بنابر علل و اسباب مذکور، لازم بود برای حفاظت اسلام و مرکز حکومت آن از شر و توطئههای دشمنان، تدبیرهای لازم اتخاذ گردد. اولین مسئله در این سلسله از اقدامات تأمینی، این بود که تشکیلات جاسوسی و اطلاعاتی در سطح وسیعی برنامهریزی شود. چنانکه در وهلۀ آول، آن حضرت صلی الله علیه و سلم به این امر خطیر توجه فرمودند. در مواقع مختلف گروهها و دستههایی را به نقاط مختلف اعزام میکردند، این دستهها صرفاً به منظور کسب اطلاعات و تحقیق و بررسی از اوضاع دشمن اعزام میشدند، ولی به قصد حفاظت از خودشان مسلّح و به صورت منظم به سوی مقصد روانه میشدند.
همین وقایع را بسیاری از مورخان به «سرایا» تعبیر کردهاند و از نظر آنها اهداف این گروهها غارت و چپاول کاروان و یا حمله بر دشمن در حال غفلت و به طور ناگهانی بوده است. یکی از دلایل بزرگی که بیانگر این مطلب است که هدف این دستهها جنگ و ستیز نبوده است، این است که اغلب آنها در قالب ده دوازده نفری اعزام میشدند. بدیهی است که چنین تعدادی هرگز برای جنگ و ستیز مأموریتی نداشتهاند. مثلاً در سال دوم هجرت، آن حضرت صلی الله علیه و سلم عبدالله بن جحش را با دوازده نفر به سوی مکه فرستادند([۱]) و نامهای لاک و مهرشده به آنان دادند و فرمودند: پس از این که مسافت دو روز را پیمودید، آن را باز کنید و بخوانید؛ پس از دو روز نامه را باز کردند، در آن چنین مرقوم بود:
«فَسِرْ حَتَّى تَنْزِلَ نَخْلَهَ بَیْنَ مَکَّهَ وَالطَّائِفِ، فَتَرْصُدَ بِهَا قُرَیْشًا، وَتَعْلَمَ لَنَا مِنْ أَخْبَارِهِمْ»([۲]).
«به راهت ادامه بده تا اینکه به محله نخله که میان مکه و طائف است برسی، آنگاه مراقب احوال و اوضاع قریش باش و در این جهت کسب اطلاع کن».
[۱]– سریه ابن جحش.
[۲]– طبری / ۱۲۷۴٫