانش را بسنده شود و جویای هدایت بدان رجوع کند و کسی که میخواهد دانش دین را آموخته بکار بندد، از آن بهره گیرد با اعتماد بر آثار صحیح که از امامان راستگفتار رسیده و سنن پایداری که اعمال بر وفق آنها (باید) صورت پذیرد و فرائض خداوند و سنّت پیامبرش بوسیله آنها اداء میگردد …. و خدا را سپاس که تألیف آنچه را درخواست کرده بودی میسّر داشت».
با وجود این، کتاب کافی در عین داشتن روایات صحیح و سودمند متأسفانه از اخبار باطل و نادرست نیز خالی نیست[۳]. ما در اینجا نمونههایی چند از آن آثار را میآوریم و نظر خوانندگان محترم و بویژه پژوهشگران ارجمند را بدانها جلب میکنیم. پیش از نقد احادیث کافی لازم میدانیم یادآور شویم که برخلاف آنچه که افراد کم اطلاع میپندارند احادیث کافی نزد اعلام شیعه امامیه، قطعی الصّدور نیست تا آنجا که محمّد باقر مجلسی در کتاب «مرآه العقول» بسیاری از روایات آن را (به اعتبار اسناد و راویان احادیث) تضعیف نموده است. بنابراین نقد پارهای از روایات کافی نباید موجب شگفتی و مایه انکار کسی شود.
[۱]– مرآه العقول، اثر مجلسی، ج ۱، ص ۳٫
[۲]– مقدّمه «الأصول من الکافی» ج ۱، ص ۸-۹، چاپ تهران (دارالکتب الإسلامیه).
[۳]– علت این امر آنست که احادیث کتاب کافی و دیگر کتب اربعه امامیه (فقیه، استبصار، تهذیب) از کتابها و جزوات پیشین که به آنها «أصول أربعمأه» گفته میشد، برگرفته شدهاند و آن کتابها همگی قطعی و بیچون و چرا نبودهاند، وحید بهبهانی ضمن تعلیقات خود بر «منهج المقال» در این باره مینویسد: «یظهر مما فی فهرست الشیخ (رح) منضما إلی ما فی التهذیب إن الأصول لم تکن قطعیه عند القدماء». یعنی: «از کتاب فهرست شیخ طوسی – که خدایش رحمت کند – و همراهی (و مقایسه آن با) کتاب «تهذیب الأحکام» آشکار میشود که «اصول اربعمأه» نزد قدمای شیعه قطعی نبودهاند». سپس علامه وحید به آوردن شاهدی در این باره پرداخته است و مدّعا را به اثبات میرساند. (به: التعلیقه علی منهج المقال، چاپ سنگی، ص ۸، که بهمراه منج المقال استرآبادی به چاپ رسده است نگاه کنید).