آیا هرکس به نماز جمعه نرود منافق می شود؟ انواع نفاق عملی اعتقادی کدامند؟
الحمدلله
قبلا لازمست توضیح داده شود که:
اولا، کافر و منافق با هم متفاوتند، کافر کسی است که قلبا و ظاهرا اسلام را انکار می کند،
ولی منافق کسی است که در ظاهر اسلام را پذیرفته و اعلام اسلام می کند و قلبا اسلام را رد و انکار می کند،
لذا فرد منافق از کافر عذاب بیشتری خواهد دید زیرا ضرر او بیشتر است. پس نکته ی مهم در این مطالب اینست که نمی توان حکم نفاق بر مسلمانان صادر نمود، زیرا ما از قلب انسانها ناآگاهیم و بجز الله کسی نمی داند که آیا فردی که اعلام اسلام نموده در گفته و عمل خود صادق است یا خیانت می کند!
دوما، نفاق خود دو نوع است:
نفاق عملی
و نفاق اعتقادی.
نفاق اعتقادی همان نفاقی است که فرد را کافر می کند و کسی است که در قلب مخالف اسلام ولی در ظاهر موافق آن است!
اما نفاق عملی، همیشه کافر نیست، بلکه ممکن است فرد مسلمانی باشد که گهگاهی مرتکب برخی از اعمال منافقانه می شود، مثلا زیاد دروغ گفتن نشانه ی نفاق است. و یا کسی که خلف وعده می کند یا در امانت خیانت می کند، باید از خود بترسد زیرا او نشانه ی نفاق دارد!
پس بطور خلاصه می توان دو نوع نفاق را تعریف نمود:
نفاق اعتقادی که کفر اکبر می باشد و شخص را از اسلام خارج می گرداند و آن شش نوع است: تکذیب پیامبر، تکذیب بعضی از آنچه پیامبر صلی الله علیه وسلم آورده، دشمنی، تنفر و کینه با پیامبر صلی الله علیه وسلم، بغض و کینه به بعضی از آنچه که پیامبر صلی الله علیه وسلم آورده است، خوشحال شدن از شکست دین پیامبر صلی الله علیه وسلم و نارحت گشتن به خاطر پیروزی و سرفرازی دین پیامبر صلی الله علیه وسلم، و همگی این موارد در قلب فرد بروز می کند و شخص اعتقادش را بر مسلمانان مخفی می دارد و لذا به آن نفاق درونی یا اعتقادی گویند.
نفاق عملی که آن کفر اصغر است و شخص را از اسلام خارج نمی کند، ولی آن جنایتی بزرگ و گناهی عظیم است که از آن جمله آنچه است که پیامبر صلی الله علیه وسلم در حدیث ذکر میکند. میفرماید:
«أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَانَ مُنَافِقًا خَالِصًا وَمَنْ کَانَتْ فِیهِ خَصْلَهٌ مِنْهُنَّ کَانَتْ فِیهِ خَصْلَهٌ مِنْ النِّفَاقِ حَتَّی یَدَعَهَا إِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ وَإِذَا حَدَّثَ کَذَبَ وَإِذَا عَاهَدَ غَدَرَ وَإِذَا خَاصَمَ فَجَرَ».
بخاری (۳۴) ، وصحیح مسلم (۵۸)
یعنی: «هر کس این چهار خصلت در او دیده شود، منافق خالص است. و هر کس، در او یکی از آنها دیده شود، یک خصلت از نفاق دارد مگر زمانی که آن را ترک کند. آن چهار خصلت عبارتند از: هرگاه، امانتی به او سپرده شود، خیانت می کند.
هنگام صحبت کردن، دروغ می گوید.
اگر عهد وپیمانی ببندد، پیمانش را می شکند.
هنگام دعوا، دشنام میدهد و ناسزا میگوید».
همچنین می فرماید:
«آیَهُ الْمُنَافِقِ ثَلَاثٌ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَإِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ».
بخاری (۳۳)
یعنی:«نشانه منافق، سه چیز است: اول اینکه در صحبت های خود، دروغ می گوید.
دوم اینکه خلاف وعده، عمل می کند سوم اینکه در امانت، خیانت می کند».
و از عقبه بن عامر رضی الله عنه روایت شده که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«زنانی که از شوهرانشان طلب طلاق میکنند، آنها زنانی منافق هستند».
الطبرانی، المعجم الکبیر ۱۷ / ۳۳۹٫
همچنین از اسامه بن زید روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود :
(من ترک ثلاث جمعات من غیر عذر کتب من المنافقین)
«کسی که سه جمعه را بدون عذر ترک کند، از منافقین به حساب میآید».
طبرانی (۴۲۲)
این موارد گاهی از مسلمانان سر می زند و لذا نمی توان چنین حکم نمود که هرکس دارای یکی از آن خصلتهای منافقانه باشد، پس او منافق (کافر) است، بلکه باید به او متذکر شد که مواظب خود باشد و از خصلتهای منافقاننه دوری ورزد تا عقیده اش سالم بماند.
بر این اساس کسی که مسلمان است و شهادتین بر زبان آورده و به ارکان اسلام اعتقاد دارد و به آنها عمل می کند، پس ما حکم به اسلام او می دهیم ولی اگر مرتکب یکی از موارد کفر عملی شد، حکم منافق بر او وارد نمی کنیم، زیرا همانطور که گفته شد: اولا، نفاق اعتقادی در قلب است و ما بر قلب انسانها تسلط نداریم و جز الله کسی نمی داند که آیا فرد نفاق اعتقادی دارد یا خیر ( مگر آنکه خود الله تعالی به بندگانش خبر دهد که فلانی منافق است همانطور که منافقان مدینه را به پیامبر صلی الله علیه وسلم شناساند) دوما، این اعمال موجب کفر اکبر و نفاق اعتقادی نیستند بلکه گناه هستند و اهل سنت و جماعت بر خلاف عقیده ی فاسد خوارج مسلمانان را با انجام گناهان کبیره یا صغیره تکفییر نمی کنند.
پس کسی که ترک نماز جمعه را بدون عذر می کند مادامیکه منکر وجوب نماز جمعه نیست او منافق (کافر) نیست و نفاق او عملی است و باید به او تذکر داد که ای برادر و خواهر مسلمان، نماز جمعه را ترک مکن چرا که پیامبرمان صلی الله علیه وسلم ترک جمعه را نشانه ی نفاق دانسته است و چنین می فرماید:
(من ترک ثلاث جمع تهاونا بها طبع الله علی قلبه)
«کسی که سه جمعه را از روی بیتوجهی، ترک کند خداوند بر قلبش مهر میزند».
ابوداود (۱۰۳۹)
و از ابن عمر و ابوهریره روایت است که آنان از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدند که روی منبرش میفرمود :
(لینتهین أقوام عن ودعهم الجمعات أو لیختمن الله علی قلوبهم ثم لیکونن من الغافلین).
«افرادی که جمعه را ترک میکنند باید از این عملشان دست بکشند وگرنه خداوند بر قلبهای آنها مهر (غفلت) میزند، سپس در زمره غافلان قرار میگیرند».
مسلم(۸۶۵)
و از عبدالله روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم به گروهی که نماز جمعه را ترک میکردند فرمود:
(لقد هممت أن آمر رجلا یصلی بالناس، ثم أحرق علی رجال یتخلفون عن الجمعه بیوتهم)
«تصمیم داشتم که شخصی را مأمور کنم تا برای مردم نماز بخواند سپس بروم و خانههای مردانی را که به نماز جمعه نمیآیند بر سرشان آتش بزنم».
مسلم (۶۵۲)
اما باید دانست که نماز جمعه بر هر فرد مسلمانی فرض است. مگر پنج گروه زیر:
بردهای که در مالکیت سیدش است.
زن.
کودک.
بیمار.
مسافر.
از طارق بن شهاب روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود :
(الجمعه حق واجب علی کل مسلم فی جماعه إلا أربعه، عبد مملوک أو امرأه أو صبی أو مریض)
«خواندن نماز جمعه همراه با جماعت بر هر فرد مسلمانی واجب است، مگر بر چهار گروه؛ بردهای که در مالکیت سیدش است، زن، کودک، و بیمار».
ابوداود (۱۰۴۵)
اگر کسی هنگام اقامه نماز جمعه از سفر برگشت، بیشتر اهل علم بر آن هستند، که نماز جمعه بروی واجب نیست. زیرا پیامبر صلی الله علیه و سلم به سفر میرفت و نماز جمعه را نمیخواند و نماز ظهر و عصر را بصورت جمع تقدیم میخواند و نماز جمعه را نمیخواند. خلفای پیامبر صلی الله علیه و سلم و دیگران نیز چنین میکردند.
(فقه السنه)
اما برخی از علما نماز جمعه را برای مسافر چنین بیان کرده اند:
اگر اذان جمعه سر داده شود، شخص حق مسافرت ندارد، بلکه بر او واجب است به نماز جمعه برود. اما اگر قبل از اذان اقدام به سفر کند، دو حالت زیر بوجود می آید:
در راه سفر خود (یا در مقصد) به مکانی خواهد رسید که در آنجا نماز جمعه برپا می شود، در این حالت سفر او ( از طلوع خورشید تا اذان جمعه) جایز است و باید در آن مکان نماز جمعه ی خویش را بخواند.
در مسافرت مکانی را برای ادای نماز جمعه ی خویش نمی یابد، در این حالت سفر برای او جایز نیست و حق سفر کردن ندارد.
(مراجعه کنید به: فقه السنه للنساء، علامه محمد بن صالح العثیمین، ص ۲۸۱).
اما حدیث (لیس علی المسافر جمعه) دارقطنی(۴/۴/۲).«جمعه بر مسافر واجب نیست». ضعیف است و حافظ ابن حجر رحمه الله در بلوغ المرام اسناد آنرا ضعیف دانسته است.
نماز جمعه بر اینگونه اشخاص که برشمردیم واجب نیست بلکه واجب است که نماز ظهر را بخوانند، و اگر کسی از آنها بجای نماز ظهر، در نماز جمعه شرکت کرد، نماز جمعهاش صحیح است و بجای فریضه ظهر کفایت میکند، چه زنان در زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم به مسجد میآمدند و با وی نماز جمعه میگزاردند.
با این وجود کسی که نماز جمعه را بدون عذر ترک نماید کافر نمی شود ولی مرتکب گناه بس بزرگی شده است ولی کسی که وجوبیت نماز جمعه را انکار نماید ولو اینکه نماز حمعه را ادا نماید یا بجای آن نماز ظهر را بخواند، کافر خواهد بود زیرا او منکر یکی از امورات واضح دینی شده است که الله و رسول بر انجام آن تاکید داشته اند.
والله اعلم