درس سوم، در حج و مناسک آن ندای توحید بلند می‌شود(۱)

بدیهی است یکی از بزرگترین درسهایی که فرد مسلمان از حج و مناسک آن می‌آموزد این است که باید کلیه اعمال و عبادتهای خود را همراه با اخلاص کامل فقط برای خدای یکتا و بدون انباز، و به خاطر جلب رضا و خشنودی او انجام دهد، پس به خاطر حصول چنین هدفی است که فرد مسلمان از ابتدای همان لحظه‌ای که احرام حج را در میقات می‌بندد آن را با اعلان توحید و ترک شرک آغاز می‌کند و اینگونه ندای توحید را سر می‌دهد: «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ لاَ شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ إِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَهَ لَکَ وَالْمُلْکَ لاَ شَرِیکَ لَکَ»: «حاضرم، پروردگارا حاضرم، تو شریک و انبازی نداری، من حاضرم، همه ستایش‌ها و نعمت و ملک و فرمانروایی مخصوص تو است و تو را شریکی نیست».

حاجی پیوسته این ندا را با صدای بلند تکرار می‌کند و در عین حال این احساس را در اعماق دل و درون او زنده و بیدار می‌سازد که براساس این تلبیه‌ی: (لبیک… گفتن) که دارد آن را تکرار می‌نماید واجب است که به طور کلّی انواع عبادت و مناسک را فقط مختص به خدای یکتا گرداند و صرفاً برای او انجام دهد و از شریک قرار دادن و هرگونه عمل شرک‌آمیزی بپرهیزد، زیرا خدای یکتا در همه صفات کمالیه‌اش یگانه و بدون همتا می‌باشد، بنابراین در دعا و نیایش نباید جز خدای واحد، کسی یا چیز دیگری را خواند، بلکه باید فقط بر او توکل کرد و تنها از او کمک و یاری طلبید و عبادت و پرستش را مختص به او گردانید.

پس شخص مؤمن همچنانکه در حج مکلّف است خدا را به یکتایی پرستش کند، لازم است در همه عبادتها و پرستش‌ها نیز چنین باشد، زیرا نباید تردید داشت کسی که ذره‌ای از عبادت را برای غیر خدا انجام دهد، قطعاً برای خدای بزرگ و یکتا شریک قائل شده است و به خسران و زیانمندی آشکاری دچار گردیده و عملش نیز بر باد رفته است، و خداوند مناسک و سایر اعمالش را قبول نخواهد کرد، چون اسلام آمده است تا ندای توحید را بلند کند آری ندای توحید و یکتاپرستی و پذیرفتن دین خداپسند و خالص‌گردانیدن پرستش و عبادت فقط برای خدای واحد و پرهیز از هر نوع شرکی اعم از شرک کوچک و بزرگ و نهان و آشکار.

باید دانست که این فریاد ملکوتی ندای یکتاپرستی اسلام در شرایطی پدید آمد که مشرکان و بت‌پرستان شرک را با توحید مخلوط می‌کردند، حتی در «لبّیک گفتن» که همزمان با احرام حج می‌گفتند شرک را عملاً آشکار و برملا می‌کردند و می‌گفتند: «لَبَّیْکَ لا شَرِیکَ لَکَ  إِلا شَرِیکًا هُوَ لَکَ، تَمْلِکُهُ وَمَا مَلَکَ»: «پروردگارا! به خدمت حاضرم شریک نداری مگر شریکی که از آن توست، تو مالک آنی و مالک آنچه که او مالک آن است».

بنابراین آنان در گفتن این تلبیه حج: «لبیک گفتن» معبودان باطلشان را با خدا شریک می‌کردند و سپس اختیار ایشان را به خدامی‌سپردند، پس این در واقع همان مفهومی است که قرآن هنگام بیان اوضاع و احوال مشرکین درباره آن می‌‌فرماید:

﴿وَمَا یُؤۡمِنُ أَکۡثَرُهُم بِٱللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشۡرِکُونَ ١٠۶﴾ [یوسف: ۱۰۶].

«و بیشترشان به خدا ایمان نمی‌آورند جز اینکه (با او چیزی را) شریک می‌گیرند. (یعنی اگرچه آنان از طرفی ظاهراً به خداوند ایمان داشتند که او خالق و رازق و مدبّر کائنات است امّا از سوی دیگر در عبادت شریک برای او قرار می‌دادند)».

آری، آنان بت‌های بی‌جان و مصنوعی را برای خدا شریک می‌ساختند که قادر به رساندن فایده‌ی و دفع ضرری نبودند نه چیزی را به کسی می‌دادند و نه کسی را از چیزی باز می‌داشتند و فاقد هرگونه اختیاری بودند و حتی اختیار و توانائی دفاع از خود را نداشتند تا چه رسد به اینکه حافظ مال و جان دیگران باشند.

ابن جریر طبری از ابن عباس نقل نموده که گفته است: «یکی از ایمان مشرکان این است که اگر از آنان سؤال شود: آسمان و زمین و کوهها را چه کسی آفریده است؟ خواهند گفت: خداوند، در حالی که آنان مشرک می‌باشند». همچنین از عکرمه روایت شده که گفته است: «وقتی که از مشرکان پرسیده شود: آسمانها و زمین و خود آنان را چه کسی آفریده است؟ در جواب خواهند گفت: خداوند، پس چنین بود ایمان و اعتقادشان به خداوند، امّا در عین حال غیرخدا را نیز می‌پرسیدند!!».

از مجاهد روایت شده که گفته است: «ایمان مشرکان این است که می‌گویند: آفریدگار و روزی‌دهنده ما خداست و تنها اوست که ما را می‌میراند، در صورتی که در کنار چنین ایمان و اعتقادی نیز غیر خدا را در پرستش و عبادت خود با خدا شریک می‌سازند!» همچنین از ابن زید نقل شده که گفته است: «تردیدی نیست هرکسی که غیرخدا را بپرستد، به طور حتم به خداوند نیز ایمان دارد و می‌داند که پروردگارش خداوند است و می‌داند که خداوند آفریدگار و روزی‌دهنده او می‌باشد امّا با این وصف شریک برای او می‌تراشد، و این همان داستان حضرت ابراهیم  علیه السلام است که قرآن، آن را اینگونه بیان می‌کند:

﴿قَالَ أَفَرَءَیۡتُم مَّا کُنتُمۡ تَعۡبُدُونَ ٧۵ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُمُ ٱلۡأَقۡدَمُونَ ٧۶ فَإِنَّهُمۡ عَدُوّٞ لِّیٓ إِلَّا رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٧٧﴾ [الشعراء: ۷۵-۷۷]

«گفت: آیا (می‌دانید که چه کار می‌کنید و) می‌بینید که چه چیز را می‌پرستید؟! هم شما و هم پدران پیشین شما؟ (بدانید:) همه آنها به جز پروردگار جهانیان دشمن من هستند (آنهائی که شما ایشان را معبود خود می‌دانید!!)».

پس حضرت ابراهیم  علیه السلام می‌دانست آنان همراه آنچه که می‌پرستند پروردگار جهانیان را نیز در کنارش پرستش می‌کنند!! و می‌گفت: تردید نیست هرکس در پرستش شریک برای خدا سازد به طور حتم به خدا نیز ایمان دارد، مگر نشنیده‌اید مشرکین چگونه تلبیه می‌خواندند؟ می‌گفتند: « لَبَّیْکَ لا شَرِیکَ لَکَ  إِلا شَرِیکًا هُوَ لَکَ، تَمْلِکُهُ وَمَا مَلَکَ»[۱].

 

 

[۱]– نقل از «جامع‌البیان» ج ۸ ص ۷۷ و ۷۸٫

مقاله پیشنهادی

هدف از کار کردن و رزق حلال به دست آوردن

فرد مسلمان هرکاری که می‌‌‌‌کند، هدفش این باشد که به فرمان و حکم الهی عمل …