روزۀ رمضان بر هر مسلمان بالغ عاقل مقیمی که توانایی روزه را دارد و مانعی برای روزه گرفتن وی وجود ندارد، واجب است. با قید «هر مسلمان» کافر از تعریف ما خارج میشود زیرا روزه بر وی واجب نیست و از او پذیرفته نمیشود زیرا اهل عبادت نیست، بلکه هر گاه اسلام بیاورد روزه بر وی واجب میشود و قضای روزههایی که قبلا نگرفته بر وی واجب نیست. با قید «عاقل» غیر عاقلان مانند دیوانگان و کسانی که بر اثر پیری شدید دچار فراموشی و خرفتی شدهاند، از تعریف خارج میشوند. با قید «بالغ» کودکان نابالغ از جملۀ کسانی که روزه بر آنان واجب است، خارج میشوند زیرا تکلیف تا زمانی که به بلوغ نرسند از آنان برداشته شده است.
بلوغ با یکی از این سه چیز حاصل میشود:
- خروج منی با احتلام یا دیگر عوامل.
- روییدن موی زیر ناف.
- کامل شدن پانزده سال.([۱])
- رسیدن به سن عادت ماهیانه (برای زنان).
منظور از «مقیم» یعنی کسی که مسافر نباشد، زیرا برای مسافر روزه واجب نیست و میان روزه گرفتن یا افطار اختیار دارد و بهتر، آن چیزی است که برایش آسانتر باشد. با قید «توانایی» کسانی که به سبب بیماری یا سن بالا از گرفتن روزه ناتوان هستند خارج میشوند. برای چنین کسانی روزه لازم نیست، بلکه میتوانند پس از رمضان [در صورت بهبودی] روزهشان را قضا کنند. کسانی که به سبب کهنسالی توانایی روزه گرفتن ندارند به جای هر روز به یک مستمند غذا میدهند. منظور از «نبودن مانع» یعنی عادت ماهیانه و نفاس برای زنان.([۲])
[۱]– شیخ محمد بن صالح العثیمین، الممتع شرح زاد المستقنع (۶/ ۳۳۲).
[۲]– نگا: بدایه المجتهد (۱/ ۲۷۴)، بدائع الصنائع (۲/ ۷۳)، السیل الجرار (۳۰۸).