جوانان و آینده

  • د/ علیرضا دلیری   ـ مشهد

 

آینده در نظر بسیاری از ما یک مجهول، و یک جزیره ناشناخته، و یک هیولا و اژدهایی است که نامش موی بر بدنها سیخ می‫کند!

چرا نسل امروز از آینده وحشت دارد؟

مرحله تحصیل و دانشگاه که به عنوان یک مسکن موقت است اگر تمام شود، چکار کنم؟ کجا بروم؟

یأس و نا امیدی از آینده ناپیدا، از این مهمان ترسناک و در عین حال دوست داشتنی… البته حکایت از آینده تنها ویژه جوانان نیست، هر انسانی را آینده‫ای است، ولی چون مرحله جوانی؛ مرحله سازندگی و تشکیل و تکاتف رشد جسمی و فکری و عقلی و کار آیی در انسان است بیشتر مورد توجه قرار می‫گیرد.

آینده در جامعه‫های غیر اسلامی و جامعه‫هایی که اندیشه دینی در آنها ریزش کرده است بسیار تاریک و وحشتناک می‫نماید و از اینروست که درصد خودکشی و بیماریهای روانی روز بروز در چنین فضاهایی بالاتر می‫رود.

در جامعه‫های پایبند و سنتی و دینی دید انسان از آینده به دو شاخه تقسیم می‫شود.

  • آینده به معنای زندگی پس از مرگ. و آن در زندگی فرد محوریت دارد. همه زندگی در راستای رسیدن و ساختن آن آینده پایه ریزی می‫شود . سایه احساس و شعور به زندگی پس از مرگ زندگی فرد را طمع و مز‫ه‫ای دیگر می‫دهد. و بر تمامی حرکات و سکنات او نظارت داشته او را وادار به فعالیت و حرکت بیشتر در چهارچوب اخلاقی منظم می‫کند.

البته اگر این باور دینی دچار اضطراب و ناهنجاریهای ناشی از بدعتها و خرافات و اندیشه‫های خود ساخته بشری، و اعتقادات من درآوری گردد، بهمان اندازه می‫تواند رشد حرکت و فعالیت خود را پریشان و کند، و یا حداقل منفی سازد.

  • آینده ناپیدا و غیر مشخص زندگی.

در حالیکه جوانان در جامعه‫های عاقل و اندیشمند اهرم حرکت و فعالیت و قیمت و بهای اصلی جامعه‫اند، در جامعه‫های عقب مانده‫ای که سیاستهای ابلهانه و حکومتهای جاه طلب و فرعون منشی بر آنها لنگر انداخته جوان یعنی بیکاری و اعتیاد، و مایه دردسر!!..

در این جامعه بخاطر سلطه قهریه نظام عقلها از رشد کافی محروم می‫گردند، و حکومت می‫شود روزی رسان و آینده ساز. و بازوان و عقل و اندیشه سازنده جوان به کلی از میدان برنامه‫ریزی و ساختن آینده به کنار زده می‫شوند.

همه در پی یافتن شغلی در ادارات دولتی هستند. چرا که کارمند دارای حقوق ثابتی است، چراغ نیم سویی از آینده به معنای حقوق باز نشستگی وبرخی بهره‫ها نیز برایش روشن شده است!

بمعنای دیگر ادارات دولتی مراکزی هستند شبیه به خانه سالمندان!

افراد به این مراکز چشم می‫بندند، و در نهایت قبر را پیش روی دارند!..

عقلها خود را در ادارات دولتی زندانی می‫کنند و محیط باز زندگی را برای افرادی که بنا به دلایل گوناگونی از سخاوت دولت بازمانده‫اند رها می کنند!

این تعریفی است دیگر از تخلف جامعه‫های جهان سومی!

باید بخوبی دریافت موفقیت در این جهان و در ساختار آینده می‫تواند نشانه موفقیت در آخرت باشد، و همچنین شکست در آینده این دنیا می‫تواند علامتی روشن در شکست در رسیدن به آخرتی پربار، و دست یافتن به رضایت الهی باشد!

دینا “هوو” قیامت و زندگی اخروی نیست، تا فرد با اختیار یکی دیگری را رها سازد و یا بدان ظلم و ستم و یا بی‫مهری ورزد! بلکه در جایگاه و اهمیت دنیا همین بس که اگر کسی  در مسیر این دنیا نگذرد را در بهشت جایگاهی نیست! دنیا راه رسیدن به بهشت الهی و به قول نیاکانمان مزرعه آخرت است!

و زندگی دنیا یک فرصت طلایی برای رسیدن به آخرتی سعادتمندانه و پیروز است.

مستقبل و آینده هر جامعه‫ای را می‫توانی با توجه به وضعیت جوانان آن جامعه براحتی تخمین زنی.

حال چرا دیو وحشتناک تنگ نظری، نا امیدی، بی‫برنامه‫ای، جهل و نادانی بر جوانان جامعه سایه افکنده؟!

شاید بیش از ۹۰ درصد مسئولیت این حالت استرس و ناهنجاری بر شانه مؤسسات و نظام آموزشی کشور است. نظام آموزشی با کوتاهیهای خود در بالا بردن سطح سواد دانش آموز، و با برنامه‫های پوچ وحیران کن، و با نشر باورهای خرافاتی و دوختن تمامی امیدها به منجی ـ  به کسی که از ناکجا آباد یکباره بسر می‫رسد، و مایی که تماما در گمراهی و فساد غرق هستیم را با یک حرکت عصای جادویی خود از قعر فلاکت و هلاکت بیرون کشیده بر قله سعادت و رهبری جهان می‫گذارد. ما هیچ و پوچیم هر چه است اوست! نجات و سعادت ما در گرو حرکت جادویی اوست؛ آمد رستگاری می‫آورد، نیامد باید در فساد و بی‫بند و باری و فحشا چشم به انتظار او باشیم! ـ دید آینده‫نگری را در جامعه کور می‫کند.

با یک دید سریع بر تغییر و تحولات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، و سیاسی جهان درمی‫یابیم محوریت قدرت در جهان دستخوش تغییر و تحولاتی عمیق است.

معیار سنجش نیرو و توان و سرمایه کشورها که تا دیروز بر مبنای نفت و معادن بود، الآن با عقلها و قدرتها و خدمات و خلاقیت و ابتکارات تغییر مکان می‫دهد.

با یک مثال ساده واقعیت را می‫توان در هر خانه‫ای ملاحظه کرد.

روزانه شما چقدر از پولتان را در خورد و خوراک و پوشاک مصرف می‫کنید؟! در مقابل مصرف تلفن همراهتان و کامپیوتر و انترنتتان چند است؟!

کشورهایی چون ژاپن و آمریکا و چین که در رأس هرم اقتصادی قرار دارند، درآمدشان از کجاست؟

طی ده سال آینده؛ رقابت خلاقیت و ابتکار عمل بجایی می‫رسد که شما در روستایتان حتی در ساده‫ترین کالای سنتی خود مورد رقابت فردی از آخر دنیا قرار می‫گیرید؟ مگر نه این است که حتی لباسهای سنتی روستاهای میهن عزیزمان در چین تولید و با یک دهم قیمت تولید محلی وارد خانه ما می‫شود؟!

در این میدان هر کس می‫تواند با همه دنیا و در همه دنیا رقابت کند. همانطور که یک چینی وارد خانه ما می‫شود تا لباس سنتی ما را با قیمت ناچیز به تن ما بپوشاند ما نیز می‫توانیم با خلاقیت خویش و با ابتکار وارد هر خانه‫ای در جهان شویم!

روز بروز میدان قدرت و فعالیت دولت کمتر می‫شود، و میدان برای فعالیتهای آزاد مردمی گسترش خواهد یافت. اگر در ادارات دولتی واسطه‫گری و رشوه معیار پیشرفت وراهگشاست، در میدان کار آزاد خلاقیت و مهارت و تجربه اهرم پیشرفت است.

پس گریستن بر وضعیت نابهنجار نظامهای پوشالی و پوسیده، نه تنها راه حل نیست، بلکه می‫توان آنرا از ویژگیهای جوانان تنگ نظر شمرد!

این بدان معنا نیست که نباید در پی اصلاح نظام بود، بلکه هدف از آن ترکیز بر قله‫ها و تفکیر در ساختارهای اساسی و بنای پایه‫های مستحکم جامعه فرداست.

جهان امروز در راستای تمدن پشت جهان غرب در حرکت است. حال ما باید با درک درست جامعه غرب سلبیات و نقاط ضعف آنرا هضم کرده، تلاش کنیم در چاله‫هایی که غرب پیش از ما در آنها افتاده پرت نشویم.

بطور مثال نظام رأسمالی غرب باعث شد جامعه به دو طبقه ثروتمند و فقیر ـ دارا و نادار ـ تقسیم شود. پس از تجارب بسیار غرب مجبور شد اژدهای رأسمالی را با ایجاد صدها مؤسسه و هیئات و کمیته‫های کمک رسانی و بی‫سود تا حدودی کنترل کند.

روح رأس مالی بر جامعه‫های اسلامی ما تحمیل شده است. و تنها راهی که ما می‫توانیم خود را حفظ کنیم این است که:

  1. هزارها مؤسسه و مراکز خدماتی بی‫سود، و کمیته‫های امداد رسانی تشکیل دهیم. و روحیه تکاتف و همبستگی و انسان دوستی را در جامعه به یک فرهنگ تبدیل سازیم، درست همان برنامه‫ای که قرآن برایمان رسم کرده است.

با فعال کردن سیستم زکات اسلامی، و بالا بردن سطح فهم و درک افراد، که این مال ـ زکات ـ در حقیقت امانتی است الهی نزد او، یک قرض است و یک واجب، و باید آنرا به مستمند برساند. استمرار و تعادل و امنیت در جامعه بقرار خواهد شد.

  1. ثبات و پایداری بر باورها و عقیده درست اسلامی.

روند حرکت جهانی نشان می‫دهد طی ده سال آینده، همه ثوابت و خلاقیتها و باورهای فطری انسان روی میز مذاکره و بحث قرار خواهد گرفت. تا بدانجا که فطرت مسخ می‫شود و قضایایی بسیار پوچ چون؛ بارداری مرد، تغییر جنسیت زن، ازدواج زن با زن، ازدواج مرد با مرد، و حتی ازدواج با حیوانات، و حتی زنا با مادر و خواهر و دختر با قدرت مطرح می‫شوند. وانعکاس آن وارد هر خانه‫ای می‫گردد!

جامعه‫های اسلامی باید با بالا بردن رشد عقلی خانواده، و پایبندی به عقیده درست، و چنگ زدن به قرآن و فرامین گهربار رسول خدا (صلی الله علیه وسلم)، خود را در مقابل این طوفانهای هولناک واکسینه کنند.

با بالا بردن سطح سواد جوانان، و رشد خلاقیتها و مهارات و ابتکارات در آنها باید آنها را برای جامعه و بازار فردا آماده کرد.

نگارنده بر این باور است که خانواده و محیط باید جوان را از نظر عقلی و بینش رشد دهد، و از تقلید کورکورانه و پیروی افکار و اندیشه‫های خرافاتی رهایی داده، با قرآن و برنامه‫های سازنده آن آشنا سازد. البته قرآنی که خداوند؛ پروردگار و خالق بشر فرستاده، نه قرآنی که نظامهای حاکم برای مستحکم کردن پایه‫های پوسیده خود بخورد مردم می‫دهند!

و جوانان و آینده سازان باید بدون توجه به سیاستهای ویرانگر نظامهای حاکم، و بدور از آنها خود را بسازند، و دیدشان به زندگی در سایه نظامهای برده پرور چون طوطی زندان در قفس باشد که می‫گفت:

خدا گر ز حکمت ببندد دری                        ز رحمت گشاید صد در دیگری

از این درهای کوچک و روزنه‫های باریک انسان با همت و با هدف می‫تواند بر اشعه‫های تابان خورشید سوار شده، خود را به بالای ستاره‫های درخشان آسمان برساند..

جوان باید در اولین گامهای زندگی خود، هدفش از زندگی را درک کند. بزرگترین و ولاترین هدف یک فرد مؤمن رسیدن به رضایت الهی می‫تواند باشد. و پله‫های رسیدن به این قله شموخ همان هدفهای کوچک و موفقیتهای زندگی

مقاله پیشنهادی

فواید مطالعه

۱- دور شدن وسوسه‌ها و غم واندوه. ۲- پرهیز از فرو رفتن در کارهای بیخود …