بنابراین بر هر فرد مسلمانی واجب است که هوشیارانه از شرک و هر عمل شرکآمیز و از افتادن در دام آن به شدّت برحذر باشد، پیوسته در هر وضع و حالتی و در هر پست و مقامی که هست، با تأسّی از حضرت ابراهیم این پیامبر و خلیل خدا، دست به دعا بگوید:
﴿وَٱجۡنُبۡنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ ٣۵ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِۖ﴾ [ابراهیم: ۳۵-۳۶].
«(پروردگارا!) مرا و فرزندانم را از پرستیدن بتها دور بدار، پروردگارا، آنها بسیاری از مردم را گمراه و منحرف کردهاند…».
پس چنانکه ملاحظه میشود حضرت ابراهیم با وجود اینکه او پیامبر و خلیل خداست، باز از شرک میترسد و دعا میکند که خداوند او و فرزندانش را از شرک مصون بدارد. بنابراین وقتی که وضع و حالت پیامبر و دوست خدا چنین است پس باید دیگران چکار کنند؟! و آنطوری که ابراهیم تیمی / میگوید: «و من یأمن من البلاء بعد إبراهیم؟!»: پس کیست که بعد از ابراهیم خلیل علیه السلام (بدون دعا و انابت) از بلا و مصیبت نجات یابد؟[۱].
بنابراین باید با هوشیاری و جدیت تمام هر قلب زندهای و هر عقل و اندیشه بیداری جداً از شرک و اعمال شرکآمیز بپرهیزد و همواره دست به دعا از خدای توانا بخواهد که او را از ملوث شدن به چنان شرک و اعمال شرکآمیزی مصون و به دور دارد. باید دانست که چنین امری درواقع اقتضا میکند که هر فرد مؤمنی قبل از هر چیز لازم است که حقیقت شرک، اسباب و عوامل و ماهیت و مبادی و انواع آن را به خوبی بشناسد تا اینکه از افتادن و مرتکب شدن به آن در امان بماند، چنانکه حذیفه ابنالیمان در این رابطه گفته است: «کَانَ النَّاسُ یَسْأَلُونَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم عَنِ الْخَیْرِ وَکُنْتُ أَسْأَلُهُ عَنِ الشَّرِّ مَخَافَهَ أَنْ یُدْرِکَنِى»[۲]: «مردم درباره خوبی از رسولخدا صلی الله علیه و سلم میپرسیدند، اما من از بدیها میپرسیدم از بیم آنکه مبادا در آنها افتم و گرفتار شوم»!!.
بدیهی است کسی که فقط خیر و خوبی را میشناسد ممکن است گرفتار بدی نیز بشود، چون آن را نمیشناسد، و یا مانند کسی که آن را میشناسد، دیگران را از آن باز ندارد و منکرش نشود، پس به همین سبب بود که عمربن خطاب رضی الله عنه گفت: «إنّما تنقض عری الإسلام عروه عروه إذا نشأ فی الإسلام من لم یعرف الجاهلیّه»[۳]: اگر در اسلام فقط کسانی رشد کنند که در واقع جاهلیت را نشناختهاند به طور قطع شیرازه اسلام تکهتکه و از هم پاشیده خواهد شد.
آری دوری جستن از تمام انواع شرک، خالص و منحصر گردانیدن توحید برای خدای واحد و بیشریک، یک اصل و زیربنای عقیدتی و توحیدی است که باید همه عبادتها و طاعتهایی را که افراد انسان به وسیله آن به پروردگار خود نزدیک میشوند اعم از حج و غیرحج براساس آن پایهریزی و استوار گردد. چنانکه خداوند در سوره حج میفرماید:
﴿وَأَذِّن فِی ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ یَأۡتُوکَ رِجَالٗا وَعَلَىٰ کُلِّ ضَامِرٖ یَأۡتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٖ ٢٧ لِّیَشۡهَدُواْ مَنَٰفِعَ لَهُمۡ وَیَذۡکُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ فِیٓ أَیَّامٖ مَّعۡلُومَٰتٍ عَلَىٰ مَا رَزَقَهُم مِّنۢ بَهِیمَهِ ٱلۡأَنۡعَٰمِۖ فَکُلُواْ مِنۡهَا وَأَطۡعِمُواْ ٱلۡبَآئِسَ ٱلۡفَقِیرَ ٢٨ ثُمَّ لۡیَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡیُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡیَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَیۡتِ ٱلۡعَتِیقِ ٢٩﴾ [الحج: ۲۷-۲۹].
«(ای پیامبر!) به مردم اعلان کن که (افراد مسلمان و مستطیع) پیاده، یا سواره بر شتران باریک اندام (و پرتحمل، و وسائل خوب دیگر) ـ که راههای فراخ و دور را طی کنند ـ به حج بیتالله (کعبه) بیایند و ندای تو را پاسخ گویند، تا منافع خویش را ببینند (و به سود مادی و معنوی خود برسند) و در ایّام معیّنی (که روز عید و دو یا سه روز بعد از آن است، به هنگام ذبح قربانی) نام خدا را بر چهارپایانی (همچون بز و گوسفند و شتر و گاو) ببرند که خدا نصیب ایشان کرده است، پس خودتان از (گوشت) آنها بخورید و به بینوایان و مستمندان نیز بخورانید، بعد از آن باید آلودگیها را از خود برطرف سازید و به نذرهای خویش (اگر نذر کردهاند) وفا کنند و خانه قدیمی و گرامی (خدا، کعبه) را طواف نمایند».
پس چنانکه ملاحظه میشود خداوند در آیات کریمهای که در رابطه با حج میباشند، انسان (به ویژه زائران) را به شدّت از شرک و اعمال شرکآمیز برحذر میدارد، و به دوری جستن از آن دستور میدهد، و به روشنی زشتی و ناپسندی این عمل شنیع و زننده و پیامدهای بد و تبعات ناگوار آن را بیان میکند و میفرماید:
﴿وَمَن یُشۡرِکۡ بِٱللَّهِ فَکَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَتَخۡطَفُهُ ٱلطَّیۡرُ أَوۡ تَهۡوِی بِهِ ٱلرِّیحُ فِی مَکَانٖ سَحِیقٖ﴾ [الحج :۳۱].
«و هر کس به خدا شرک ورزد چنان است که گویی از آسمان فرو افتاده و پرندگان (شکاری تکههای بدن) او را ربودهاند یا اینکه تند باد او را به مکان بسیار دوری پرتاب میکند».
در صورتیکه خداوند در آیه قبل از این آیه به خلیل خود: حضرت ابراهیم علیه السلام فرمان داده است که خانهاش (کعبه) را پس از آنکه او را در آنجا مستقر نمود از شرک پاک گرداند و خودش را از ارتکاب به شرک بازدارد. میفرماید:
﴿وَإِذۡ بَوَّأۡنَا لِإِبۡرَٰهِیمَ مَکَانَ ٱلۡبَیۡتِ أَن لَّا تُشۡرِکۡ بِی شَیۡٔٗا وَطَهِّرۡ بَیۡتِیَ لِلطَّآئِفِینَ وَٱلۡقَآئِمِینَ وَٱلرُّکَّعِ ٱلسُّجُودِ ٢۶﴾ [الحج: ۲۶].
«چون برای ابراهیم جای خانه (کعبه) را معین کردیم (بدو گفتیم:) چیزی را با من شریک مگردان و خانهام را برای طوافکنندگان و قیامکنندگان و رکوعکنندگان (و) سجدهکنندگان پاکیزه دار».
بدیهی است آیاتی که پیرامون حج بیان گردیدند سراسر هشداری هستند درباره شرک و اجتناب از آن، و همچنین بیانگر پیامدهای بد آن میباشند، و به طور صریح و آشکاری بر پلیدی و زشتی شرک و خطرات عظیم آن دلالت دارند. پس از خدای رحیم و رحمان میخواهیم که همه ما را از شرّ شرک و اعمال شرکآمیز آن بدور بدارد و اخلاص کامل را در کلیه گفتار و کردار خود به فرد فرد ما عنایت فرماید ـ آمین یا رب العالمین ـ
[۱]– تفسیر ابن جریر ج ۸ ص ۲۲۸٫
[۲]– به روایت بخاری و مسلم.
[۳]– نقل از کتاب: «الفوائد» ص ۲۰۱ و در این کتاب توضیح جالب و رسائی پیرامون این حدیث وجود دارد.