نسائی، باب: [فضل التسلیم على النبی صلی الله علیه و سلم]
۲۸۶- «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی طَلْحَهَ عَنْ أَبِیهِ رضی الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم جَاءَ ذَاتَ یَوْمٍ وَالْبُشْرَى فِی وَجْهِهِ، فَقُلْنَا: إِنَّا لَنَرَى الْبُشْرَى فِی وَجْهِکَ، فَقَالَ: إِنَّهُ أَتَانِی الْمَلَکُ، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ! إِنَّ رَبَّکَ یَقُولُ: أَمَا یُرْضِیکَ أَنَّهُ لَا یُصَلِّی عَلَیْکَ أَحَدٌ، إِلَّا صَلَّیْتُ عَلَیْهِ عَشْرًا، وَلَا یُسَلِّمُ عَلَیْکَ أَحَدٌ، إِلَّا سَلَّمْتُ عَلَیْهِ عَشْرًا».
- «از عبدالله بن ابی طلحه از پدرش رضی الله عنه روایت شده که گفت: روزی پیامبرصلی الله علیه و سلم در حالی که در چهرهاش آثار خوشحالی نمایان بود، نزد ما آمد، گفتیم: [ای پیامبر خدا!] آثار خوشحالی را در چهرهات میبینیم [از چیست؟] فرمودند: فرشتهای نزدم آمد و گفت: [خداوند میفرماید:] «ای محمد! آیا این تو را راضی میکند که هیچ فردی بر تو درود نمیفرستد، مگر این که من ده بار بر او درود میفرستم و هیچ فردی بر تو سلام نمیکند، مگر این که من ده بار بر او سلام میکنم؟!».