کیفیت یعنی حقیت و کُنهِ یک چیز. عرب ها گویند: کیّف الشیءَ، یعنی برای آن چیز کیفیت مشخصی بیان داشت.
فرق میان کیفیت و تمثیل این است که کیفیت یعنی معتقد باشد صفت الله متعال داری فلان کیفیت و چگونگی است، ولی تمثیل، یعنی صفات باری تعالی همانند صفات مخلوقات است.
منظور سلف از نفی کیفیّت نه بدین معناست که مطلقاً صفات را بدون کیفیت بدانند! چرا که چنین اعتقادی برابر با تعطیل و باطل نمودن صفات است. زیرا هر چیزی که موجود باشد بدون استثنا باید دارای کیفیّت خاصِّ به خود باشد. صفات الله متعال هم کیفیتی دارد؛ لیکن عقلِ قاصر ما توان درک آن را ندارد. چگونه سزد که مخلوق بر خالق احاطه یابد در حالی که الله متعال می فرماید:*لَیس کَمِثلِه شَیءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ البَصیر*: (هیچ چیز همانند او نیست و او بسیار شنوا و بی نهایت بیناست) . و می فرماید: *هَل تَعلَم له سمیًّا*: (آیا برایش هم نامی(هم-تایی) می شناسی) . لذا منظور از نفی کیفیت، اعلانِ عدم آگاهیِ ما از کیفیت است. زیرا جز خودِ الله متعال کسی کیفیت ذات و صفات او را نمی داند.
اصلا شایسته نیست بگوییم: سلفِ صالح صفات را بدونِ کیفیت ثابت می دانند. بلکه ایشان صفات را با کیفیتی که فقط الله متعال از چگونگی و کُنهِ آن آگاه است، ثابت می دانند. لذا عقیده ی آن ها اثباتِ صفات، بدون بیان کیفیت است. یعنی آنان ایمان دارند که صفات دارای کیفیتی است که لایق الله سبحانه و تعالی است و جز الله متعال کسی کیفیتش را نمی داند و ما هرگز با اندیشه و عقل خود برای صفات، کیفیت بیان نمی کنیم.
و این توضیح چنان که واضح و معلوم است، جمع کردن میان اثباتِ صفات برای الله متعال و میان نفیِ تشبیه و تمثیل از او و پاک و مبرا دانستش از عیب و نقص است.