دوست عزیزم: تو بیشتر از دو شب را در زندگیات تجربه نخواهی کرد،
شبی با خانواده و دوستانت در خنده و شادمانی و در صحت و سلامتی، در خوشی و سرخوشی به خنده و قهقهه.
و شب دیگر، اولین شب قبر، که در خوف و هراس در سؤال و جواب، شب تنهایی و بدون همراهی زن و فرزند، آری اولین شب قبر، شبی که کمر علماء ربانی و بزرگان را خمیده و مایل کرده و قلبشان را به تپش واداشته، شبی که انبیاء و فرستادگان خدا را به زاری و انابه کشانده، شبی که اگر تو را ترساندند و اعمالت را نپذیرفتند، بیچاره و بدبخت شدی. شبی که سرنوشت دایم تو را مشخص میکنند. شبی که صبح آن قیامت است و طلوع خوشید دیگری را در بر ندارد.
{إذَا أَمْسَیْت فَلَا تَنْتَظِرْ الصَّبَاحَ وَإِذَا أَصْبَحْت فَلَا تَنْتَظِرْ الْمَسَاءَ}.
گر شب کردی به انتظار صبح مباش و اگر صبح کردی به انتظار شب منشین.
اولین شب قبر، شب وحشت یا شب راحت
شبی که دیگر مؤذن برای نماز صبح اذان نخواهد نگفت. دیگر از ندای: «الصَّلَاهُ خَیْرٌ مِنَ النَّوْمِ» خبری نیست، شبی که مؤذن صبح آن اسرافیل است و چون او ندا برآورد استخوانهای پوسیده بلند شوند و به دربار و مقام رب العالمین درآیند.
{وَتَرَکْنَا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ ۖ وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا}.
در آن روز (که جهان پایان میگیرد و وعدهی آخرت فرا میرسد) ما آنان را رها میسازیم تا برخی در برخی (فرو لولند و در همدیگر) موج زنند، و (آن گاه برای دومین بار) در صور دمیده میشود، و ما ایشان را به گونهی شگفتی (برای حساب و کتاب در یکجا) گرد میآوریم.
الکهف: ۹۹٫
آری نماز و روزه تمام شد، دیگر سحر و افطاری وجود ندارد.