قبلاً ذکر شد که جامعه عرب به طور کلی فاقد امنیت بود، تمام قبایل با یکدیگر درگیر بودند، حتی در ماههای حرام بهانهسازی میکردند و نامهای ماهها را تغییر داده به جنگ و جدال میپرداختند. راههای تجاری کاملاً ناامن بودند، غارت کاروانها یک امر عادی شده بود. همچنانکه متأسفانه امروز نیز بدویها کاروانها را غارت میکنند.
خداوند رسول اکرم صلی الله علیه و سلم را مبعوث کردند تا نه فقط با پند و اندرز، بلکه به وسیله قوه قهریه نیز نه تنها در تمامی سرزمین اعراب، بلکه در تمام جهان، نظم و امنیت را برقرار کنند؛ زیرا هیچ چیزی نزد خداوند از عمل خونریزی و قتل مبغوضتر نیست:
﴿مِنۡ أَجۡلِ ذَٰلِکَ کَتَبۡنَا عَلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَنَّهُۥ مَن قَتَلَ نَفۡسَۢا بِغَیۡرِ نَفۡسٍ أَوۡ فَسَادٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ ٱلنَّاسَ جَمِیعٗا﴾ [المائده: ۳۲].
«برای همین بر بنیاسرائیل مقرر کردیم که هرکس یک انسانی را به ناحق بکشد گویا تمام جهانیان را به قتل رسانده است».
﴿وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِی ٱلۡأَرۡضِ لِیُفۡسِدَ فِیهَا وَیُهۡلِکَ ٱلۡحَرۡثَ وَٱلنَّسۡلَۚ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلۡفَسَادَ ٢٠۵﴾ [البقره: ۲۰۵].
«و هرگاه برمیگردد میکوشد تا در زمین فساد برپا کند و زراعت و نسل آدمی را از بین ببرد و خداوند مفسدان را دوست ندارد».
﴿إِنَّمَا جَزَٰٓؤُاْ ٱلَّذِینَ یُحَارِبُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَسۡعَوۡنَ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُوٓاْ أَوۡ یُصَلَّبُوٓاْ أَوۡ تُقَطَّعَ أَیۡدِیهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم مِّنۡ خِلَٰفٍ أَوۡ یُنفَوۡاْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِۚ﴾ [المائده: ۳۳].
«همانا کیفر آنانی که با الله و رسولش میجنگند و در زمین فساد برپا میکنند این است که به قتل برسند و یا به دار آویخته شوند و یا یک دست و یک پای آنان قطع شود و یا تبعید شوند».
در احادیث مذکور است: وقتی حضرت «عدی» (فرزند حاتم طائی) مشرّف به اسلام شد، رسول اکرم صلی الله علیه و سلم به او فرمودند: خداوند امر این دین را چنان کامل میکند که شتر سواری از صنعا تا حضرموت سفر میکند و در این سفر جز از خدا و یا از گرگ که گوسفندانش را بخورد از کسی دیگر بیم و هراس نخواهد داشت([۱])، این عبارت ابوداود است. در صحیح بخاری مذکور است: خداوند این امر را چنان کامل خواهد کرد که زنی از حیره حرکت میکند و به خانه کعبه آمده آن را زیارت میکند و جز خدا از کسی دیگر بیم و ترسی نخواهد داشت([۲]). حضرت «عدی» میگوید: من با چشمهایم مشاهده کردم که زنی از حیره سفر کرده به حرم آمد و از کسی ترس و هراسی نداشت. بسیاری از وقایع هستند که سیرهنگاران را جزو «سرایا» میدانند، در صورتی که آنها صرفاً به منظور آزادی تجارت و برقراری نظم و امنیت عمومی بودهاند. دو سه نمونه از آنها را ذیلاً ذکر میکنیم:
[۱]– باب ما لقی النبی صلی الله علیه و سلم وأصحابه من المشرکین بمکه. «سید سلیمان ندوی»
[۲]– صحیح بخاری، باب علامات النبوه.