ترمذی، باب: [الرِّیَاءِ وَالسُّمْعَهِ]
۲۹۷- «عَنْ أَبِیْ هُرَیْرَهَ رضی الله عنه عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و سلم قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى إِذَا کَانَ یَوْمُ القِیَامَهِ یَنْزِلُ إِلَى العِبَادِ لِیَقْضِیَ بَیْنَهُمْ، وَکُلُّ أُمَّهٍ جَاثِیَهٌ. فَأَوَّلُ مَنْ یَدْعُو بِهِ رَجُلٌ جَمَعَ القُرْآنَ، وَرَجُلٌ قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، وَرَجُلٌ کَثِیرُ المَالِ، فَیَقُولُ اللَّهُ لِلْقَارِئِ: أَلَمْ أُعَلِّمْکَ مَا أَنْزَلْتُ عَلَى رَسُولِی؟ قَالَ: بَلَى یَا رَبِّ. قَالَ: فَمَاذَا عَمِلْتَ فِیمَا عَلِمْتَ؟ قَالَ: کُنْتُ أَقُومُ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَآنَاءَ النَّهَارِ، فَیَقُولُ اللَّهُ لَهُ: کَذَبْتَ، وَتَقُولُ لَهُ المَلَائِکَهُ: کَذَبْتَ، وَیَقُولُ اللَّهُ: بَلْ أَرَدْتَ أَنْ یُقَالَ: إِنَّ فُلَانًا قَارِئٌ، فَقَدْ قِیلَ ذَاکَ، وَیُؤْتَى بِصَاحِبِ المَالِ، فَیَقُولُ اللَّهُ لَهُ: أَلَمْ أُوَسِّعْ عَلَیْکَ، حَتَّى لَمْ أَدَعْکَ تَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ؟ قَالَ: بَلَى یَا رَبِّ! قَالَ: فَمَا عَمِلْتَ فِیمَا آتَیْتُکَ؟ قَالَ: کُنْتُ أَصِلُ الرَّحِمَ، وَأَتَصَدَّقُ، فَیَقُولُ اللَّهُ لَهُ: کَذَبْتَ، وَتَقُولُ لَهُ المَلَائِکَهُ: کَذَبْتَ، وَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى: بَلْ أَرَدْتَ أَنْ یُقَالَ: فُلَانٌ جَوَادٌ، فَقَدْ قِیلَ ذَاکَ، وَیُؤْتَى بِالَّذِی قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، فَیَقُولُ اللَّهُ لَهُ: فِی مَاذَا قُتِلْتَ؟ فَیَقُولُ: أُمِرْتُ بِالجِهَادِ فِی سَبِیلِکَ، فَقَاتَلْتُ حَتَّى قُتِلْتُ، فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ: کَذَبْتَ، وَتَقُولُ لَهُ المَلَائِکَهُ: کَذَبْتَ، وَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى: بَلْ أَرَدْتَ أَنْ یُقَالَ: فُلَانٌ جَرِیءٌ, فَقَدْ قِیلَ ذَاکَ “، ثُمَّ ضَرَبَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم عَلَى رُکْبَتِی، فَقَالَ: یَا أَبَا هُرَیْرَهَ، أُولَئِکَ الثَّلَاثَهُ أَوَّلُ خَلْقِ اللَّهِ، تُسَعَّرُ بِهِمُ النَّارُ یَوْمَ القِیَامَهِ».
- «از ابوهریره رضی الله عنه از پیامبرصلی الله علیه و سلم روایت شده است که فرمودند: «وقتی روز قیامت میآید، خداوند به میان بندگان میآید تا بینشان داوری کند، در حالی که هر امتی خاشعانه و خاضعانه [منتظر فرمان خداوند مبنی بر شروع محاکمه] بر زانوهایشان نشستهاند. نخستین کسانی که [به دادگاه] صدا زده میشوند [سه نفر هستند]، مردی که در دنیا حافظ [و قاری] قرآن بوده است([۱]) و مردی که در راه خدا مبارزه کرد و کشته شده است و مردی که دارای مال و ثروت زیادی بوده است. خداوند به قاری قرآن میفرماید: آیا آنچه بر پیامبرم نازل کردم به تو یاد ندادم؟ میگوید: خدایا! چرا، میفرماید: پس در آنچه یاد گرفتی چگونه عمل کردی؟ جواب میدهد: چندین ساعت از شب و روز آن را میخواندم (شب و روز آن را میخواندم)، خداوند میفرماید: دروغ گفتی و فرشتگان [نیز] به او میگویند: دروغ گفتی، خداوند میفرماید: بلکه خواستی گفته شود: فلان شخص قاری قرآن است و این هم گفته شد. صاحب مال (ثروتمند) آورده میشود، خداوند خطاب به او میفرماید: آیا به تو چنان مالی ندادم که به کسی محتاج نبودی؟ جواب میدهد: خدایا! چرا، خداوند میفرماید: پس در آنچه به تو دادم چه کار کردی؟ میگوید: من با آن صلهی رحم کردم و از آن بخشیدم (صدقه دادم)، خداوند خطاب به او میفرماید: دروغ گفتی و فرشتگان [نیز] به او میگویند: دروغ گفتی، خداوند متعال میفرماید: بلکه خواستی گفته شود: فلان شخص فردی بسیار بخشنده و سخاوتمند است و این هم گفته شد. سپس کشته شده در راه خدا آورده میشود، خداوند خطاب به او میفرماید: در چه راهی کشته شدی؟ میگوید: به جهاد در راه تو امر شدم، پس مبارزه کردم تا این که کشته شدم، خداوند متعال به او میفرماید: دوغ گفتی و فرشتگان [نیز] به او میگویند: دروغ گفتی، خداوند متعال میفرماید: بلکه خواستی گفته شود: فلان شخص، فرد شجاعی است و این نیز گفته شد. سپس پیامبر صلی الله علیه و سلم بر دو زانوی من (ابوهریره) زدند و فرمودند: ای ابوهریره! آن سه نفر، نخستین مخلوقات خداوند هستند که با آنها آتش دوزخ برافروخته میشود».
ترمذی میگوید: این حدیث حسن غریب است.
[۱]– جامع قرآن یعنی حافظ قرآن و نیز کسی که قرائت و علوم قرآن را میدانسته است.