افرادی که ریختن خونشان مباح اعلام شد([۱])
سیرهنویسان میگویند: گرچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم به اهل مکه امان داده بود، ولی نسبت به ده نفر از آنان اعلام کرده بود: «هرکجا دستگیر شوند به قتل برسند». بعضی از آنان مانند: «عبدالله بن اخطل» و «مقیس بن صبابه» قاتل بودند و به طور قصاص کشته شدند. ولی بعضی دیگر کسانی بودند که در مکه مکرمه آن حضرت را آزار رسانده بودند و یا در مذّمت ایشان اشعاری سروده بودند. یکی از آنان زنی بود که به جرم اهانت به آن حضرت صلی الله علیه و سلم کشته شد؛ اما از نظر محدثین این مطلب صحیح نیست، زیرا این جرم شامل حال تمام اهل مکه بود و کفار قریش جز چند نفر همه به آن حضرت صلی الله علیه و سلم آزار و اذیت رسانده بودند. با وجود این، نسبت به آنها این نوید داده شد: که «أنتم الطلقاء». و کسانی که به قتل رسیدند مجرمانی بودند که جرم آنها تقریباً سبک بود.
همچنین این روایت حضرت عایشه صدیقه در صحاح سته موجود است که آن حضرت صلی الله علیه و سلم برای خودش از هیچکس انتقام نگرفتند. در خیبر، یکی از زنان یهود، آن حضرت صلی الله علیه و سلم را مسموم کرد. مسلمانان از آن حضرت اجازه خواستند تا او را به قتل برسانند، اما ایشان اجازه ندادند. وقتی یک زن یهودی در خیبر با وجود آن جنایت بزرگ، نجات یافته و مورد عفو قرار میگیرد، مجرمان مکه که جرمشان هم در این حد نبود، چگونه در حرم الهی مورد عفو نبوی قرار نمیگیرند؟! قطع نظر از لحاظ درایت، به لحاظ روایت نیز این واقعه غیر معتبر است. در صحیح بخاری فقط قتل ابن اخطل مذکور است([۲]). و این هم مسلّم است که او به عنوان قصاص به قتل رسید. کشتهشدن «مقیس» هم به طور قصاص بود. نسبت به بقیه افراد که گفته میشود آنها به جرم این که زمانی آن حضرت را اذیت و آزار رسانده بودند، کشته شدند. این روایات فقط به ابن اسحاق منتهی میشوند، یعنی از نظر اصول حدیث منقطعاند و روایات منقطع اعتباری ندارند. رتبه و مقام خود ابن اسحاق نیز در مقدمه کتاب بیان گردید.
معتبرترین روایات در این باره روایتی است([۳]) که در سنن ابوداود ذکر شده است: پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم در روز فتح مکه نسبت به چهار نفر فرمودند: به آنان امان داده نمیشود هرکجا یافته شدند، کشته شوند. ولی ابوداود پس از نقل این حدیث مرقوم میدارد: سند صحیح این روایت تا به حال برایم میسر نشده است([۴]).
پس از آن، روایت ابن اخطل را نقل کرده است. روایتی که در آغاز ذکر شد، یکی از راویان آن «احمد بن المفضل» است که آن را ازدی، منکر الحدیث گفته است و یکی از راویان آن «اسباط بن نصر» میباشد که نسبت به او نسایی میگوید: قوی نیست. گرچه برای غیر معتبربودن یک روایت این مقدار جرح و نقد کافی نیست، ولی به لحاظ اهمیت واقعه برای غیر معتبربودن آن و مشکوکبودن روایت همین مقدار هم کافی است.
شکی در این نیست که بعضی از سران قریش که از مخالفان پیشقراول اسلام بودند با شنیدن خبر ورود آن حضرت صلی الله علیه و سلم به مکه از آنجا فرار کردند و طبق نظر ابن اسحاق علت فرار آنها این بود که فرمان قتل آنان صادر شده بود.
ابن اسحاق در میان فراریانی که حکم اعدام آنان صادر شده بود، عکرمه فرزند ابوجهل را نیز ذکر کرده است. ولی در موطاء امام مالک که نسبت به آن، امام شافعی فرموده اند: در زیر آسمان علاوه بر قرآن هیچ کتابی صحیحتر از موطاء امام مالک نیست، این واقعه به شرح ذیل منقول است:
«ام حکیم دختر حارث بن حکیم و همسر عکرمه بن ابوجهل بود؛ او در روز فتح مکه مسلمان شد، ولی همسرش عکرمه از آنجا فرار کرد و به یمن رفت. ام حکیم به یمن رفت و او را به اسلام دعوت داد و او اسلام آورد و به مکه بازگشت. وقتی رسول اکرم صلی الله علیه و سلم او را مشاهده نمود، از فرط خوشحالی بلند شد و با چنان شتابی به سویش شتافت که بر بدن مبارک رداء نبود، آنگاه با وی بیعت کرد». (موطاء، کتاب النکاح)
این مطلب هم قابل توجه است کسانی که به آنها امان داده میشد، مجبور به اسلامآوردن نمیشدند. تمام مورخین و سیرهنگاران تصریح کردهاند که در جنگ حنین که بعد از فتح مکه پیش آمد، در سپاه اسلام تعداد زیادی از کفار مکه شرکت داشتند که تا آن موقع به اسلام نگرویده بودند و علّت شکست مسلمانان همین بود که در حمله اول، پایههای قدرت و توان کفاری که در سپاه اسلام تعداد زیادی از کفار مکه شرکت داشتند که تا آن موقع به اسلام نگرویده بودند و علت شکست مسلمانان همین بود که در حمله اول، پایههای قدرت و توان کفاری که در سپاه اسلام بودند، متزلزل گردید و بعد از به وجودآمدن جوّ اضطراب و سراسیمگی، قدمهای مسلمانان نیز متزلزل شد.
[۱]– حافظ مغلطایی اسامی پانزده نفر را از منابع مختلف گرد آورده است که از نظر خود محدثین غیر قابل اعتماد اند. عموم سیرهنگاران نام ده نفر را ذکر کردهاند. ابن اسحاق نام هشت نفر را آورده است. در روایت ابوداود و دارقطنی اسامی شش نفر ذکر گردیده. بخاری فقط جریان ابن اخطل را ذکر کرده است. از این روایت معلوم میشود که هرقدر دایره تحقیق و بررسی وسعت پیدا کند تعداد افراد به همان اندازه تقلیل مییابد. طبق روایات، ده نفری که حکم اعدام برای آنها صادر شده بود، مجرمان بزرگی بودهاند. با وجود این، هفت نفر صادقانه اسلام آوردند و مورد عفو قرار گرفتند. فقط سه مرد و یک زن به قتل رسیدند. «عبدالله بن اخطل»، «مقیس بن صبابه»، «حویرث بن نقیر» و «قریبه» کنیزک ابن اخطل. ابن اخطل و ابن صبابه هردو قاتل بودند. ابن اخطل پس از اینکه اسلام آورده بود، یک نوکر مسلمان خود را به قتل رسانده و مرتد شده بود. مقیس بن صبابه برادر او به دست یکی از انصار به طور اشتباهی کشته شده بود. رسول اکرم صلی الله علیه و سلم خونبهای او را پرداخت کرده بود. مقیس که منافق بود آن انصاری را به قتل رساند و حویرث نسبت به دو دختر آن حضرت صلی الله علیه و سلم هنگامی که هجرت کرده بودند اهانت کرده آنها را از بالای شترها خواسته بود بیندازد، حضرت علی او را به قتل رساند. قریبه یکی از نوازندگان مکه بود که در هجوو مذمت آن حضرت اشعار میسرود.
(زرقانی و ابن هشام، ذکر فتح مکه)
[۲]– بخاری، فتح مکه.
[۳]– ابوداود، باب قتل الاسیر.
[۴]– ابوداود در باب قتل الاسیر سه روایت به همین معنا ذکر کرده است. اولین روایت آن روایتی است که مؤلف در آخر بحث آن را ذکر نموده است. این روایت از احمد بن المفصل، اسباط بن نصر اسدی کبیر، مصعب بن سعد و سعد بن ابی وقاص نقل شده. در آن قتل چهار مرد و دو زن مذکور است که یکی از آنها ابن ابی سرح است. او را حضرت عثمان بدون اجازه آن حضرت به محضر ایشان آورده و پس از لحظاتی او را امان داد و او اسلام آورد. در مورد احمد بن المفضل، اسباط بن نصر اسدی کبیر، علمای رجال نقد و جرح کردهاند مخصوصاً نسبت به اسباط بن نصر بسیار جرح و نقد نمودهاند. این روایت را با همین وضع، نسائی در باب قتل المرتدین و حاکم در المستدرک، کتاب المغازی نقل کردهاند. این هرسه راوی شیعهاند و حاکم به این امر هم اشاره نموده است. روایت دوم ابوداود از عمرو ابن عثمان بن عبدالرحمن بن سعید مخزومی است که او از جد خود و او از پدر خود روایت کرده است که رسول اکرم صلی الله علیه و سلم نسبت به چهار مرد و دو زن فرمودند: به آنها امان داده نخواهد شد. آن دو زن که هردوی آنها نوازنده بودند، یکی مسلمان شد و دیگری به قتل رسید.
نسبت به این روایت، ابوداود اظهار میدارد: سند آن را از شیخ خودم، ابوالعلاء به خوبی نفهمیدم. همین روایت با همین سند در اواخر کتاب الحج دارقطنی آمده است در آن در پایان سند چنین مذکور است: عمرو بن عثمان از پدر خود و او از جد خود این روایت را شنیده است و ابوداود در همین قسمت سند شک دارد.
در روایت سوم ابوداود فقط کشتن ابن اخطل که از روایت بخاری نیز ثابت است، ذکر شده است. بیهقی از حکم بن عبدالملک، قتاده و حضرت انس بن مالک روایتی نقل کرده که در آن حکم اعدام سه مرد و یک زن مذکور است. مردان عبارتند از: ابن اخطل، مقیس بن صبابه و عبدالله بن سعد بن ابی سرح و نام زن ام ساره است. یکی از انصار به کشتن عبدالله بن سعد نذر کرده بود، ولی در اثر امان حضرت عثمان از قتل نجات یافت و ام ساره همان زنی است که نامهرسان نامهای بود که در آن از حمله مسلمانان به شهر مکه به کفار قریش اطلاع داده شده بود. در این روایت حکم بن عبدالملک غیر معتبر است و در مورد این روایت او عقیلی نوشته است که هیچ تاییدی برای این روایتش وجود ندارد. (تهذیب التهذیب ابن حجر) – «سید سلیمان ندوی»