این بود تاریخ مختصر و سادهای از فن سیرت، حالا میخواهیم آن را از جنبههای مختلف مورد ارزیابی قرار دهیم.
- گرچه در حال حاضر در فن سیرت صدها عنوان کتاب موجود است، ولی همۀ آنها به سه، چهار کتاب منتهی میشوند: «سیرت ابن اسحق»، «واقدی»، «ابن سعد» و «طبری»، علاوه بر اینها کتابهای دیگری که بعداً تألیف شدهاند، مطالب و وقایع آنها بیشتر از همین کتابها اخذ شده است، البته سهمی که کتب حدیث در تدوین «سیره» دارند، در اینجا از آنها بحث نمیشود. لذا کتابهای فوق الذکر باید بیشتر مورد تحقیق و شناسایی قرار گیرند. از آن میان «سیره واقدی» به طور کلی غیر قابل توجه و بررسی است، همۀ محدثین مینویسند: «او از جانب خود روایات جعل میکند». در واقع تصنیف او گواه بر این مدعا است. نسبت به وقایع و جریانهای جزیی چنان شرح و تفصیل قابل توجه و دلپذیری بیان میکند که امروزه ماهرترین خبرنگار، حالات و وقایعی را که مشاهده کرده، نمیتواند به آن صورت به رشتۀ تحریر درآورد، علاوه بر واقدی سه مصنف دیگر قابل اعتباراند.
دربارۀ ابن اسحق اگرچه امام مالک و بعضی دیگر از محدثین جرح کردهاند، ولی او دارای رتبه و مقامی است که امام بخاری رحمه الله در رسالۀ خود «جزء القراءه» با سند از او روایت نقل میکند و آنها را صحیح میداند، دربارۀ ابن سعد و طبری بحثی نیست. اما جای تأسف است که مستندبودن آن دو بزرگوار بر مستندبودن تصنیفاتشان اثر چندانی ندارد، اینها خودشان همراه و شریک وقایع و جریانات نبودند، لذا آنچه بیان میکنند، از طریق روایتکنندگان دیگر بیان میکنند. بسیاری از راویان آنها ضعیف الروایه و غیر مستند هستند. علاوه بر این، اصل کتاب «ابن اسحق» در هند موجود نیست. ابن هشام کتاب ابن اسحق را بعد از ترتیب و تنقیح به شکلی دیگر درآورد که امروزه موجود است، ابن هشام کتاب ابن اسحق را از طریق «زیاد بکایی» روایت کرده است «بکایی» گرچه دارای رتبه و مقامی است، اما از معیار عالی محدثین پایینتر است.
ابن مدینی «استاد امام بخاری» میگوید: او ضعیف است و من او را ترک کردهام.
ابوحاتم میگوید: او قابل استناد نیست.
نسایی میگوید: او ضعیف است.
بیش از نصف روایات ابن سعد از واقدی گرفته شدهاند، لذا آن روایات همان مقام و اعتباری را دارند که اصل روایات واقدی دارند. بقیه راویان، بعضی ثقه و بعضی غیر ثقه هستند. شیوخ بزرگ طبری امثال «سلمه ابرش»، «ابن سلمه» و غیره ضعیف الروایتاند.
بنابراین، در مجموع گنجینه سیرت، همپایۀ کتب حدیث نیست. البته آنچه از آن با معیار تحقیق و نقد محک زده شود، حجت و قابل استناد است.
بزرگترین علت پایین بودن مقام و رتبه سیرت از حدیث، این است که ضروری تحقیق و نقد، به احادیث احکام اختصاص داده شد؛ یعنی بیشتر روایاتی نیازمند نقد و بررسیاند که از آنها احکام شرعی ثابت میشوند، بقیه روایات که دربارۀ سیرت، فضایل و غیرهاند، نیاز چندانی به نقد و بررسی ندارند. حافظ زین الدین عراقی که از محدثین بلندمرتبه است در مقدمه سیرت منظوم مرقوم داشته:
ولیعلم الطالب أن السیرا | تجمع ما صح وما قد أنکرا |
باید دانست که سیرت (روایات) صحیح و غلط را گردآوری میکند، همین علت است که در مناقب و فضایل اعمال، به کثرت، روایات ضعیفی شایع و شامل شد.
و علمای بزرگ ذکر آن روایات را در کتابهای خویش جایز قرار دادند، علامه ابن تیمیه در «کتاب التوسل» مینویسد:
«قد رواه من صنف فی عمل الیوم واللیله کابن السنی وأبی نعیم وفی مثل هذه الکتب أحادیث کثیره موضوعه لایجوز الاعتماد علیها فی الشریعه باتفاق العلماء».
«این حدیث را کسانی روایت کردهاند که در اعمال شب و روز کتابها نوشتند، مانند: ابن السنی و ابینعیم و در اینگونه کتابها به کثرت احادیث دروغین موجود است که اعتماد بر آنها غیر جایز است و بر این، تمام علما اتفاق نظر دارند».