- بقلم/ صادق السیهاتی ـ قطیف
( از روشنفکر شیعه عربستان سعودی)
چه وقت منافق سربرمیآورد؟ و چرا؟
چه کسی منافقت میکند؟! در هر جا و هر زمانی که باشد نفاق تنها یکی از این دو سبب را میتواند داشته باشد؛ یا فرد منافق میترسد، یا اینکه به چیزی چشم دوخته و طمعی دارد.. به همین سبب ما اثری از نفاق و منافقت در زمان دعوت پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم در مکه نمیبینیم، چه کسی با شخصی که نه مال و ثروتی دارد نه جاه و قدرتی، نفاق میورزد. اصلا نفاق با کسی که دینی جدید آورده، پیروانش بشدت در زیر ظلم و ستم هستند، تمامی کافران جزیره عربستان درپی او و پیروانش هستند و هر کسی به آنها بپیوندد، یا کوچکترین کمکی به آنها برساند را شکنجه و عذاب میدهند، چه معنا و مفهومی میتواند داشته باشد؟!
چه کسی به خودش جرأت میدهد به فکر کمک به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در ابتدای دعوتش در مکه باشد، تا کافران او را روی ریگهای صحرای سوزان بکشند و روی سیخ و آتش کبابش کنند؟
چه کسی با فردی که در اذهان عمومی ـ آن زمان ـ محکوم به اعدام است، و او و دینش بزودی در زیر خاک دفن خواهند شد، منافقت میکند؟
کسانی که در مکه ایمان آوردند بدترین شکنجهها و عذابهایی که از توان تحمل بشر خارج است را چشیدند؛ با این وجود مرد مردانه چون سدهای آهنین و سترگ پایدار ماندند و استقامت کردند، تا اجر و پاداش بیمانندی از پروردگار عالمیان نصیبشان گردد.
در سایه این فضای تار و ظلم و ستمی که بر پیامبر و پیروانش حاکم است در مصلحت هیچ فردی نیست تا با پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم منافقت ورزد، و یا از روی تعارفات با او همراه شود. و پس از آنکه مسلمانان به مدینه منوره هجرت کردند، و دولت اسلامی شکل گرفت، و قدرت و شکوه و عظمتی و نیرویی یافتند، افرادی پیدا شدند که یا از روی ترس از مسلمانان، و یا برای رسیدن به مصلحتی دنیایی در ظاهر ادعای اسلام کردند. و آیاتی از قرآن کریم نازل شد که پرده از حقیقت آنها برکشیده، مسلمانان را از خطر آنها برحذر داشت.
آیا پس از این میتوان گفت در آن زمان ـ حتی کسانیکه در مکه ایمان آوردهاند و آن همه شکنجه و عذاب را در راه رسیدن به رضایت پروردگارشان با جان و دل خریدندـ کافر شده از دین بازگشتند؟!
خداوند متعال درباره منافقان میفرمایند:” وَمِمَّنْ حَوْلَکُم مِّنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ ۖ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِینَهِ ۖ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ ۖ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ ۚ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلَىٰ عَذَابٍ عَظِیمٍ” ﴿التوبه/١٠١﴾
{و گروهی از بادیه نشینانی که پیرامونتان هستند منافق اند؛ و نیز گروهی از اهل مدینه بر نفاق خو گرفته اند، تو آنان را نمی شناسی ما آنان را می شناسیم، به زودی آنان را دوبار عذاب می کنیم [عذابی در دنیا و عذابی در برزخ] سپس به سوی عذابی بزرگ بازگردانده می شوند}.
اما در مکه هیچ اثری از نفاق نیست. چطور میتوانیم بخودمان جرأت دهیم اینچنین با این روش ناروا هر کسی را بخواهیم به کفر و گمراهی متهم سازیم؟!
این نوعی گردن کشی در برابر خداوند متعال و تکفیر بهترین یاران و دست پروردههای مکتب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است. آن رسولی که فرمودهاند:” هر کسی مسلمانی را تکفیر کند، خودش کافر است”.
آیا نمیبایستی مواظب آنچه از دهانمان بیرون میپرد باشیم؟ آیا نمیبایستی از خدا خوف و هراس داشته باشیم و در رابطه با صحابه و یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم با احتیاط بیشتر رفتار کنیم؟!
اینها همان کسانی هستند که قرآن و دین را به ما رساندهاند، آیا نمیبایستی کمی نمک شناس باشیم؟!