باب الآیات المُأوَّلَهِ بقیام القائم (۱۸)

در اینجا قول مرحوم «مرتضی مطهّری» -که این روزها از او تمجید و تبجیل بسیار و آثار او ترویج می‌شود- درباره آیات سوره قصص را ذکر می‌کنیم تا خواننده محترم بداند با آنکه وی از معتقدین به مهدی بوده أمّا از آیات سوره قصص مهدی استخراج نکرده است. (فتأمّل):

این سه آیه به یکدیگر مرتبط‌اند و مجموعاً یک مطلب را بیان می‌کنند. معنای مرتبط سه آیه این است: «فرعون در زمین برتری جویی کرد و مردم زمین را فرقه فرقه کرد([۱])، گروهی از آنان را ذلیل و ضعیف می‌ساخت پسران آنها را سر می‌بُرید و (تنها) دخترانشان را باقی می‌گذاشت، او از مفسدان بود و حال آنکه ما اراده می‌کردیم که بر همان استضعاف شدگان از ناحیه فرعون، منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان قرار دهیم و آنان را در زمین مستقرّ سازیم و به دست آنان به فرعون و (وزیرش) هامان آن را نشان دهیم که از آن حذر می‌کردند».

می‌بینیم که جملۀ: ﴿وَنُمَکِّنَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ﴾ و جمله: ﴿وَنُرِیَ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ…﴾ از آیه سوّم، عطف است به جلمه: ﴿أَن نَّمُنَّ﴾ از آیه دوّم و متمِّمِ مفاد آن است. و بنابراین این دو آیه را نمی‌توان از یکدیگر مجزّا ساخت. از طرف دیگر می‌بینیم محتوای جمله دوّم از آیه سوّم یعنی جمله: ﴿وَنُرِیَ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ…﴾ مربوط است به محتوای آیه اوّل و سرنوشت فرعون را که در آیه اوّل جبّاریّتهایش مطرح شده است، مطرح کرده است، پس آیه سوّم را از آیه اوّل نمی‌توان جدا کرد و چون آیه سوّم عطف به آیه دوّم و متمّمِ آن است آیه دوم، را نیز آیه أوّل نمی‌توان جدا کرد.

اگر آیه سوّم نبود یا در آیه سوّم سرنوشت فرعون و هامان مطرح نشده بود، ممکن بود آیه دوّم را از آیه اوّل جدا کنیم و مستقلّ بگیریم و از آن یک أصل کلّی استفاده کنیم أمّا پیوند جداناشدنی این سه آیه به یکدیگر مانع استفاده یک أصلی کلّی است. آنچه استفاده می‌شود این است که فرعون برتری­جویی و تفرقه‌­اندازی و استضعافگری و فرزندکُشی می‌کرد درحالیکه در همان وقت اراده ما بر آن قرار داشت که بر همان مردم تحقیر شده و مظلوم و محروم منّت نهیم و آنها را پیشوایان و وارثان قرار دهیم پس ﴿ٱلَّذِینَ﴾ در آیه، اشاره به «معهود» است نه عامّ استغراقی.

به علاوه نکته دیگری در آیه هست و آن اینکه جمله: ﴿وَنَجۡعَلَهُمۡ أَئِمَّهٗ﴾ عطف شده بر جمله ﴿أَن نَّمُنَّ﴾ که مفادش این است: بر آنها منّت نهیم و آنها را چنین و چنان قرار دهیم. نفرموده است: «بِأن نَجعَلَهُم….» که مفادش این بود : منّتی که بر آنها نهادیم عیناً همان إِعطاء إمامت و وراثت بود -چنانکه معمولاً اینگونه تفسیر می‌شود- مفاد این است که اراده ما این بود که بر آن مستضعفان از راه فرستادن پیامبر و کتاب آسمانی (= موسی و تورات) و تعلیم و تربیت دینی و تولید اعتقاد توحیدی منّت نهیم و آنها را أهل ایمان و صلاح قرار دهیم. پس آیه می‌خواهد بگوید: ﴿وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى ٱلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَنَجۡعَلَهُمۡ أَئِمَّهٗ…﴾([۲]).

[۱]– پُر واضح است که فرعون مردم چین و ژاپن یا مردم نروژ و انگلستان را فرقه فرقه نکرد بلکه در منطقه مشخّصی از کره زمین به تباهکاران پرداخته بود.

[۲]– مقدّمه‌ای بر جهان بینی اسلامی، جامعه و تاریخ، فصل اسلام و مادیت تاریخی، ص ۴۴۴ تا ۴۴۶٫

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …