مولانا شبلی در قریه «بندول» شهر «اعظم گره» ولایت «اتارپرادیش» هند در ماه مه سال ۱۸۵۷ م چشم به جهان گشود. پدر وی شیخ حبیب الله از افراد معتمد و متمول منطقه بود.
پس از فراگیری تعلیمات ابتدایی اغلب دروس متوسطه را از محضر عالم بزرگ مولانا محمد فاروق در «اعظم گره» فرا گرفت و پس از وفات استاد به شهر «رام پور» رفت و فقه و اصول را از محضر مولانا ارشاد حسین آموخت و سپس برای فراگیری علم فرائض به دارالعلوم دیوبند رفت. ادبیات عرب را از «پروفسور مولانا فیض الحسن» استاد یکی از دانشکدههای لاهور فرا گرفت و سپس برای کسب فیض علم حدیث به محضر شیخ الحدیث مولانا احمد علی سهارنپوری حضور یافت و در فن حدیث از ایشان مستفیض شد.
در سن نوزده سالگی همراه با شیخ الحدیث در سال ۱۸۷۶ م به قصد انجام مناسک حج عازم دیار حرمین شد و در این سفر در حین اقامت در مدینه منوره از کتابخانه بزرگ آنجا استفادههای زیادی کرد و طبق اظهاراتش در سفرنامه خویش، به کتب نایاب زیادی دست یافت. پس از بازگشت از سفر حرمین بنابر اصرار زیاد «سرسید احمد خان» از متجددین هند و بنیانگزار کالج بزرگ «علی گر» در سال ۱۸۸۲ م برای تدریس به آن کالج دعوت شد و تا مدت شانزده سال مشغول تدریس و تحقیق در آن کالج بود. در طول این مدت سرسید شیفتۀ ذوق علمی، اندیشۀ بلند و وسعت نظر شبلی بود و همواره از دانش و معرفت او استفاده میکرد.
سفر به مراکز علمی و تحقیقاتی کشورهای خارجی
علامه شبلی از مدتها قصد سفر به ترکیه مرکز خلافت عثمانی را داشت، چنانکه به همین منظور شش ماه از کالج «علی گر» مرخصی گرفت و در ۲۶ آوریل ۱۹۸۲ م از «علی گر» عازم خارج شد.
نخست به قسطنطنیه رفت و از کتابخانههای آنجا مواد لازم را به منظور نگاشتن کتاب ارزشمند «ألفاروق» تهیه نمود. در مدت اقامت در ترکیه به ملاقات سلطان عبدالحمید رفت و از سوی ایشان به دریافت بالاترین نشان علمی خلافت عثمانی یعنی «تمغه مجیدی» مفتخر گردید. سه ماه در ترکیه ماند و سپس از آنجا به بیروت و از آنجا به بیت المقدس رفت و با علما و اندیشمندان آنجا ملاقات نمود. از بیت المقدس عازم قاهره شد و حدود یک ماه در یکی از حجرههای دانشگاه الأزهر اقامت گزید و این مدت را به بازدید از کتابخانهها و مراکز علمی و ملاقات با علما و اهل فضل سپری کرد.
هنگامی که شبلی از سفر علمی خویش به «علی گر» باز گشت از سوی اساتید و دانشجویان کالج «علی گر» مراسم استقبال با شکوهی ترتیب داده شد و اساتید، دانشجویان، معتمدان و اهل فضل به نحو شایانی از وی استقبال کردند.
چند شعر ذیل مطلع قصیدهای هستند که در استقبال وی قرائت شد:
قاصد خویش خبر امروز نوا ساز آمد | کز سفر، یارِ سفر کردۀ ما باز آمد | |
از سفر، شبلی آزاد به کالج رسید | یا مگر بلبل شیراز به شیراز آمد | |
دوستان مژده که آن بلبل خویش لهجه دگر | اندرین تازه چمن زمزمه پرداز آمد |
اعطای لقب «شمس العلماء» از سوی حکومت هند
بر شهرت علمی شبلی روز به روز اضافه میشد. در سال ۱۸۹۴ م از سوی حکومت هند لقب ویژه «شمس العلماء» (خورشید اندیشمندان) طی تشریفات خاصی به وی اعطاء گردید. در آن هنگام شبلی حدود ۳۵ سال سن داشت، در محل دانشکده «علی گر» اجلاس بزرگی منعقد گردید که علاوه بر اساتید و دانشجویان، شخصیتهای مهم علمی مانند سرسید، سید محمود، نواب محسن الملک، مولانا حالی، نواب مزمل الله خان، پروفسور آرنولد و… شرکت داشتند و در آن اجلاس این لقب با شور و شوق وصف ناپذیری به علامه شبلی اعطاء گردید.
دریافت چنین لقبی برای موقعیت دانشکدۀ «علی گر» که شبلی در آن تدریس میکرد نیز افتخار و امتیازی بزرگ به حساب میآمد.